حکمرانی، مفهوم پیچیده، سیال، ذوابعاد، گسترده و چالش برانگیزی است که توجه طیفهای مختلفی از پژوهشگران و سیاستمداران را در دهههای اخیر به خود جلب نموده است. پیش ازاین در علوم اجتماعی مفاهیمی چون حکومت و دولت مورداستفاده بوده است، سؤالی که ذهن هر مخاطبی را ممکن است درگیر کند، این است که چه نیازی به خلق عبارتی جدید در این حوزه بوده است و چه تفاوتی بین حکمرانی و دیگر مفاهیم وجود دارد؟
پاسخ اجمالی به این پرسش را میتوان اینگونه توضیح داد که تا پیش از این که رویکرد حکمرانی موردتوجه قرار بگیرد، عمده وظایف و اختیارات اداره جامعه در اختیار حکومت و بهویژه دولت بوده است، از اوایل دهه 1980 میلادی با رشد هزینههای دولتها، افزایش انتظارات جامعه برای ارائه خدمات باکیفیت و ارزان توسط دولتها، رشد فلجکننده بروکراسی و درنتیجه ناتوانی دولتها در پیشبرد اهداف و تعهدات خود؛ ایده بهرهمندی از ظرفیتها و توانمندیهای بخش خصوصی در بخش عمومی توسط برخی کشورها پیادهسازی گردید. تا با بهرهگیری از ظرفیت و مزیتهای بخش خصوصی و بعدتر نیز بخش مردمنهاد، بخشی از فعالیتهای حاکمیت از دولت به این بخشها واگذار گردد تا دیگر دولت، تنها بازیگر و تصمیمگیر بخش عمومی نباشد. این تحول عظیم نیازمند بازآرایی و اصلاح ساختارها و نهادهای حکمرانی است تا بتواند در عین کارآمدی و بهرهوری، مشروعیت و اقتدار لازم برای حفظ نظامهای سیاسی را نیز تضمین نماید. حکمرانی رویکردی است که از این منظر تحولات صورت گرفته را تحلیل و ارزیابی میکند و در تلاش است تا ترتیبات و نظامات لازم برای این تغییر گفتمان قدرت را فراهم آورد.
با بررسی تعاریف مختلف ارائه شده از حکمرانی نیز به طور کلی میتوان حکمرانی را بهعنوان نظامی بههمپیوسته از ساختارها دانست که در تعامل با یکدیگر و از طریق ایفای نقشهای مختلف، تحقق اهداف و آرمانهای اساسی کشور را دنبال میکنند. بنابراین نظام حکمرانی را میتوان متشکل از دو جزء اصلی ساختار(بازیگران و ذینفعان مشارکتکننده) و نقش این بازیگران در نظام حکمرانی دانست. به عبارت دیگر در یک نظام حکمرانی، بازیگران مختلف (دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی) در کنار یکدیگر و در حوزه فعالیتهای مختلف نظیر آموزش، حمل و نقل و ... به ایفای نقشهای مختلف پرداخته و از این طریق به تحقق اهداف و آرمانهای اساسی کشور کمک مینمایند، این نقشها عبارتند از:
- سیاستگذاری؛ به معنای تعیین اصول و مقاصد کلان نظام حکمرانی؛
- تنظیمگری؛ به معنای قاعدهگذاری و نظارت بر عملکرد سایر بازیگران (خصوصاً ارائهکنندگان خدمات) در راستای سیاستها؛
- تسهیلگری؛ به معنای فراهم کردن دسترسیهای مورد نیاز برای ارائه خدمات؛ و
- ارائه خدمات؛ به معنای برآورده کردن نیاز شهروندان در ازای دریافت (مستقیم یا غیرمستقیم) هزینه آن.
به این ترتیب، اگر چه در برخی حوزهها (مثل بهداشت) دولتها همچنان مسئولیت ارائه خدمات را پذیرفتهاند، در برخی حوزههای دیگر ارائه خدمات توسط سازمانها و نهادهای غیردولتی صورت میپذیرد که ذیل نظارت یک نهاد تنظیمگر و در برخی موارد تحت حمایت نهادهای تسهیلگر (از بخش عمومی) فعالیت میکنند و مسئولیت اصلی دولت محدود به سیاستگذاری و بعضاً تنظیمگری شده است.
