در یمن هم عربستان بعد از حدود دو سال جنگ و صرف هزینههای فراوان عملاً نتیجه قابلتوجهی به دست نیاورده و نتوانسته است به اهداف مدنظر خود دست یابد. حالا عربستان میخواهد جبهه مقابله و رویارویی غیرمستقیم با ایران را به لبنان منتقل کند. عربستان با این کار میتواند برای خود متحدان منطقهای و بینالمللی دستوپا کند و حزبالله لبنان و ایران را بیشازپیش تحتفشار قرار دهد. اعمال فشار بر حزبالله لبنان بهعنوان اصلیترین متحد منطقهای ایران ابتدا سیاسی و اقتصادی خواهد بود و احتمال بروز جنگ نیز در آینده غیرقابلتصور نیست. بااینحال، این نقشه و سیاست عربستان هم با چالشها و موانعی روبرو است.
تلاش عربستان برای تغییر موازنه منطقهایعربستان سعودی در طی سالهای گذشته محور سیاستهای منطقهای و بینالمللی خود را بر مهار و مقابله بانفوذ ایران متمرکز کرده است اما تقریباً تمامی سیاستهای این کشور جواب عکس داده و منجر به افزایش نفوذ و قدرت ایران شده است: لابی گسترده و تلاش عربستان برای تداوم تحریم ایران و متقاعد کردن آمریکا به حمله نظامی به ایران به دلیل برنامه هستههای جمهوری اسلامی ایران، با انعقاد توافق هستههای عملاً خنثی شد و ضمن اینکه ایران را از فشار اقتصادی و انزوا خارج ساخت، امکان بیشتری برای فعالیتهای منطقهای این کشور فراهم کرد. نفوذ ایران در عراق بیش از هر زمان دیگری است. شکست داعش و دیگر گروههای سنی ضد حکومت بشار اسد در سوریه قدرت و نفوذ ایران را در منطقه بیشازپیش افزایش داد. تلاشهای عربستان برای ایجاد ائتلافهای مختلف منطقهای و بینالمللی علیه ایران عملاً ناکام مانده است. اعمال فشار به قطر باهدف دور کردن این کشور از ایران نهتنها به نتیجه نرسید بلکه باعث نزدیکی بیشازپیش قطر به ایران شد. در یمن نیز، عربستان باوجود گذشت بیش از دو سال از بمباران بیوقفه و کشتار تعداد زیادی از غیرنظامیان یمنی نهتنها به اهداف خود مبنی بر حذف حوثیها از معادلات سیاسی در یمن دست نیافته و این گروه همچنان کنترل صنعا را در اختیار دارند، بلکه ضمن نزدیک کردن بیشازپیش این گروه به ایران انتقادات زیادی را در بین افکار عمومی و سیاستمداران غربی نسبت به جنگ یمن برانگیخته است.
درنتیجه این تحولات، رهبران جوان و جدید عربستان که اصلیترین طراحان و حامیان سیاستهای تهاجمی عربستان علیه ایران هستند، بیش از هر زمان دیگری نگران قدرت و نفوذ فزاینده ایران هستند و تلاش دارند تا پندار نادرست خود از قدرت منطقهای ایران را بهعنوان تهدیدی مهم برای امنیت خود و منطقه معرفی کنند و از عزم خود برای مبارزه تمامعیار در مقابل ایران سخن گفته و در حال حاضر لبنان را برای تحریک مناسب دیده و به دنبال ایجاد بحران در این کشور هستند [۱].
لبنان، کانون جدید جنگ نیابتی با ایرانوقتی هفته قبل سعد حریری نخستوزیر لبنان بدون نشانههای قبلی بهطور ناگهانی و بهصورت غیرمنتظره در عربستان استعفای خود را در اعتراض به حزبالله لبنان و دخالتهای ایران در این کشور و سایر کشورهای منطقهای اعلام کرد، ابتدا با تعجب اکثر تحلیلگران سیاسی حتی متحدان خود آقای حریری مواجه شد. اما با گذشت چند روز و اعلام مواضع عربستان و حمایت قاطع از این اقدام حریری، ابعاد این موضوع آشکارتر شد. حالا دیگر بر همگان آشکارشده است که عربستان میخواهد جبهه جدیدی علیه ایران این بار در لبنان و با جدیت و قاطعیت بیشتری بگشاید.
