سازمان صداوسیما بهعنوان یکی از بازیگران بسیار مهم و بزرگ نظام حکمرانی رسانۀ ایران در سه کارکرد ارائۀ خدمت، سیاستگذاری و تنظیمگری، در میانۀ سال ۱۴۰۰ یکی از تغییروتحولات اساسی سال خود را تجربه کرد. انتصاب رئیس جدید سازمان صداوسیما و ورود یکی از افراد دارای تجربه در حوزۀ خبر و اطلاعرسانی سازمان به ریاست کل آن، در شهریور سالی که گذشت رخ داد.
عدهای پیمان جبلی، رئیس جدید را فردی تحولگرا میدانستند که سازمان صداوسیما را از وضع نسبتاً روتین و اداری پیشن خود خارج کرده و آن را بهسمت رسانهای چابکتر از قبل حرکت میدهد. مسئولیت جبلی در زمان ریاست محمد سرافراز در سازمان صداوسیما و احتمال نزدیکی فکری او به سرافراز بهعنوان یک رئیس تحولگرا و کیفینگر، ایدههای تحولی را هرچه بیشتر در ذهن سیاستپژوهان و پژوهشگران رسانه پررنگ میکرد.
پیمان جبلی شعار اصلی خود را هویتمحوری و عدالتگستری عنوان کرد. او تلاش داشت تا با طرح ایدههای تحولی خود حول این دو مفهوم و همچنین ارائۀ ایدههایی در پاسخ به انتقادات همیشگی وارد بر سازمان اعم از شیوۀ تأمین مالی، دغدغههای فرهنگی، بیاعتمادی به اخبار و مواردی از این قبیل، سیاستها و بهتبع آن اقداماتی را در پیش بگیرد یا دستکم برای پاسخ موقت به انتقادات مطرحشده راهحلهایی عملیاتی داشته باشد. در احکام انتصابات، صحبتهای مربوط به رویدادهای مختلف و جلسات، این تلاش نمود داشته است.
بدیهی است که عملکرد هر تصمیمگیر و مدیری بعد از شش ماه میتواند تا حدودی محل بررسی و نقد سیاستی باشد؛ زیرا این مدتزمان برای ایجاد سطحی از تغییروتحول زمان کمی به شمار نمیرود. پیمان جبلی نیز از این گزاره مستثنی نیست. هرچند میتوان ابعاد و لایههای مختلفی را برای نقد عملکرد سازمان صداوسیما در شش ماه گذشته در نظر گرفت، برای چنین یادداشتی در چند محور کلی به بررسی نقد سیاستی عملکرد جبلی پرداخته میشود و میتوان از برخی حوزهها مانند حوزۀ ستاد و فنی بهطور موقت چشم پوشید:
1- سیاستهای کلان و ایدههای تحولی اصلی؛
2- اصلاحات ساختاری سازمان صداوسیما؛
3- سیاستها در حوزۀ تأمین مالی؛
4- سیاستهای محتوایی و برنامهسازی در حوزۀ سرگرمی؛
5- سیاستها در حوزۀ خبر و اطلاعرسانی و برنامههای سیاسی؛
6- سیاستها در حوزۀ حضور سازمان در فضای مجازی؛
7- سیاستها در حوزۀ تنظیمگری.
سیاستهای کلان و ایدههای تحولی اصلی
بهطور کلی هرچند تلقی عمومی از عملکرد پیمان جبلی رفتاری تحولگرایانه و حرکتی در جهت اصلاح عملکرد سازمان صداوسیماست، ایدههای مرکزی چندانی که دلالتهای سیاستی داشته باشند از سوی او و گروهش مطرح نشده است. میتوان همان مفاهیم هویتمحوری و عدالتگستری را ایده و سیاست اصلی او دانست؛ گرچه اطلاق سیاست بر آن چندان منطقی نیست. این شعار را میتوان دارای ابعاد سازمانی و محتوایی و دیگر ابعاد سازمان صداوسیما دانست؛ اما احتمال میرود منظور جبلی بیشتر ناظر بر محتوا، برنامهسازی و دسترسی همگانی باشد.
باقی سیاستها آن چیزهایی است که در بخشها و حوزههای مختلف پراکنده شده و به نظر میرسد تجمیع آنها در سند تحولی گروه جبلی صورت پذیرفته است؛ سندی که همچون سند تحول بسیاری از دستگاههای حاکمیتی محرمانه تلقی میشود!
