چند سال است که اقتصاد دانشبنیان بهعنوان یکی از محوریترین سیاستهای کشور، مدنظر مسئولان و بهخصوص رهبر انقلاب قرارگرفته است. عبارت اقتصاد دانشبنیان از دو بخش «اقتصاد» و «دانشبنیان» تشکیلشده است. تعاریف متعددی برای عبارت دانشبنیان و یا شرکتهای دانشبنیان قابلارائه است اگرچه این عبارت نسبتاً جدیدی در ادبیات مدیریت و اقتصادی محسوب میشود و هنوز بسیاری از کشورها تعریف مشخصی برای آن در نظر نگرفتهاند اما تعریفی که در این نوشتار مدنظر قرار میگیرد عبارت است از «محصول یا خدمتی که سهم دانش در قیمت نهایی، نسبت به مواد اولیه و نیروی کار بسیار بیشتر باشد.» قسمت دیگر واژهٔ اقتصاد است که معنای بسیار گستردهای دارد. به نظر میرسد وقتی اقتصاد دانشبنیان مطرح میشود منظور یک تعداد بنگاه یا کارآفرین کوچک و متوسط نیست؛ بلکه جریان عظیم مبتنی بر دانش است که سهم قابلتوجهی در اقتصاد کشور داشته باشد. پس بهطور ویژه باید به این نکته توجه داشت که صرف راهاندازی تعدادی زیادی شرکت دانشبنیان، به معنای راهاندازی اقتصاد دانشبنیان نیست.
در حال حاضر عمر بسیاری از استارتاپهای کشور (چه دانشبنیان و چه غیر آن) مانند بسیاری از نقاط دنیا به یک یا دو سال نمیرسد و بهسرعت شکست میخورند. شاید این موضوع مربوط به ریسک ذاتی آغاز یک کسبوکار جدید باشد. چنانچه طبق یک نظرسنجی در سنگاپور ۴۳ درصد از مردم معتقد بودند با تأسیس یک شرکت نوپا، ممکن است تمام داراییشان را از دست بدهند. این موضوع در آلمان ۴۹ درصد از افراد را شامل میشد. اما نکتهٔ مهم این است که اگر سیاستهای کشور به سمت آغاز یک جریان وسیع دانشبنیان و حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان باشد؛ دیگر نمیتوان این نسبت را پذیرفت و باید سازوکارهایی اندیشیده شود که احتمال موفقیت در مجموعههای دانشبنیان بسیار بیشتر شود و اگر این احتمال پایین است اتلاف منابع صورت نگیرد و اصلاً شرکتی ایجاد نشود. لذا این نوشتار بر آن است تا با بررسی اجمالی شرایط فعلی شرکتهای دانشبنیان، الزامات تداوم و اقدامات لازم حاکمیتی برای تبدیل جریان «تأسیس شرکتهای دانشبنیان» به «تداوم رشد پایدار آنها» را بررسی نماید.
تفاوت شروع و تداوماگرچه در سالهای گذشته حرکت پررونقی در تأسیس شرکتهای دانشبنیان انجامشده است. اما برای دستیابی به اقتصاد دانشبنیان، راهبرد اصلی نه تأسیس بلکه تداوم رشد شرکتهای دانشبنیان باید باشد. در حال حاضر بیش از ۱۵۰۰ شرکت دانشبنیان به ثبت رسیده است؛ اما با بررسی اجمالی اظهارنامهٔ مالیاتی این شرکتها حتی باملاحظهٔ احتمال کم اظهاری، تعداد بسیاری از آنها گردش مثبت ندارند و آنهایی که گردش مثبت دارند نیز عدد چشمگیری را ارائه ندادهاند. یعنی بسیاری از شرکتهای دانشبنیان یا وضعیت مالی نامناسبی دارند و یا در اکثر موارد یک بنگاه خودگردان نهچندان پرسود هستند. این موضوع وقتی جدیتر میشود که آمار شرکتها ورشکسته مستقر در پارکهای علم و فناوری مورد ارزیابی قرار بگیرد. اگرچه آمار مشخصی از تعداد شرکتهای موفق و یا ناموفق در اختیار عموم نیست اما اطلاعات میدانی موجود نشان از نرخ ورشکستگی بالای این شرکتها دارد. بهعنوان یک قرینه دیگر در عدم رشد شرکتهای دانشبنیان چرخهٔ عمر آنها است. بسیاری از آنها تا سالهای سال در مرحلهٔ اول چرخهٔ عمر باقی میمانند و گذار به مرحله دوم و بالاتر را ندارند.