در محاسبات راهبردی عربستان، گشایش جبههای علیه حزبالله در لبنان چند مزیت برای این کشور دارد: نخست اینکه آنها با این کار بهزعم خود قویترین بازوی منطقهای ایران را از کار میاندازند و سیاست مهار و عقب راندن ایران از سایر حوزهها را با سهولت و موفقیت بیشتری پی میگیرند. حزبالله لبنان، یکی از اصلیترین متحدان بشار اسد در مقابله با گروههای تروریستی و مسلح موردحمایت عربستان بود و نقش زیادی در تثبیت حکومت اسد در سوریه داشت. در جریان حمله اخیر موشکی حوثیها به پایتخت عربستان نیز این کشور حزبالله را متهم کرد که با حوثیها در این زمینه همکاری میکند. آنها همچنین اصلیترین رقیب گروه ۱۴ مارس در داخل لبنان که موردحمایت عربستان میباشد هستند. عربستان با تضعیف و حذف حزبالله میخواهد ایران را از این متحد قدرتمند بینصیب کند. اما نکته دوم و مهتر اینکه عربستان بهخوبی میداند در شرایط کنونی برای جلب حمایت منطقهای و بینالمللی، مقابله با حزبالله گزینه مناسبی است. از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، این کشور مقابله با حزبالله را در صدر سیاستهای خود در خاورمیانه قرار داده و تحریمهایی را علیه آن وضع کرده است. از سوی دیگر، اسرائیل دشمن قسمخورده و همیشگی حزبالله بیش از هر زمان دیگری از سوی حزبالله احساس خطر میکند اما تمایلی ندارد که در این میدان رقابت و کشمکش هزینه مقابله با حزبالله را بپردازد. رژیم صهیونیستی، عربستان و آمریکا ضمن اشتراک نظر در دشمنی با حزبالله و جمهوری اسلامی ایران تمایلی ندارند که بهتنهایی هزینه رویارویی با آنها را بپردازند. تضعیف جایگاه منطقهای ایران برای عربستان به حدی اهمیت یافته که ابایی ندارد روابط خود را با اسرائیل علنی کند و یا در مسئله فلسطین بهنوعی به اسرائیل و آمریکا باج بدهد [۲]. حتی برخی از کشورهای اروپایی مانند فرانسه نیز که تا حدودی نفوذ و علایق سنتی خود را در لبنان حفظ کردهاند در این مورد با عربستان همراه خواهند شد.
مقابله با حزبالله لبنان میتواند در دو سطح و دو مرحله صورت بگیرد. مرحله اول، مقابله سیاسی و اقتصادی است. باوجوداینکه دولت ائتلافی لبنان با رضایت همه طرفها روی کار آمده بود اما با طراحی استعفای حریری چنان وانمود شد که حزبالله قدرت را در لبنان قبضه کرده و به دنبال بسط سیطره خود در این کشور است. حتی حریری ادعا کرد که از سوی این گروه تهدید به ترور شده است. بلافاصله پس از استعفای حریری و متهم کردن حزبالله و ایران، اسرائیل از این موضع حمایت کرد و به سفارتخانههای خود در سراسر جهان دستور داد که در این مسئله جانب حریری را بگیرند. میزان هماهنگی و اشتراک نظر اسرائیل با عربستان در این مسئله بهگونهای بود که به نظر میرسد اینیک اقدام مشترک و هماهنگ از سوی آنها بوده است تا به این طریق حمایت و مشارکت اروپا و آمریکا را در مقابله با ایران و حزبالله جلب کنند. آمریکا و کشورهای اروپایی اگرچه بهنوعی از این مسئله اظهار بیاطلاعی کرده و با استعفای حریری چندان موافق نبودند، اما مخالفتی با اعمال فشار سیاسی و اقتصادی به حزبالله لبنان ندارند.
کنگره آمریکا ماه گذشته تحریمهایی را علیه حزبالله وضع کرد و در حال رایزنی برای اعمال دور تازهای از تحریمها هستند. استیون منوچین [۳] وزیر خزانهداری آمریکا ماه گذشته برای بحث درباره مسدود کردن منابع مالی حزبالله به عربستان و اسرائیل سفر کرد و به نظر میرسد سه کشور در این زمینه هماهنگ باشند. علاوه بر این، سرمایههای عربستان و شهروندان سایر دولتهای عربی نقش مهمی در اقتصاد لبنان دارد و با فراخواندن شهروندان و سرمایهها از لبنان فشار زیادی به اقتصاد این کشور وارد خواهد شد. عربستان حمایت مالی و تجاری زیادی از لبنان میکند و حالا رهبران این کشور تصور میکنند با قطع کردن این حمایتها میتوانند دولت لبنان را متقاعد کنند کنترل بیشتری بر روی حزبالله داشته باشند.