اصلاحات ساختاری سازمان صداوسیما
هرچند ادعا میشود تحولات ساختاری جالبتوجهی در سند تحولی پیمان جبلی در نظر گرفته شده، بهجز تحول در ساختار معاونت سیاسی سازمان، باقی بخشها هنوز تحول جدیای به خود ندیده است. انتصابات که بهاحتمال زیاد بعد از نوروز ۱۴۰۱ شدت میگیرد نیز بهجز در حوزۀ ریاست، روابطعمومی، معاونت سیاسی، معاونت برونمرزی، ساترا، مرکز تحقیقات و مرکز صیانت صورت نپذیرفته است.
البته باید در نظر داشت اصلاح ساختاری لزوماً بهمعنای ادغام، ایجاد و بهطور کلی اصلاح بخشهای مختلف چارت سازمانی نیست. اصلاح ساختاری در واقع باید در فرایندها و رویهها اتفاق بیفتد که در بعضی موارد هنوز رخ نداده یا مثل جعبهسیاه نامشخص است. خود جبلی نیز در نشست «افق رسانۀ» 22 اسفند، که به «افق تحول» تغییر نام داده بود، تلاش خود را معطوف به تغییر ساختار فعلی سازمان ندانست و تمرکز روی محتوا را هدف اصلی خود بیان کرد. عمدۀ برنامههای فعلی او نیز بهبود وضعیت کارکنان و موضوعات مدیریتی و سازمانی است؛ تا ایدههای کلان ساختاری و فرایندی.
سیاستها در حوزۀ تأمین مالی
پیمان جبلی در مصاحبهها و رویدادها تلاش داشته تا با بیان برخی از برنامهها در حوزۀ تبلیغات، تا حدی از نارضایتیها نسبت به تبلیغات پرتعداد و البته با محتوای موردانتقاد بکاهد. شکی در این نیست که با وجود افزایش بودجۀ سازمان صداوسیما، این سازمان کماکان از درآمدزایی بهواسطۀ تبلیغات بینیاز نخواهد شد. بر همین اساس، بهگفتۀ خود جبلی، تبلیغات در خلال برنامههای نوآورانه (مانند برنامۀ «میدان») و اصلاحات محتوایی در آگهیهای رادیویی و تلویزیونی، بخشی از برنامۀ او خواهد بود که البته هنوز به اجرا نرسیده است. تبلیغ کالاهای ایرانی در شبکههای برونمرزی اقدام مشخصی بوده که در این شش ماه رخ داده است. مباحث مربوط به شرکتهای تابعه و صندوق بازنشستگی سازمان نیز از مسائل باز و بدون پاسخ این شش ماه است.
سیاستها در حوزۀ خبر و اطلاعرسانی و برنامههای سیاسی
حوزۀ خبر و برنامههای سیاسی را میتوان متحولانهترین بخش شش ماه گذشتۀ سازمان صداوسیما دانست. معاون سیاسی سازمان و شخص پیمان جبلی، که بیشتر سابقۀ آنها در حوزۀ خبر و اطلاعرسانی سازمان صداوسیما بوده است، تا حد خوبی چالشها و آسیبهای اصلی بخش خبر سازمان را شناسایی کردهاند.
چندگانگی اتاقهای خبر و نظام سردبیری که به خروجیهای متفاوت در بخشهای خبری مختلف منجر میشود، در کنار تعدد برندها و شبکههای سازمان در این حوزه همچون خبرگزاری صداوسیما، شبکۀ خبر، باشگاه خبرنگاران جوان و باقی بخشهای مرتبط با حوزۀ خبر، چالشهای اصلی معاونت سیاسی سازمان هستند. خدابخشی، معاون سیاسی سازمان، از همان ابتدای ورود خود ادغام خبرگزاری صداوسیما و شبکۀ خبر و باقی بخشهای مرتبط را در دستورکار خود قرار داده و تلاش داشته است تا با تشکیل یک اتاق خبر و سردبیری واحد، چابکی و کیفیت را به جریان خبری بیفزاید و با ایجاد برندهای مشخص و نسبتاً کمتعداد، به خلق مجدد برندهای خبری سازمان و تثبیت آنها بپردازد. نمود عملی این اقدام فارغ از اصلاحات درونسازمانی، در ادغام بخشهای خبری اصلی شبکههای سیما و شبکۀ خبر که از 15 اسفند کلید خورده، مشهود است. همچنین سیاست دیگر بر این است که همانند تلاش دوران محمد سرافراز، ساختار خبر سازمان از قالب ادارۀ کل و مدیریتی به سردبیری و دبیری تغییر پیدا کند.