الزامات تداوم رشد یک کارآفرینی دانشبنیانبا توجه به مسائل مطرحشده، به نظر میرسد اولویت مهم برای سیاستگذاران حوزهٔ علم و فناوری باید تداوم رشد شرکتهای دانشبنیان و نه تأسیس صرف آنها باشد. برای این مهم الزاماتی قابلتصور است که در ذیل به آنها میپردازیم:
توانمندی فناورانهقطعاً مقدمهٔ حرکت برای یک کسبوکار دانشبنیان در اختیار داشتن توانمندی فناورانه است. توانمندی استفاده، مشابهسازی، تطبیق و تغییر فناوریهای موجود که منجر به ساخت محصولات و ارائهٔ خدمات دانشبنیان شود. اگرچه این توانمندی از الزامات شروع یک حرکت دانشبنیان است اما بههیچوجه مرکز اصلی کسبوکار و موتور محرک شرکت نیست.
زنجیرهٔ انسانی موردنیازاگر یک شرکت کاملاً بالغ و بزرگ را در نظر بگیریم از بخشهای مختلف تشکیلشده است. برای مثال مدیریت راهبردی، اداری مالی، واحد بازرگانی، واحد منابع انسانی واحد فنی. هرکدام از این بخشها تخصص و مهارت مربوط به خود را میطلبد مثلاً کسی که در حوزهٔ مالی توانمندی مناسبی دارد و میتواند تأمین مالی مناسب یا مدیرت سبد مالی را بهخوبی انجام دهد نمیتواند اثربخشی مناسبی در بازار داشته باشد چون توانمندیهایی که برای ورود به بازار و اثرگذاری و توان فروش نیاز است کاملاً متفاوت است. از طرف دیگرکسی که صرفاً با سرمایه و پول تعامل دارد و مدیرت سرمایه و افراد صاحب سرمایه و روش تعامل با آنها و هزاران ریزهکاری در این زمینه را میداند دنیای متفاوتی با یک نیروی فنی که خوب کُد میزند و تحلیل مهندسی انجام میدهد دارد. اما در شرکتهای جوان دانشبنیان به این تفاوتهای بسیار کلیدی و حیاتی توجه نمیشود و اینکه صرفاً یک دانش فنی در اختیار یک شرکت باشد بهعنوان اکسیر زندگی تلقی میشود. حالآنکه بدون تعارف دنیای بازار و فروش بسیار متفاوت از فضای فنی است و قریب بهاتفاق افراد فنی با این دنیا بیگانهاند. قطعاً افراد فنی و متخصص در حوزهٔ دانش توان و حوصلهٔ تعامل با بیمه و مالیات و اجارهنامهٔ رسمی و ثبت شرکت و ثبت علائم تجاری و دهها نکتهٔ خستهکنندهٔ اداری را ندارد. لذا برای تداوم رشد یک مجموعهٔ کارآفرینی باید زنجیرهای از افراد وجود داشته باشد. این زنجیره حداقل شامل افراد زیر باید باشد:
فرد فنی، کارآفرین دانشگاهی (واسط بین فضای فنی و بازار)، فرد مسلط به بازار، سرمایهگذار
فشار فنّاوری یا کشش بازاراگرچه شاید این موضوع بهعنوان یک شرط لازم برای تداوم یک کسبوکار دانشبنیان مطرح نباشد اما بهعنوان یک موضوع بسیار مهم برای کسبوکارها قابلبررسی است. اگر نیاز توسط فنّاوری به وجود آمده باشد و با فشار فنّاوری بخواهد در بازار وارد شود احتمالاً نیاز به یک پشتوانهٔ مالی و انسانی بسیار بزرگ دارد چون باید علاوه بر هزینههای مختلف تولید و فروش هزینهٔ قانع کردن مشتری برای استفاده از فنّاوری جدید و جلب اعتماد او به این فنّاوری جدید را نیز بپردازد. درصورتیکه اگر نیاز از جانب بازار جود داشته باشد خودبهخود این کشش باعث سهولت فروش و چرخش کار این شرکتها میشود.
