در ۱۵ می ۲۰۰۱ برنامه تجدید ساختار بخش بانکی با ۴ محور اصلی تجدید ساختار بانکهای عمومی ازنظر مالی و عملیاتی، حلوفصل سریع بانکهای واگذارشده به صندوق ضمانت سپردههای پسانداز، سالمسازی ساختار بانکهای خصوصی آسیبدیده از بحران و تحقق قوانین شرکتی و حقوقی برای افزایش اثربخشی نظارت و ایجاد یک ساختار رقابتی و مؤثر در بخش بانکی اعلام شد.
در راستای تجدید ساختار مالی بانکهای عمومی حذف زیانهای ناشی از تکالیف محول شده، کاهش بدهیهای کوتاهمدت، حمایت سرمایهای از بانکهای دولتی، سازگار نمودن نرخ سود سپردهها با نرخهای بازار و مدیریت مؤثر پرتفوی وامها موردتوجه قرار گرفت و به لحاظ عملیاتی نیز برنامهای باهدف تجدید ساختار سازمانی، فناوری، محصولات، منابع انسانی، وامها، کنترل مالی، برنامهریزی، مدیریت ریسک و ساختار خدماتدهی این بانکها طراحی شد تا این بخشها را با نیازهای بانکداری مدرن و رقابت در عرصه بینالمللی انطباق دهد.
محور دیگر برنامه اصلاحی نیز این بود که بر اساس تصمیم آژانس نظارت و قوانین بانکی (BRSA)، مجوز فعالیت بانکهای مشکلدار که ساختار مالی آنها تضعیفشده بود و در عمل به تعهدات خودشان دچار مشکل شده بودند، یا لغو میشد و یا مدیریت و کنترل آنها و همچنین حقوق مشارکت آنها بهجز تقسیم سود به صندوق منتقل میگشت.
جهت اطمینان از ساختار سالم بانکهای خصوصی نیز سیاستهایی نظیر اعمال معافیتهای مالیاتی برای بانکهای مشکلدار و نیز اعطای مشوقهای مالیاتی برای ادغام بانکها و شرکتهای تابعه و تقویت ساختار سرمایهای بانکها در نظر گرفته شد.
همچنین در جریان بحران و دوره زمانی پسازآن چندین قانون برای بازگرداندن ثبات و سلامت به بخش بانکی ترکیه تدوین گردید که تعدادی از مهمترین آنها عبارتاند از: مقررات تقویتکننده چارچوب شرکتی، مقررات همگرا کننده اقدامات و استانداردهای سرمایهای به سمت دستورالعملهای اتحادیه اروپا، قوانین توسعهدهنده مدیریت ریسک، قوانین محدودیتهای اعتباری و شرکتهای تابعه، استانداردهای حسابداری و قوانین حسابرسی خارجی، مقررات مربوط به صندوقهای اتحادیهها و تضمین سپردهها، قوانین مربوط به کارایی و رقابت.
تحولات پس از بحراندر سال ۲۰۰۲ و پسازآن در اثر سیاستهای اعمالشده تحولات مثبتی در ترکیب ترازنامهها اتفاق افتاد. با رشد بالای بخش بانکی عمق مالی افزایش پیدا کرد و بخش بانکی توانست رشد اقتصادی را بهصورت بهتری پشتیبانی نماید. درنتیجه پایداری سیاسی و اقتصاد کلان و نیز سیاستهای مرتبط با بخش بانکی که در بازه زمانی ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ اعمال شد، کل دارایی این بخش بهصورت متوسط سالانه ۲۴ درصد رشد کرد. همچنین در اثر تمرکز بخش بانکی بر روی وظیفه اصلی خودش یعنی واسطهگری، میزان وامها نیز افزایش یافت.
منتشر شده در خبرگزاری مهر در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۹۶