فریاد معدنچی بر سر رئیس‌جمهور؛ مطالبات فراموش‌شده کارگری

فریاد معدنچی بر سر رئیس‌جمهور؛ مطالبات فراموش‌شده کارگری


سیاست گذاری اقتصاد



“دل من درد داره، بگذارید حرفم را بزنم”، معدنچی معدن آزادشهر بر سر رئیس‌جمهور فریاد می‌کشد، “آقای رئیس‌جمهور، این معدن ۱۷۰۰ متر رفته بدون تهویه، ما فرماندار نداریم، بخش‌دار نداریم، استاندار نداریم. ساختمان پلاسکو ۱۴ نفر مردن شما چه کردید؟ اینجا چهل نفر مردن. من دلم درد داره بگذار حرفم رو بزنم، من داغ‌دارم، ۴۰ نفر اینجا مردن. آقای رئیس‌جمهور تا الآن کجا بودی؟ آقا بیمه مارو نمیریزن، یک سال کار می‌کنیم، شش ماه بیمه میریزن، بیمه مارو کتابخانه رد میکنن، آرایشگری میزنن، سختی و زیان‌آور ندن…

چند سال پیش اومدیم دادگاه آزادشهر شکایت کردیم، با باتوم مارو زدن فرار کردیم، پارسال چهارده ماه حقوق نگرفتیم، اومدیم فرمانداری با خانم هامون حقمان را بگیریم، یعنی توی رئیس‌جمهور متوجه نشدی؟ من بیست میلیون از این شرکت طلب دارم، ده هزار تومن پول نیست توی خونه‌ام بچه‌ام رو ببرم دکتر، آقای رئیس‌جمهور، کارگر این معدن یک‌میلیون حقوق می‌گیرد، شما می‌توانید با یک‌میلیون زندگی کنید؟ …

جدا از بار احساسی فریادهای معدنچی معدن گلستان که همراه با بغض و خشم و درد بر سر رئیس‌جمهور فرود می‌آمد، بیان شمرده مطالبات به‌حق کارگری با صدای رسا و حفظ احترام بسیار جالب بود. بهبود شرایط کار (ایمنی، بهداشت محیط و …)، حداقل حقوق، بیمه بازنشستگی، پیگیری جمعی مطالبات، تکریم کار و … ازجمله مسائلی بود که این کارگر داغدار در اوج احساسات آن‌ها را برشمرد. بااینکه انتخابات ریاست جمهوری، فرصت خوبی بود تا این مطالبات به‌حق، شنیده شود، اما مطالبات کارگری، غایب بزرگ وعده‌های جناح راست و چپ بود. معلوم نیست نامزدهای انتخابات چگونه بدون توجه به مطالبات این قشر می‌خواستند وعده رونق اقتصادی و عدالت اجتماعی خود را تحقق بخشند.

اگر اوایل انقلاب به علت نفوذ گروه‌های ضدانقلاب، نگاه امنیتی به تشکیلات کارگری قابل دفاع بود، اما امروزه با از بین رفتن اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق این گروه‌ها، جا دارد استمرار چنین نگاهی مورد بازبینی قرار گیرد. چطور می‌شود که سازمان نظام پزشکی و سازمان نظام‌مهندسی با سازمان‌دهی و کار تشکلاتی از حقوق اعضای خود در بالاترین سطح دفاع می‌کنند، اما اتحادیه‌های کارگری برای فعالیت با چالش‌های متعددی روبرو هستند.

آیا وعده رونق و رشد اقتصادی نامزدهای محترم قرار است توسط معدنچیانی تحقق یابد که در شرایط نامناسب کار با دستمزد زیرخط فقر و تخلفات بیمه‌ای کار می‌کنند؟

البته این مشکل مختص کشور ما نیست و در همه کشورها، کارفرما علاقه دارد که با زیر پا گذاشتن حقوق کارگران، عوایدی خود را حداکثر کند. تاریخ نشان داده تنها راه برای اجرای درست قوانین کشور (که در خیلی موارد بسیار مترقی و حامی کارگر هم نوشته‌شده اما مشکل عدم اجرای قانون است) فراهم کردن شرایط برای پیگیری مطالبات کارگران توسط خود این اقشار است. شاید اگر امثال همین کارگر دردکشیده معدن آزادشهر به‌جای وزیر وکیل دولتی در شورای مرکزی خانه کارگر نشسته بودند، وضعیت کارگران ایرانی متفاوت از شرایط فعلی بود.

البته این شبهه هم وجود دارد که عدم توجه به مسائل کارگری صرفاً به خاطر نگاه امنیتی به این موضوع نبوده و نتیجه گفتمان غالب اقتصادی‌ای است که شاخص بهبود ” فضای کسب‌وکار” را نسبت به بهبود “شرایط کار” در اولویت قرار می‌دهد.

درنهایت بایستی تصمیم بگیریم که در الگوی رشد و توسعه اقتصادی، نیروی کار هم می‌تواند نظرش را بیان کند یا می‌خواهیم بمانند بسیاری از کشورها رشد اقتصادی را به قیمت ظلم و بی‌عدالتی در حق کارگران به دست آوریم؟