بازار، قلب کسبوکارمهمترین موضوع برای ایجاد یک کسبوکار، نه وجود دانش فنی و نه وجود تیم انسانی قوی است بلکه وجود بازار واقعی و قابلدسترسی است. اگر بهترین تخصصها و افراد در تیم جمع باشند و قویترین محصولات بر روی میز و تولیدشده باشد اما بازار و نیاز برای آن وجود نداشته باشد این محصول تبدیل به ثروت نمیشود و حتی قدمی در جهت اقتصاد دانشبنیان حرکت ایجاد نمیکند. شاهبیت هر کسبوکار ازجمله دانشبنیان، بازار و تعامل با بازار و فروش است.
اقدامات لازم حاکمیتی فرهنگسازی درستامروزه جریان تبلیغی رسانهها در تمجید از فضای کسبوکار دانشبنیان و تلاش برای جا انداختن این موضوع در اذهان مردم و جلب افراد مستعد به این سمت است. یک آفت که در این مسیر قابلذکر است عدم ذکر تمام وجوه این موضوع و صرفاً تمرکز بر حوزهٔ فنی است. این موضوع اینگونه به مخاطب انتقال داده میشود که اگر دانش فنی در اختیار باشد لوازم آغاز یک کارآفرینی دانشبنیان فراهم است و بهسادگی میتوان آن محصول را تجاری کرده و به فروش رساند. لذا باید در جریانهای رسانهای و فرهنگسازیها این موضوع موردتوجه قرار گیرد که تمام ابعاد یک کسبوکار دانشبنیان مطرح گردد و دید کامل و روشنی به مخاطب داده شود.
زیرساختهای لازماقدام دیگری که باید در مسیر رشد شرکتهای دانشبنیان انجام شود ایجاد و یا تسهیل دسترسی به برخی زیرساختهایی است که اصلاً در کشور موجود نیست و یا بهراحتی در اختیار یک مجموعهٔ تازه تأسیس و جوان نیست. برخی از این موارد عبارتاند از:
استاندارداستانداردهای لازم برای تجهیزات دانشبنیان ازجمله مواردی است که بسیاری از مشتریان، چه مشتری دولتی و چه مشتری خصوصی آن را مطالبه میکنند. در مورد برخی تجهیزات و دستگاهها این موضوع با توجه به ظرفیتهای موجود در کشور قابلارائه است اما در بسیاری موارد شرکتها برای اخذ استاندارد به کشورهای خارجی ارجاع میشوند. که این امر منجر به تحمیل هزینههای بسیار زیاد به این شرکتها میشود. برای حل این موضوع میتوان تدوین متون استاندارد متناسب با نیازهای پیشآمدهٔ شرکتها را به دانشگاههای مرتبط سپرد. و از طرف دیگر زیرساختهای لازم متناسب با متون استاندارد را نیز توسط سازمان استاندارد یا دیگر نهادها تأمین نمود. با راهاندازی زیرساختهای اعطای استاندارد داخلی نهتنها مسیر پرپیچوخم شرکتهای داخلی کاهش مییابد بلکه امکان مرجعیت استاندارد در منطقه نیز برای کشور فراهم میگردد.
