به نظر می رسد فهم نمایندگی سیاسی هنوز از مسیر نظریه پردازی سنتی دوگانه متولی و وکیل میگذرد البته مدل حزب محور می تواند به عنوان الگوی سوم نمایندگی سیاسی معرفی شود. در الگوی متولی نماینده به صورت خودمختار اختیار عمل تصمیم گیری حول سیاستگذاری های مختلف را داراست در حالی که در الگوی وکیل محور نماینده صرفاً باید مطالبات رای دهندگان خود را در سیاستگذاری ها اعمال کند و خود حق اعمال نظر شخصی ندارد . درمقابل این دو الگوی کلاسیک الگوی حزب محوری از نمایندگی نیز وجود دارد که می گوید تصمیمات نماینده در پارلمان باید مبتنی بر مواضع حزب نماینده باشد.
در استرالیا، الگوی تحزب هنوز به شدت بر جامعه سیاسی استرالیا حاکم است. بر اساس یکی از پیمایش ها صرفاً یک دهم از رای دهندگان دیدگاه های خود را با احزاب موجود هویت یابی نمی کنند. در این چارچوب دولت حزبی یا حزب مسئول در پارلمان به جای فرد فرد نمایندگان می تواند اعمال سیاستگذاری نماید.
نمایندگی سیاسی در استرالیا با وجود آنکه تحت تاثیر الگوی وست مینستری انگلستان قرار دارد اما از تجارب امریکا و کانادا در تنظیمات فدرال استفاده کرده است. ویژگی زمینه ای دیگر استرالیا وسعت جغرافیایی و فاصله بسیار زیاد حوزه انتخابیه از مرکز فدرال است. این عامل در رابطه نمایندگان و رای دهندگانشان بسیار تاثیرگذار است و درنهایت اگرچه دولت حزبی ویژگی غالب نظام وست مینیستر است سطح نظم حزبی در استرالیا در شمار قاطع ترین و مطلق ترین نظم های حزبی در میان دموکراسی های آنگلوآمریکایی است و گزینش حزبی نقش بسیاری در انتخاب دوباره کاندیداها در حوزه انتخابیه دارد. بنابرین در این الگوی رای دهی به نظر می رسد فعالیت های حوزه انتخابیه و آنچه آراء شخصی نامیده می شود نه تنها باعث افزایش رای آوری افراد نمی شود بلکه بخت گزینش درون حزبی وی را نیز کاهش می دهد زیرا زمانی را که نماینده به منظور گزینش حزبی باید در سلسله مراتب حزب صرف کند را کاهش می دهد.