گزارش اولین نشست گفتگوهای حکمرانی

گزارش اولین نشست گفتگوهای حکمرانی


آرشیو اخبار
حوزه سیاستی : بین الملل
سال نشر : 1400/12/17



دکتر داوودی، استاد دانشگاه مری وود آمریکا و بنیانگذار انجمن سیاستگذاری عمومی خاورمیانه در ابتدای نشست به وجود دو رویکرد در سیاستگذاری عمومی اشاره کرد و گفت:

آموزش سیاستگذاری عمومی تا به حال معمولا یک روش خطی داشته و مبتنی بر استدلال علت و معلولی بوده است .در رویکرد خطی می توان یک سیستم را به اجزای مختلف تجزیه، و هر جزء را به طور مجزا تحلیل کرد .

اما در مقابل این رویکرد خطی، نگرش مبتنی بر پیچیدگی مطرح می شود علی الخصوص زمانی که ناپایداری در سیستم به وجود می آید، دیگر نگرش خطی جواب نمی دهد.

سیاستگذاری اساسا پدیده ای پویا و ناپایدار است که چرخه های تولد و مرگ پیاپی در آن به وجود می آید،پدیده ها بازگشت پذیرند،پیوسته و نامقطع و غیر قابل پیش بینی است.

داوودی در ادامه به طرح چند تفاوت محوری در سیاستگذاری مدل خطی و مدل پیچیدگی پرداخت.

-طبیعت تغییر که به معنای این است که جایی که سیستم رفتاری موقتی از خود نشان می دهد، با نوعی بازخورد به سایر اجزای سیستم می رسد .این بازخورد می تواند مثبت و یا منفی باشد. بازخورد مثبت در حالتی است که تغییر در یکی از اجزای سیستم،باعث تغییر در سایر بخش های سیستم می شود و بازخورد منفی نیز در سیستم هایی است که نسبت به تغییر مقاومت بالایی دارند و در صورت تغییر یکی از اجزا، دیگر بخش ها تغییر نخواهند کرد.

-سیر تکاملی تغییر که به آستانه تحمل تغییر سیستم اشاره می کند و زمانی که سیستم از آستانه تحمل تغییر بگذرد، سیستم در برابر تغییر غیر قابل تحمل شده، و در اثر فروپاشی،باعث ایجاد زیرنظام هایی در سیستم می شود.

دکتر داوودی در ادامه به مقوله روابط بین اجزای سیستم اشاره کرد: این  ارتباط گاهی فعال است و تاثیر و تاثر کوتاه مدت و یا طولانی مدت بر یکدیگر دارند. در این بحث، تاثیر تغییرات قابل محاسبه و پیش بینی و بازگشت پذیرند.همچنین تاثیر تغییر یک جزء در تغییر سایر اجزا قابل پیش بینی است.

بنیانگذار انجمن سیاستگذاری عمومی خاورمیانه در ادامه ویژگی های مدل پیچیدگی خود به این مطلب اشاره کرد که: واقعیت از نوعی منطق فازی پیروی می کند،یعنی مبتنی بر احتمال است و علاوه بر آن ممکن است تغییر در یک پدیده، تاثیری پیش بینی ناپذیر بر بخشی دیگر داشته باشد، بدون آنکه  در ظاهر ارتباط محسوسی با یکدیگر داشته باشند. بنابراین سیاستگذار باید پیش بینی عواقب احتمالی تصمیمات اتخاذ شده را بکند.

-شار پیوسته: علاوه بر این در فرایند سیاستگذاری سیستم همیشه پویا و در حال تغییر همیشگی و واکنش به پدیده هاست و به گونه ای است که یک حالت را دوبار تجربه نمی کنیم ، بلکه سیستم بصورت پیوسته خود را با توجه به تغییرات محیطی تغییر  داده و پیش می رود و اتفاقا بر خلاف تصور عمومی، سیستمی که در این حالت باشد، پایداری خوب و بیشتری نیز نسبت به سیستم های خشک و غیر منعطف دارد چرا که این انعطاف پذیری، از فروپاشی سیستم جلوگیری می کند.