سعد حریری در یک مصاحبه تلویزیونی سعی کرد تا تمامی این مسائل را به حزبالله نسبت دهد و بهنوعی این گروه را مسئول تمام مشکلات احتمالی معرفی کند. او گفت درصورتیکه حزبالله بپذیرد از منازعات منطقهای مانند جنگ یمن کنار برود، در استعفای خود تجدیدنظر خواهد کرد. او ادعا کرد (در غیر این صورت) ممکن است زندگی صدها هزار لبنانی به خطر بیافتد و تجارت که عامل کلیدی برای ثبات اقتصادی لبنان است، با چالش مواجه شود.
مرحله دوم که بیشتر مطلوب عربستان است و احتمال آن دور از ذهن نیست، گزینه نظامی و جنگ علیه حزبالله است. در هفتههای اخیر مقامات سیاسی و نظامی اسرائیل و عربستان بهصورت علنی از ضرورت اتحاد علیه ایران و حزبالله سخن میگویند [۴]. عربستان توان لازم برای مقابله نظامی با حزبالله را ندارد. این کشور مرز مشترکی با لبنان ندارد و هماکنون درگیر جنگ یمن است. در عوض، رژیم صهیونیستی در موقعیت مناسبی برای اقدام علیه حزبالله میباشد. تجربه اقدام علیه حزبالله را دارد و عملاً آن را تهدیدی علیه خود میپندارد. به نظر میرسد بین دو کشور نوعی تقسیمکار صورت گرفته است. عربستان مسئولیت تأمین هزینه مالی و حمایت دیپلماتیک عربی موضوع را برعهدهگرفته و رژیم صهیونیستی اقدام نظامی را دنبال میکند. به نظر میرسد با توجه به مشکلات داخلی نتانیاهو مبنی بر اتهامات وی درزمینهٔ فساد مالی و نیاز بن سلمان برای تثبیت و تحکیم قدرت خود در عربستان، هردوی آنها از چنین جنگی استقبال کنند.
رسیدن به این هدف و جنگ با حزبالله با چالشهای زیادی روبروست که آنها نمیتوانند نسبت به این موضوعات بیتوجه باشند. نخستین مسئله این است که آمریکا و اسرائیل هنوز اطمینان چندانی به روند تحولات در عربستان و گروه جدید هیئت حاکمه در این کشور ندارند. در اسرائیل صداهایی مبنی بر اینکه عربستان میخواهد برای رسیدن به اهداف خود اسرائیل را به جنگ بکشاند به گوش میرسد. کشورهای عربی کاملاً ً با عربستان همراه نیستند. حزبالله یک بازیگر مهم و قدرتمند در لبنان است و نمیتوان بهراحتی آن را کنار گذاشت. و علاوه بر این موارد، رهبران جدید عربستان ثابت کردهاند که قواعد بازی سیاست و قدرت را در منطقه نمیدانند و تقریباً تمامی نقشههای آنها تاکنون نتیجه عکس داشته است. در قضیه استعفای سعد حریری نیز بهگونهای رفتار کردند که انتقاد متحدان خود را در پی داشت و تقریباً بر کسی پوشیده نیست که این استعفا بهصورت برنامهریزیشده و دستوری بوده است و حریری اختیار چندانی در آن نداشته است.
سخن پایانیپس از شکست در سوریه و یمن، عربستان میخواهد این بار جبهه نبرد جدیدی علیه ایران در لبنان بگشاید تا شاید بتواند اصلیترین متحد ایران را در منطقه تضعیف یا حذف کند. در این راه حامیان و همراهانی نیز دارد که مهمترین آنها اسرائیل است. محور و مقدمه این طرح که با استعفای حریری کلید خورد، بزرگنمایی تهدید حزبالله و معرفی آن بهعنوان عامل بیثباتی لبنان است. در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان باید با خویشتنداری و پرهیز از اقدامات پیشدستانه و تهاجمی، تبلیغات و ادعاهای مذکور را خنثی کنند. سید حسن نصرالله در سخنرانی خود درباره استعفای حریری با آگاهی از اهداف پشت پرده وی را “نخستوزیر ما” خطاب کرد تا ادعاهای مطرحشده مبنی بر اختلاف حزبالله با حریری و تلاش این گروه برای قبضه قدرت را بیاعتبار سازد. اما علاوه بر این، ایران و حزبالله باید برای هر سناریویی حتی حمله نظامی آماده شوند و گزینههای مناسب را برای ضربه زدن بهطرف مقابل در صورت درگیری نظامی مدنظر قرار دهند.
منتشر شده در سایت خبری پژوهشکده مطالعات راهبردی در ۱ آذر ماه ۱۳۹۶