به منظور دستیابی به یک نظام حکمرانی مطلوب، برنامهها و اقدامات مختلفی را در ابعاد و زمینههای متعدد میتوان پیش گرفت، اما از آنجا که تحقق اهداف نظام حکمرانی در گرو تخصیص درست نقشها به ساختارهای تشکیل دهنده آن نظام است، لذا تحلیل نظام حکمرانی از بُعد ساختار- نقش میتواند زمینة عملکرد مطلوب این نظام را فراهم آورد. در صورت عدم تخصیص درست نقشها به ساختارها در نظام حکمرانی، میتوان انتظار آسیبهای متعددی از جمله موارد ذیل را داشت:
- ایفای نقشهای متعارض نظیر (تنظیمگری و ارائه خدمت) توسط یک بازیگر و زمینهسازی وقوع تعارض منافع
- تخصیص نقشهای یکسان در یک فعالیت به بازیگران متعدد و وقوع تداخلات، تعارضات و موازی کاری بین بازیگران
- وجود فعالیتهای بدون مسئول در نظام حکمرانی
علاوه بر موارد مذکور، بسیاری از مباحثی که پیرامون ادغام یا تفکیک سازمانها و وزارتخانهها مطرح میشود بدون توجه به تأثیر آنها بر نظام حکمرانی و تقسیمکار بین اجزای مختلف آن است و میتوان ادعا کرد که به همین سبب است که معایب فوقالذکر را میتوان در بخشهای مختلفی از حکمرانی کشور مشاهده کرد. بنابراین، به منظور اطمینان از اینکه در نظام حکمرانی کشور، نقشها به درستی به بازیگران تخصیص داده شدهاند و بدنه نظام حکمرانی توان حرکت به سمت هدف را دارا میباشد، میبایست تحلیلی از وضعیت تخصیص نقشها به ساختارها در حوزه فعالیتهای مهم نظیر حملونقل، آموزش، اداری و … صورت پذیرد. در این تحلیل میبایست در هر حوزه فعالیت ضمن شناسایی فعالیتهای اصلی آن حوزه، بازیگران و نقشی که ایفا مینمایند شناسایی گردد تا در مراحل بعدی بتوان از طریق شناسایی خلأها و نواقص وضع موجود، گامهای لازم برای اصلاح اتخاذ نمود.
از آنجا که بر اساس مصوبه شورای عالی اداری (ابلاغ 27/7/1395) یکی از مهمترین تکالیف سازمان اداری و استخدامی «تبیین نقش و مأموریتهای بخشهای مختلف دولتی، عمومی و سازمانهای مردم نهاد از منظر مدیریتی و اداری» است؛ لذا میتوان گقت این سازمان مسئول اصلی انجام چنین تحلیلهایی در کشور به شمار میرود و میتواند در حوزههای مرتبط با دامنه مسئولیتش نقش پیشرو را ایفا نماید.
در واقع میتوان گفت یکی از مهمترین فعالیتها و وظایف سازمان اداری و استخدامی، اصلاح ساختاری نظام اداری کشور و تعیین نقش بازیگران مختلف در این نظام است. از جمله پیشنیازهای اولیه به منظور ایفای درست این نقش توسط سازمان اداری و استخدامی این است که در ابتدا شناخت درستی از نقش و جایگاه این سازمان در نظام حکمرانی کشور حاصل گردد تا در مراحل بعدی بتواند نقش بازیگران مختلف را در نظام حکمرانی تعیین نموده و در صورت لزوم اصلاحات ساختاری لازم را اعمال نماید. به عبارت دیگر در صورتی که درک مناسبی از انواع نقشهای نظام حکمرانی (سیاستگذار، تنظیمگر، تسهیلگر و ارائه دهنده خدمات) و نقشی که این سازمان در فعالیتهای مختلف نظیر توسعه سرمایه انسانی دولت، توسعه دولت الکترونیک، مدیریت فرآیندهای سازمانی و ... میبایست ایفا نماید، شکل بگیرد؛ این سازمان میتواند وظیفة خود را به عنوان تعیین کنندة نقش سایر بازیگران در نظام حکمرانی کشور به صورت بهتری ایفا نماید. این در حالی است که بررسیهای اولیه نشان میدهد در حال حاضر به علت فقدان تصویر جامعی از نقشهای سازمان اداری و استخدامی و وظایفی که بر عهده دارد، ممکن است پاسخ دقیق به سؤالات ذیل با چالشهایی همراه باشد:
- سازمان اداری و استخدامی رسماً و مبتنی بر قانون، مسئول انجام چه فعالیتهایی است؟
- سازمان اداری و استخدامی در عمل، مسئول انجام چه فعالیتهایی است؟
- سازمان اداری و استخدامی مبتنی بر قانون، در انجام فعالیتهای مختلف کدام نقش (سیاستگذار، تنظیمگر، تسهیلگر یا ارائه دهنده خدمات) را ایفا مینماید؟
- سازمان اداری و استخدامی در عمل، در انجام فعالیتهای مختلف کدام نقش (سیاستگذار، تنظیمگر، تسهیلگر یا ارائه دهنده خدمات) را ایفا مینماید؟
به منظور دستیابی به پاسخ دقیق به سؤالات مذکور و جهت تقویت نقش سازمان اداری و استخدامی به عنوان "طراح نظام اداری"، در طرح «تحلیل نقشها و فعالیتهای سازمان اداری و استخدامی در نظام حکمرانی کشور»، تلاش میگردد ضمن شناسایی کامل فعالیتهایی که این سازمان مبتنی بر قانون میبایست انجام دهد و فعالیتهایی که در عمل آنها را بر عهده دارد، نقش مصوب و موجود این سازمان نیز در انجام این فعالیتها مشخص گردد تا مبتنی بر نتایج این بررسیها، بتوان تصویری جامع از وضعیت فعلی سازمان اداری و استخدامی ترسیم نمود. ایجاد این تصویر جامع به این سبب ضروری است که در هر دوره برحسب اولویتهای رئیس جمهور و مدیر وقت سازمان و همچنین توانمندیهای افرادی که جذب سازمان میشوند، برخی از نقشها و وظایف سازمان مورد توجه قرار گرفته و تقویت شده است و برخی از آنها مورد اغفال یا کم توجهی قرار گرفته است. این طرح با ارائه تصویر جامعی از وضعیت فعلی سازمان، می تواند به شناخت نقشها و وظایف مقبول و مغفول سازمان، کمک نماید.
متن کامل این گزارش را میتوانید از اینجا دانلود کنید.