-در رویکرد پیچیدگی، پارادایم تقابل قابل بحث است.یعنی هر سیستم با ضد خود تعریف می شود .یعنی در وجود ضد خود و واکنشی که به یکدیگر می دهند تعریف می شود.

تفاوت دیگر این دومدل مفهومی به نام جابجایی هدف به رویداد است.به این معنا که از یک نگاه جزئی جدا شده و به کلان نگری برسیم،از ساختار به  فرایند برسیم.این مقوله به نوعی فرایند ذهنی است که سیاستگذار باید انجام دهد.

-جداسازی نظریه از مفهوم انتزاعی: اینجا سیاستگذار باید درک کند که از دل هرج و مرج ذهنی،ابتدا مفهوم سازی کرده و سپس از کنار هم قرار دادن آنان به نظریه برسد.

-تبیین مفهوم کنترل در آموزش سیاستگذاری عمومی.در نگاه خطی این نکته مطرح می شود که باید سیستم را کنترل کرده و به سمت یک هدف تعیین شده ببریم اما در نگاه پیچیدگی، نقش استاد صرفا تغذیه علم و دانش است و در کنار آموزش باید اجازه دهد تا این آموزش ها بصورت خودجوش به نتیجه برسند و از کنترل تمامی اجزا باید پرهیز کند.

-در نگاه خطی کلیت را به اجزای مستقل تقسیم می کرد و از کنار هم قرار دادن اجزا به کل می رسد در حالی که این نگاه بسیاری اوقات،از کلان نگری جلوگیری می کند.اما در نگاه پیچیدگی، اجزا را در کنار هم می بینیم و از تعاملات آنها به کلیت سیستم می رسیم.

-در نگاه خطی بیشتر به ساختار سیستم می پردازد تا به فرایند تغییر،و مبتنی بر همان ساختار ثابت، یک راه حل واحد ارائه می دهد اما در نگاه مبتنی بر پیچیدگی هر راه حل بستگی به شرایط مسئله دارد.

-مسئله بعدی تفاوت در پیش بینی و برنامه ریزی است.در نگاه خطی سعی بر پیش بینی برای یک هدف تعیین شده است اما در نگاه پیچیدگی به سیستم اجازه می دهیم که فرایند های طبیعی تغییر و تاثیرات طبیعی رخ دهد.همانطور که در ابتدا هم اشاره شد  که اساسا سیاستگذاری پدیده ای پیش بینی ناپذیر است.پس نگاه پیچیدگی بیشتر مبتنی بر انتظار  است تا پیش بینی.

-تفاوت دیگر در زمانمندی است .در نگاه خطی همه چیز مبتنی بر زمان است. در حالی که در نگاه پیچیدگی،تغییرات می توانند در زمان سفر کنند... در این نگاه اگر سیستم را به حال خود رها کنیم، خود بخود به نظم پیشین باز می گردد.

استاد دانشگاه مری وود آمریکا در بخش پایانی صحبت های خود به چند تفاوت محوری دیگر دو رویکر مطرح شده اشاره کرد از جمله:

-مهندسی مصنوعی: در نگاه خطی این اتفاق بسیار می افتد که سعی می کنند سیستم را با به وجود آوردن تداخلات بیرونی، به سمت هدفی خاص هدایت کنند.اما در نگاه مبتنی بر پیچیدگی، این اقدامات پایدار نیست بلکه اگر سیستم از آستانه تحمل تغییر عبور کند، به فروپاشی می رسد.

-ابزار گرایی: در مدل خطی اینگونه بیان می شود که تغییرات سیستم با ابزارهای خاصی کنترل می شود. اما در نگاه پیچیدگی حتی این ابزار نیز جزئی از فرایند تغییر است که خود این ابزار نیز می تواند تغییر کند.

-تک بعدی بودن مدل خطی که هر پدیده را تک بعدی بررسی می کند در حالی که در نگاه پیچیدگی هر پدیده ابعاد متفاوتی دارد که بررسی این ابعاد نیز در کنار یکدیگر امکانپذیر است.