بهعبارتدیگر افراد تمایل دارند که پولهای خود را با توجه به اینکه از چه منبعی به دست آوردهاند یا قرار است پول خود را صرف چهکارهایی کنند، طبقهبندی کنند. مثلاً حساب پسانداز، حساب خرج خانه، حساب مسافرت و… را از هم جدا میکنند. بر این اساس افراد داراییهای خود را به حسابهای غیرقابلانتقال و جداگانه تقسیم میکنند و درجات مختلفی از مطلوبیت را برای هر دسته از آنها تخصیص میدهند و بهجای آنکه داراییها بهطور پیوسته ارزیابی شوند، بهصورت تکبهتک موردتوجه قرار میگیرند. علاوهبراین، تیلر نشان داده است که چگونه گریز از زیان میتواند توضیح دهد که چرا مردم گزینه مشخصی را هنگامیکه به خودشان تعلق دارد و مالک آن هستند، بیشتر از زمانی که به آنها تعلق ندارد، بالاتر و بیشتر ارزشگذاری میکنند، پدیدهای که به آن اثر مالکیت میگویند. بنابراین تیلر بنیانگذار مالی رفتاری است که به محدودیتهای شناختی در بازارهای مالی پرداخته است.
ترجیحات اجتماعی: تحقیقات نظری و تجربی تیلر درزمینهٔ عدالت تأثیرگذار بوده است. او نشان داده است که چگونه نگرانیهای منصفانه مصرفکنندگان ممکن است شرکتها را از افزایش قیمت در دورههای تقاضای بالا بازدارد. بالا بردن قیمت با اشاره به تقاضای بالا میتواند یک استراتژی بسیار ضعیف باشد که اثرات بدی بر مصرفکننده میگذارد، درحالیکه بالا بردن قیمت با اشاره به افزایش هزینه استراتژی مناسبی خواهد بود.
فقدان خود-کنترلی: «مدل برنامهریز- کوتاهنگر» یکی از مدلهایی است که برای تبیین مشکلات ناشی از خود-کنترلی همچون عدم پسانداز، مصرف سیگار، چاقی و…. توسط تیلر بسط یافته است. او که بسیاری از مشکلات ما را به دلیل وجود وسوسههایی میداند که قادر به کنترل آنها نیستیم، دریکی از مهمترین مطالعات خود با عنوان «فردا بیشتر پسانداز کن»، خود-کنترلی را هدف قرار داده و با تلنگری مؤثر میزان پسانداز بازنشستگی را افزایش داده است. درمجموع میتوان گفت، دلیل اصلی که جایزه نوبل به تیلر تعلقگرفته است، همان چیزی است که خودش فکر میکند: احساس میکنم مهمترین جنبه کار من به «رسمیت شناختن این مسئله بود که عوامل اقتصادی انسان هستند».
نویسنده: زهرا موسوی
منتشرشده در روزنامه دنیای اقتصاد به تاریخ ۲۵ مهرماه ۱۳۹۶.