شبکهٔ آزمایشگاه کشوردر کشور ما آزمایشگاههای بسیار زیادِ تخصصی در حوزههای متعدد وجود دارد که تجهیزات گرانقیمت و باارزشی را در اختیار دارند. از طرف دیگر بسیاری از مجموعههای مختلف دانشگاهی و دانشبنیان نیاز به این تجهیزات و آزمایشگاهها برای فعالیتهای خوددارند. اما چون سیستم رابط کاملی بین این دو برقرار نیست امکان استفاده از ظرفیتها نیز فراهم نشده است. در این زمینه شبکه آزمایشگاهی در حوزههای مختلف راهاندازی شده است ولی هنوز جای کار بسیار زیادی دارد چون نسبت آزمایشگاههای مفید موجود در شبکه بهکل آزمایشگاهها بسیار پایین است.
مشاورههای تخصصیدر مسیر رشد یک کسبوکار دانشبنیان، تعداد بسیار زیادی موضوعات و مسائل در حوزههای مختلف پیش میآید که طبیعتاً دانش و مهارت آنها در تیم آن کسبوکار تجمیع نشده است و نیاز به مشاوره دارند. این مشاورهها در حوزههای متعددی مطرح میشود اما دسترسی به مشاورهای خبره و مسلط ازیکطرف با دشواری و سختیهایی همراه است و از طرف دیگر معمولاً هزینههای سنگینی را ایجاد میکند. لذا اگر سازوکارهایی برای ارائه خدمات مشاورهٔ تخصصی در حوزههایی مانند حقوق، بازاریابی حرفهای، سرمایهگذاری، صادرات و منابع انسانی و … به شرکتها داده شود بسیاری از موانع پیش روی آنها برداشتهشده و از حرکتهای غیر صحیح و گاه مخرب شرکتها جلوگیری میشود.
صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیرشرکتهای دانشبنیان پس از ساخت نمونهٔ واقعی محصول و آزمودن آن برای توسعه و صنعتی شدن معمولاً نیاز به سرمایهگذار دارند. این موضوع در دنیا به عهده صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر است. این مفهوم «خطرپذیری» صندوقها را تصریح میکند و مشخص میکند که آنها باید در ریسک این شرکت مشارکت داشته باشند. اما در برخی صندوقهای کشور با توجه به تضامینی که گرفته میشود این مفهوم به وام تبدیل میشود. حالآنکه وام راهگشای شرکتها نیست و اگر قرار بر وام بود بانکها نیز وام را ارائه میدادند. علاوه بر صندوقها برخی نهادهای غیردولتی و حاکمیتی نیز در این زمینه واردشدهاند که امر بسیار مطلوب و مثبتی است. اما باید سیاستگذاران سازوکارهای حمایتی بسیار بیشتری برای سرمایهگذاران در شرکتهای دانشبنیان فراهم کنند تا با این سرمایهگذاریها امکان رشد و توسعهٔ این شرکتها و تبدیلشدن آنها به بنگاههایی بزرگ و سودآور حاصل شود.