چالش دیگر سازمان در حوزۀ سیاستهای محتوایی خبر است. برخی موارد همچون پوشش دقیق رویدادها، بیطرفی در ارائۀ اخبار و پرداختن فوری به رویدادهای داخلی، بخشی از چالشهای متعددی به شمار میآید که خبر صداوسیما در سالهای اخیر با آن روبهرو بوده است. نپرداختن به مسائل روز و کمکاری در بازتاب بخش مهمی از رویدادها و وقایع کشور، از گلوگاههای مهم واگذاری مرجعیت خبری است که بخش خبر سازمان صداوسیما در مواردی همچون اختلال در سوخترسانی کشور، اعتراضات زایندهرود اصفهان، زلزلۀ هرمزگان و دیگر تجمعها و رویدادها تلاش داشته تا این خلأ و چالش را رفع کند؛ هرچند نظاممندی آن محل بررسی دقیقتری است. ضمن اینکه این نوع از پرداخت بهموقع حرکتی روبهجلو محسوب میشود، پیوندنداشتن آن با سیاستی مشخص، در بلندمدت بهاندازۀ کافی کارایی نخواهد داشت و فقط در کوتاهمدت رضایت مخاطبان را به همراه میآورد. اقدام دیگر خبرگزاری صداوسیما، تشکیل میزهای تخصصی برای موضوعات مختلف است که میتواند به پرداخت تخصصی بیشتر و متمرکزتر روی موضوعاتی چون مسائل اقتصادی و تحقق همان ایدۀ «جریانسازی بهجای رویکرد واکنشی» و «پیگیری تا حصول نتیجه» بینجامد؛ هرچند فقدان سردبیری واحد میتواند به آن صدمه بزند؛ چیزی که هنوز برقرار است. موارد دیگری نیز توسط جبلی بهعنوان محورهای تحول محتوایی حوزۀ خبر عنوان شده که هنوز منجر به نتیجه نشده است؛ مواردی چون ورود به قالب «خبرسرگرمی» یا «هنر و دیتاژورنالیسم» از این مواردند.
نکتۀ دیگری که نیاز است بیشتر موردتوجه قرار بگیرد، یکپارچه و جاری نبودن همیشگی سیاست محتوایی یادشده در حوزههای مختلف در مواردی همچون پوشش بیطرفانۀ کامل رویدادها یا همان پیگیری مسائل و مطالبات بدون سوگیری است و در نهایت، بهجز برخی موارد مهم، که در رسانهها نیز موردتوجه قرار گرفته، عملکرد کلی بخش خبر سازمان هنوز بهعنوان یک کل به اهداف محتوایی دست نیافته است. البته فقدان یکپارچگی یادشده بهطور کامل بر گردن معاونت سیاسی نیست و بخشهای سیاسی شبکههای مختلف سازمان با مدیریت چندگانۀ خود، سطح ایدهآل از بیطرفی را در برنامههای سیاسی سازمان کاهش دادهاند. نمونۀ آن نیز برنامۀ «جهانآرا»ی شبکۀ افق با موضوع چهار دهه سیاستگذاری حوزۀ زنان در کشور است. بهطور کلی، سیاستهای محتوایی سازمان هنوز بهطور منسجم و البته روشن جاری نشده است که نشان از اجرانشدن یا وجودنداشتن آن دارد.
هرچند مواردی که مرور شد تا حدی انجام شده یا در حال انجام است، به دلایلی که یکی از آن لختی بیش از حد سازمان صداوسیماست، هنوز ادغام کامل اتفاق نیفتاده و سردبیریهای چندگانۀ بخشهای خبری مختلف کماکان به چشم میخورد. این تفاوتها در مواردی همچون خبر 20:30 و بخشهای خبری شبکۀ خبر مشهود است و نمونههایی از تفاوت بنیادین پخش گزارشهای خبری در این دو به چشم میخورد. آنچه از این تفاوتها برمیآید، همراهنشدن کامل برخی از بخشهای خبری با جریان تحولی یا سیاست تفاوت مخاطب هر بخش خبری است که البته در اصل مسئله تفاوتی ایجاد نمیکند. سیاستهای خبری معاونت سیاسی نیازمند یکپارچگی بیشتری است.
