خلاصه یادداشت
- دولتها تمایل دارند به آمارهایی که نشان از عملکرد مثبت حاکمیت است توجه کنند اما واقعیت، همچون «فیل مولانا» است که هر رسانه یا تحلیلگیری بخشی از همه ماجرا را درک و تعریف میکند.
- میتوان بخشی از افت شاخصهای حکمرانی ایران کنونی را ناشی از راهبردهایی که در گذشته اتخاذ شده و اکنون با تاخیر زمانی در حال آشکار شدن است، مربوط دانست؛ زیرا همانگونه که اصلاحات درست در لایه حکمرانی دیربازدهاند، استراتژیهای نادرست حکمرانان نیز در میان و بلندمدت اثرات خود را نشان میدهد.
- در واقع همین تاثیر زمان، دستاندرکاران حکمرانی کشور را به سمت تصمیمهای نمایشی سوق داده و توصیف «ایران، جامعه کوتاهمدت» همایون کاتوزیان مورد توجه قرار میگیرد.
- وضعیت بسیار نامناسب ایران در شاخصهای مانند کیفیت تنظیمگیری و قانونگذاری، حق پاسخگویی و اظهارنظر و ثبات سیاسی، تا اندازهای بیانکننده وضعیت نامطلوب کنونی در ایران نیز است و به نوعی هشداردهنده موانع رشد سیاسی و اقتصادی جامعه ایرانی بوده است.
- اقتضاعات، تکالیف و محدودیتهایی مانند تحریم، بحرانهای زیست محیطی، تروریسم و تهدیدهای امنیتی داخلی و خارجی و ...که در این سالها علیه ایران صورت گرفته، امکان مقایسه با دیگر کشورهای مشابه ایران را دور از ذهن میکند.
- ایران بعد از شروع به تنزل قابلیتهای حکمرانی خود در دهه ۹۰، همچنان امکان بازیابی ظرفیتهای اداره جامعه به معنای عام آن را پیدا نکرده و نمیتوان همه این روند منفی را به یک دولت نسبت داد.
- تعداد قابل توجهی از شاخصهای بانک جهانی همراه با سوگیریهای نظری، ارزشی و ایدئولوژیک اندازهگیری میشود. به آن معنا که در برخی موارد، به مولفههایی که از اساس برای سیاستگذار جمهوری اسلامی ارزشی ندارد و به سمت آن حرکت نمیکند اما در مجامع بینالمللی اهمیت بالایی دارد، پرداخته شده است.
- توسعه چنین شاخصهایی میتواند فهم اولیه مناسبی به مدیران و مسئولان ارشد کشور از وضعیت جامعه و نگاه مردم نسبت به نقش حاکمیت ارائه کند؛ با این حال چنین ارزیابیهایی به تنهایی نباید مرجع اصلی تمجید یا نقد دولتها قرار گیرد.