طراحی نقشه نیاز متناسب با دستهبندی شرکتهای دانشبنیانهمانگونه که مطرح شد بازار مصرف بهعنوان قلب تپنده در موضوع کسبوکار مطرح است. مشکلی که امروزه بسیاری از شرکتهای دانشبنیان با آن روبرو هستند نداشتن بازار مناسب برای محصولات خود است. این موضوع چند دلیل مختلف دارد. وجود مافیای در بازار، عدم دسترسی به بازار، گران بودن تبلیغ و جذب اعتماد مشتری، نداشتن سابقهٔ فروش زیاد و … ازجملهٔ این موارد هستند. حال اگر دستگاههای دولتی بهعنوان یکی از بزرگترین مصرفکنندههای داخلی در کشور، بازار نیاز خود را به سمت تولیدکنندههای داخلی باکیفیت ببرند، یک گم بسیار بزرگ در وصل کردن دو سوی بازار و فروشنده به هم برداشته میشود. در حال حاضر اجزای مختلف دولت بسیاری کالا و خدمات دانشبنیان را وارد میکنند. حال اگر این موضوعات بهصورت یک لیست منظم و هوشمند تدوینشده و به تعبیری نقشهٔ نیاز علمی کشور حاصل و اعلام عمومی شود زمینههای حرکت امروز و آیندهٔ شرکتها مشخصتر میشود و این شرکتها میتوانند در راستای این نیازها که بازار مشخص و قطعی دارند حرکت خود را برنامهریزی کنند. طبیعی است که این نقشه باید هرسال بهروز شود. پیشنهاد میشود این نقشه بر اساس لیست دستهبندی شرکتهای دانشبنیان حاصل شود تا تصویر روشنتر و سودمندتری از نیازهای کشور ارائه کند.
آغاز چرخه از طرف دستگاههای دولتیهمانگونه که مطرح شد دستگاههای دولتی یکی از بزرگترین مصرفکنندههای بازار دانشبنیان کشور هستند. اگر فرآیند تأسیس و رشد شرکتهای دانشبنیان بهجای آنکه با فشار فنّاوری باشد با کشش این بازار پیش برود زمینه برای ایجاد شرکتهای بزرگ و سود ده فراهم میشود. به این معنی که دستگاههای دولتی خود بهعنوان مصرفکنندهٔ یک کالا یا خدمت، سرمایهگذار بر روی آن نیز باشند. با این کار از الزاماتی که در قسمت قبل مطرح شد بخش بازار و بازاریاب پوشش داده میشود و صرفاً نیروی فنی و کارآفرین باید تأمین شود. با این روش امید به موفقیت این شرکتها بسیار بیشتر خواهد بود.
مبارزه با فسادیکی از چالشهای پیش روی شرکتهای دانشبنیان دستوپنجه نرم کردن با انواع و اقسام فسادهای پیش رو است. از واردات بدون ثبت و گمرک و تعرفه تا زد و بندهای درونسازمانی و شیرینی مسئول خرید و سفر خارجی حاشیهٔ خرید محصول خارجی. طبیعتاً با ورود محصول دانشبنیان داخلی به بازار، درآمد واردکنندگان و صاحبان قبلی آن بازار از بین میرود لذا انواع طرق مختلف برای به در کردن تازهوارد را در پیش میگیرند. از کاهش شدید قیمت بهعنوان یکراه تجاری رقابتی تا ضربههای غیراخلاقی مانند تهدید و تخریب. لذا یکی از موضوعاتی که حاکمیت باید با آن برخورد جدی داشته باشد انواع فسادهایی است که در جریان حرکت شرکتهای دانشبنیان ممکن است پیش بیاید.
عواقب نپرداختن درست به مسئلهشاید نیاز به توضیح در این زمینه نباشد اما از جهت تذکر دوباره باید عنوان شود که درصورتیکه موانع پیش روی شرکتهای دانشبنیان برداشته نشود و نرخ شکست این شرکتها زیاد باشد عواقب بدی پیش رو خواهد بود. ورشکستگی و بدهکاری جوانان نخبهٔ کشور و سرخوردگی آنان، حرکت به سمت مسیرهای غیر سودمند مانند واردات و بعضاً ناصحیح مانند نزول برای جبران مافات، مهاجرت از کشور و از همه بدتر الگوسازی منفی و دفع جوانان از حرکت به این سمت و ایجاد ذهنیت عدم توانایی در تولید دانشبنیان در تودههای مردم ازجملهٔ این عواقب هستند که متأسفانه برخی از این موارد هماکنون درصحنهٔ واقعی شرکتهای دانشبنیان قابلملاحظه است.