نکتۀ برجستۀ دیگر در تحول معاونت سیاسی سازمان صداوسیما، تمرکز بیشتر بر خبر و کمرنگشدن تحول در برنامههای سیاسی است. این چالش در تغییراتی که تابهحال اتفاق افتاده نیز تا حدی به چشم میخورد.
اشتباه دیگری که ممکن است گروه فعلی دچار آن شود، متصلندیدن بخش خبر با دیگر بخشهای پخش سازمان است. بخش مهمی از اخبار سازمان توسط شبکههای سراسری و غیر از شبکۀ خبر پخش میشود؛ اگر مبنای تحول بر ابقای بخشهای خبری شبکههای سراسری غیرخبری باشد، بحث جدول زمانی پخش، که بهاشتباه کنداکتور نامیده میشود، بسیار مهم است. اخبار شبانۀ سازمان صداوسیما در اوج ساعت مصرف رسانهای مخاطبان پخش میشود و خلأ طراحی دقیق اخبار بر مبنای آن، میتواند به یکی از دو بخش خبر و غیر آن آسیب جدی وارد کند؛ مسئلهای که در آغاز طرح تحول فعلی در حوزۀ خبر به چشم میخورد. همگرایی بین حوزۀ خبر و غیر آن در این مسئله حیاتی است. اگر سیاست سازمان، حذف تدریجی بخشهای خبری از شبکههای دیگر و انتقال آنها دستکم از پنج شبکۀ اصلی به شبکۀ خبر با برند جدید باشد، میتواند به خالیشدن زمان اوج پخش از اخبار و فرصتسازی برای شبکههایی همچون یک و دو در راستای موفقیت بیشتر در ارائۀ محتوا کمک کند.
سیاستهای محتوایی و برنامهسازی در حوزۀ سرگرمی
بخش سرگرمی سازمان صداوسیما و تمامی محتواهای مربوط به این کارکرد، بخشی از سازمان است که برای تحول بیش از بخشهای دیگر به زمان نیاز دارد. بهطور کلی، آنچه از عملکرد سازمان صداوسیما در شش ماه گذشته فهمیده میشود، فقدان ایدۀ مرکزی یا تحولی جدید در حوزۀ برنامههای سرگرمیمحور است. با وجود شنیدهشدن خبرهایی مبنی بر پالایش مجدد تعداد طرحهای تولید سریال در سازمان توسط ریاست آن، تغییرات محتوایی خاصی در این حوزه در سطح سیاستی رخ نداده است. با این رویکرد، اگر محتواهای از پیش تصویبشده و در حال تولید را فاکتور بگیریم، این بخش پاشنهآشیل جدیای برای سازمان خواهد بود و نمیتوان حدود صد سریال گفتهشده را که در مراحل پیشتولید تا تولید هستند، نشانی از سیاستهای گروه فعلی به حساب آورد.
جبلی در نشست افق تحول چند ایدۀ تحولی را طرح کرد. او «محتوا، جذابیت و کمیت» را راهبرد اصلی در حوزۀ سرگرمی دانست که نشان از تأکید او روی توسعۀ کیفی محتوا تا افزایش آن دارد.
او چند راهبرد اصلی را برای حوزۀ محتوا، که در اصل مربوط به سرگرمی و آموزش است، برشمرد:
1- تولید محتوای آرمانمحور بهجای ضابطهمحور؛
2- حضور نگاه انقلابی در تمامی حلقههای زنجیرۀ ارزش تولید و انتشار محتوا؛
3- نقش قرارگاهی صداوسیما و توجه به استعدادهای درون و بیرون آن و تسهیلگری در این حوزه؛
4- یکپارچگی راهبری و مدیریت پخش با درنظرگرفتن ظرفیتهای مختلف؛
5- گسترش سازمان تولید و پخش (که طبق آنچه گفته شده، در طرح تحولی جبلی آمده است)؛
6- بازمهندسی جدول زمانی پخش؛
7- توجه به محتواهای کوتاه؛
8- فعالسازی نهضت ساخت فصل دوم و نهضت اقتباس؛
9- محوریت گروههای محتوایی بهجای شبکهها؛
10- توجه به نظرسنجی و ارزیابی اثرات تصمیمها.
