مقدمهای در تنظیمگری
تنظیمگری در وسیعترین و کلیترین تعریف خود دربردارندهی هر نوع مداخله و اعمال محدودیت دولت برای فعالیتهای تصدیگری در بخش خصوصی و البته سازمانهای عمومی است.
اگرچه که تولد مفهوم تنظیمگری در ادبیات اقتصادی و حقوقی شکلگرفته است و این مفهوم هنوز بخش وسیعی از معنای خود را از این دو حوزه اقتباس مینماید ولی کاربرد و گستردهٔ مفهومی آن، به این حوزهها محدود نشده است و بهویژه در دهههای اخیر در حوزه مدیریت و سیاستگذاری عمومی، به یکی از موضوعات پربسامد تبدیل شده است. علاوه بر این، ارتباط تنگاتنگ مفهوم تنظیمگری با تحولات حکمرانی و بهویژه نقش مؤثر اصلاحات ساختاری و اداری دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی در اروپا و امریکا و بهتبع آن در دیگر نقاط دنیا، کانون توجه دانشمندان و متخصصان این حوزهها را در سطوح نظری و عملی به این مفهوم متمرکز نموده است.
نتیجهٔ این تمرکز توسعهٔ تنظیمگری در بعد مفهومی و نظری در قالب ابزارها و روشها و رویکردهای مختلفی چون خود - تنظیمگری و تنظیمگری مشارکتی بوده است. در بعد عملی نیز، تحولات و اصلاحات تنظیمی در بسیاری از کشورها شروع شده و درحالتوسعه است. این تحولات عمدتاً متمرکز بر ابعاد ساختاری و نهادی تنظیمگری در نظامهای اجتماعی - سیاسی گوناگون است و تلاش دارد تا با توسعه نظام تنظیمگری در بخشهای مختلف جامعه، ضمن تضمین منافع و ارزشهای عمومی، ایفای نقش نظارتی دولت را تسهیل نموده و شرایط مناسب برای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی مؤثر را فراهم آورد.
ادامه این گزارش را میتوانید از اینجا مطالعه کنید.
تنظیمگری در وسیعترین و کلیترین تعریف خود دربردارندهی هر نوع مداخله و اعمال محدودیت دولت برای فعالیتهای تصدیگری در بخش خصوصی و البته سازمانهای عمومی است.
اگرچه که تولد مفهوم تنظیمگری در ادبیات اقتصادی و حقوقی شکلگرفته است و این مفهوم هنوز بخش وسیعی از معنای خود را از این دو حوزه اقتباس مینماید ولی کاربرد و گستردهٔ مفهومی آن، به این حوزهها محدود نشده است و بهویژه در دهههای اخیر در حوزه مدیریت و سیاستگذاری عمومی، به یکی از موضوعات پربسامد تبدیل شده است. علاوه بر این، ارتباط تنگاتنگ مفهوم تنظیمگری با تحولات حکمرانی و بهویژه نقش مؤثر اصلاحات ساختاری و اداری دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی در اروپا و امریکا و بهتبع آن در دیگر نقاط دنیا، کانون توجه دانشمندان و متخصصان این حوزهها را در سطوح نظری و عملی به این مفهوم متمرکز نموده است.
نتیجهٔ این تمرکز توسعهٔ تنظیمگری در بعد مفهومی و نظری در قالب ابزارها و روشها و رویکردهای مختلفی چون خود - تنظیمگری و تنظیمگری مشارکتی بوده است. در بعد عملی نیز، تحولات و اصلاحات تنظیمی در بسیاری از کشورها شروع شده و درحالتوسعه است. این تحولات عمدتاً متمرکز بر ابعاد ساختاری و نهادی تنظیمگری در نظامهای اجتماعی - سیاسی گوناگون است و تلاش دارد تا با توسعه نظام تنظیمگری در بخشهای مختلف جامعه، ضمن تضمین منافع و ارزشهای عمومی، ایفای نقش نظارتی دولت را تسهیل نموده و شرایط مناسب برای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی مؤثر را فراهم آورد.
ادامه این گزارش را میتوانید از اینجا مطالعه کنید.