مدل مفهومی تبیین‌کننده فقر (قسمت دوم)

مدل مفهومی تبیین‌کننده فقر (قسمت دوم)


ستاد اندیشکده



 کودکانی که نتوانستند ۱۵ دقیقه برای گرفتن یک مارشمالوی اضافی صبر کنند، بعدها در مدرسه ضعیف‌تر عمل کردند، احتمال ارتکاب جرم و استفاده از مواد مخدر در آن‌ها بیشتر بود و بیشتر احتمال داشت که بیکار باشند و درآمد کمتری به‌دست آورند. درنتیجه در ادبیات پژوهشی روانشناسی و اقتصاد رفتاری، خودکنترلی یکی از مهم‌ترین عواملی است که در زندگی افراد تأثیر بسزایی دارد.

سرمایه شناختی نیز اصطلاحی است که بر دو فرآیند ذهنی تأکید دارد: ۱) پهنای باند شناختی یا ظرفیت پردازش اطلاعات که در تصمیمات پیچیده (تصمیمات ساده ما عموماً به‌صورت خودکار و با استفاده از میانبرهای ذهنی گرفته می‌شوند) به افراد کمک می‌کند. ۲) رهایی از تمایل ذهنی‌های رفتاری یا میانبرهای شناختی که همه افراد از آن‌ها استفاده می‌کنند. محققان دریافته‌اند که فقر موجب به‌کارگیری تمام ظرفیت‌های شناختی فرد می‌شود، به‌طوری‌که برای آن‌ها ظرفیت کمی می‌گذارد تا بتوانند توجه خود را به راه‌حل‌های دیگر معطوف سازند. آزمایش‌های بسیاری نیز نشان داده است که اگر به افراد ثروتمند و نخبگان «حس فقر» داده شود، آن‌ها نیز همان تصمیمی را می‌گیرند که ما به‌طورمعمول در افراد فقیر می‌بینیم. بنابراین در این رویکرد، فقر یک حالت مبتنی بر موقعیت است و تنها از حس «کمبود» نشات می‌گیرد. این حالت باعث می‌شود تا منابع ذهنی فرد مصرف و بار شناختی به وی تحمیل شود. تمایل ذهنی‌های شناختی نیز که به‌عنوان اموری جهان‌شمول در نظر گرفته می‌شوند در بعضی از گروه‌ها بیشتر به چشم می‌خورند.

منتشرشده در روزنامه دنیای اقتصاد به تاریخ ۴ آبان ۱۳۹۶