همچنین چند محور محتوایی اولویتدار برای سازمان توسط جبلی بیان شد که عموم آنها متکی بر ارزشهای انقلابی و توجه به آن هستند.
چند نکتۀ مهم درمورد ایدهها و سیاستهای یادشده حائز اهمیت است:
1- ایدههای یادشده هنوز به اجرا نرسیده است؛ هرچند اجراییسازی آنها در بیشتر موارد به زمان زیادی نیاز دارد.
2- سویههای سیاستی این ایدهها زیاد نیست و در بعضی موارد در لایههای ایده یا مدیریتی خلاصه میشود.
3- هرچند بهطور کلی نباید سیما و صدا را از هم جدا کرد، در برخی از این ایدهها سمتوسوی تصویری بیشتر از صوتی است و به سیاستهای خاص صوتی چندان پرداخته نشده است.
سیاستها در حوزۀ حضور سازمان در فضای مجازی
حضور سازمان صداوسیما در فضای مجازی و ارائۀ خدمات مبتنی بر وب، در سه دورۀ ریاست سازمان بهطور ثابت بهشکل یک چالش حلنشده وجود داشته است. راهاندازی سرویسهایی همچون تلوبیون و ایرانصدا در دهۀ گذشته، مقداری به برندینگ سازمان در این فضا کمک کرده است؛ اما چالشهای دیگری همچون تعدد برندها، سردبیرینشدن مجدد محتوای سازمان متناسب با فضای وب و بسیاری موارد دیگر بر سر جای خود باقی ماندهاند. در شش ماه گذشته با وجود اینکه اقداماتی همچون راهاندازی سرویس جدید تلوبیونپلاس رخ داده است، چندان نمیتوان این اقدام و دیگر تحولات این سرویس را به سیاستهای ریاست فعلی سازمان گره زد؛ زیرا پیش از این شروع شده و نمود آن در زمان ریاست فعلی بوده است. جبلی البته در 17 اسفندماه 1400 در رونمایی از قابلیتهای جدید سرویس تلوبیون و در نشست افق تحولی، برخی از رئوس تحولی خود در این حوزه را اینطور فهرست کرده است:
1- سهم 70درصدی مصرف محتوای سالم در کشور با درنظرگرفتن دسترسی رایگان و هزینۀ کم؛
2- ورود سازمان به حوزۀ پلتفرمهای اشتراکگذاری ویدئو و کسب سهم بازار 50درصدی از کاربران ایرانی؛
3- ورود سرویسهای سازمان به حوزۀ خبر و کسب مخاطب 5میلیونی؛
4- توسعۀ خدمات آموزشی آنلاین توسط سازمان؛
5- ورود به بازارهای بینالمللی؛
6- ورود به حوزۀ بازی؛
7- جهتدهی به بلاگرها و واینرها؛
8- حضور جدی در حوزۀ سواد رسانهای.
هرچند این موارد نشان از حرکتی روبهجلو باشد، بیشتر ذکر برخی از اهداف کمی بلندمدت است و ایدههای تحولی از وضعیت فعلی در آن دیده نمیشود. ضمن اینکه همچون گذشته، نگاه سرویسی بهجای نگاه محتوایی در آن غالب است. بر اساس گزارش ارائهشده در تاریخ مذکور، سازمان صداوسیما برای بقا در عصر خدمات رسانهای مبتنی بر وب، تلاش میدارد تا خود را شبیه به بازیگران خصوصی بازار کند، بهجای اینکه خدمتی مبتنی بر محتوای صداوسیما و البته با توجه به کارکردها و حوزههای محتوایی ارائه دهد؛ اتفاقی که نشانی از رفتار ضدرقابتی در صنعت نیز خواهد بود. تلوبیونپلاس با ارائۀ برنامۀ اختصاصی «آوای جادویی» در نوروز 1401 نشان داده که تلاشی بیشتر برای رقابت و نزدیکشدن به بازیگران بازار دارد، تا نجات رسانۀ ملی در این عصر؛ چیزی که باعث وابستگی صداوسیما به تلوبیون و اصلقرارگرفتن آن میشود، بهجای اصلقرارگرفتن صداوسیما و وابستگی تلوبیون به آن!
نکتۀ بسیار مهم دیگر، تمرکز صداوسیما بر تلوبیون و حلنشدن مسئلۀ کلی حضور سازمان صداوسیما در فضای مجازی است. سازمان صداوسیما بیش از چهارصد برند در فضای مجازی دارد که بخشی از آن شامل وبسایت شبکهها، مراکز استانی، برنامهها و حسابهای کاربری آنها در شبکههای اجتماعی است. از حجم بالای برندهای سازمان در فضای مجازی و ساماندهینشدن آنها که بگذریم، تمرکز کامل معاونت فضای مجازی سازمان صداوسیما بر ویدئو نیز مسئله را دوچندان میکند. سرویس ایرانصدا بهعنوان سرویس صوتی صداوسیما به هیچ گونهای موردتوجه معاونت فضای مجازی و یکپارچهسازی برندینگ سازمان در این حوزه نیست و ذیل معاونت صدا به فعالیت خود ادامه میدهد. در طرحهای تحولی نیز خبری از آن یافت نمیشود.
سیاستها در حوزۀ تنظیمگری
به نظر میرسد نگاه برودکستمحور گروه فعلی مانع از ارائۀ ایدههای تحولی در حوزۀ تنظیمگری یعنی همان حوزۀ فعالیت ساترا شده باشد. این گروه فعالیت سازمان در فضای مجازی و حوزۀ فعالیت ساترا را یکجا یا نزدیک به هم در نظر میگیرد که نشان از خطایی راهبردی دارد. فعالیت جدیدی نیز در این حوزه بهجز تثبیت اشتباه جایگاه مرکز طرح، برنامه و بودجه و سامانۀ الماس در صدور مجوز سریالهای نمایش خانگی به چشم نمیخورد.
آنچه درمورد سیاستهای سازمان صداوسیما در حوزۀ فضای مجازی و تنظیمگری اهمیت بسیاری دارد، تلاش سازمان صداوسیما برای نزدیککردن معاونت فضای مجازی (با کارکرد ارائۀ خدمت و هماهنگی) با ساترا (با کارکرد تنظیمگری) است که در نگاه تحولی دورۀ جدید نیز به چشم میخورد. نکتۀ مهم و البته مخاطرهآمیز آن است که در نزدیکی بین این دو بازیگر، احتمال مایلشدن ساترا به معاونت فضای مجازی بیشتر است و این امر کارکرد تنظیمگری صداوسیما را دچار خطری جدیتر خواهد کرد.
نوروز و رمضان 1401؛ گلوگاه آزمودهشدن صداوسیما
با وجود تشریح تحولات سازمان صداوسیما در ابعاد یادشده، برخی برهههای زمانی نیز محلی برای آزمودن میزان چابکی و البته موفقیت سازمان صداوسیما در تحقق بخشی از ایدههای تحولی خود است. هرچند تحول را در بخشهایی همچون برنامههای حوزۀ سرگرمی باید در زمان بیشتری بررسی کرد، سازمان صداوسیما در سهماهۀ اول سال ۱۴۰۱ امتحانی سخت از جهت تولید و تأمین محتوا و تنظیم جدول زمانی پخش و البته رقابت با بازیگران بخش خصوصی خواهد داشت که باید دید در این بازۀ زمانی، که عید نوروز و ایام ماه رمضان در آن قرار دارد، عملکرد سازمان در ارائۀ خدمت چگونه خواهد بود.
بهطور کلی میتوان تا این لحظه صداوسیمای زمان پیمان جبلی را صداوسیمایی دارای سویههایی از ایدههای تحولی اما فاقد محورهای اساسی سیاستی دانست. احتمال ادامۀ برخی امور و برنامههای ریاست قبلی سازمان و تمرکز بر حوزههایی همچون خبر و بهطور کلی معاونت سیاسی در زمان پیمان جبلی بالاست. در صورت درستبودن چنین رویکردی، سازمان در بلندمدت دوباره دچار چالش خواهد شد. بر این مورد باید افزود که فشار ذینفعان درونی و بیرونی نیز اجرای ایدههای تحولی را با چالش مواجه خواهد کرد. باید تا نیمۀ دوم سال بعد کمی صبر داشت... .