برنامههای انجام شده, حوزه های تخصصی, دیدگاه تخصصی, محصولات, مشروعیت سیاسی, مطالعات سیاسی و بینالملل
سریال برجام«وعده ما روز ۷ اسفند برای استارت پروژه برجام۲» این بخشی از جملاتی است که رییسجمهور در جمع کارگران مطرح کرد؛ در کنار این فراخوان عمومی حجه الاسلام روحانی در هفتههای گذشته پس از اجرای برنامه جامع اقدام مشترک، وعده اجرای برجام های دیگر داده است؛ او در مراسم رونمایی از دستاوردهای فناوری فضایی کشور، از برجام داخلی یا «برنامه جامع اقدام مشترک ملی» رونمایی کرد. پیشتر، رئیس جمهوری در نخستین نشست خبری پسابرجامی خود، در پاسخ به سؤالی درباره رد صلاحیت تعدادی از نامزدها، تلویحاً از ضرورت اجرای برجام داخلی سخن گفته بود. اما این بار، دکتر روحانی به تصریح از ایده خود سخن به میان آورد و با بیان اینکه کشور از مرحله برجام یک با موفقیت عبور کرده و اکنون زمان اجرای برجام ۲ یا همان «برنامه جامع اقدام مشترک ملی» است، گفت که همه باید با همدلی و وحدت، برای اجرای برجام ۲ به صحنه بیایند.
تفاسیر و تعابیر متعدد از برجام۲پس از این اظهارات رئیس جمهور بحثهای گوناگونی در فضای سیاسی و رسانهای کشور در خصوص تفسیر و تعبیر مراد رئیس جمهور از برجام ۲ از سر گرفته شد. عدهای همچون صادق زیباکلام اینگونه تفسیر کردند که «مقصود آقای روحانی از برجام داخلی نوعی آتش بس، وفاق ملی و آشتی ملی میان دو جریان عمده اصولگرا و اصلاح طلب است.» برخی دیگر همچون سرمقاله نویس روزنامه «اعتماد» این موضوع را به تغییر وضعیت سیاست داخلی تعبیر کردند: «فرقی نمیکند اسمش «برجام ۲» باشد یا «وفاق ملی». هر دو یک چیز را نشانه رفتهاند؛ تغییر وضعیت سیاست داخلی» گروهی دیگر اما برجام ۲ را به تلاش همه ایرانیان برای توسعه و پیشرفت کشور تفسیر کردند و اینکه همه گروهها و جناحهای سیاسی و همچنین آحاد ملت از گروههای اجتماعی مختلف گرفته تا فعالان اقتصادی در شرایط کنونی بکوشند تا از فرصتهای به وجود آمده پس از برجام نهایت بهره برداری انجام شود.
در عین حال واکنش چهرهها و رسانههای اصول گرا و منتقد دولت متفاوت بود. عدهای از اینکه رئیس جمهور همچنان در حال بهره برداری سیاسی از برجام است گلایه کردند و گروهی دیگر کوشیدند با ارائه تفسیر مدنظر خود توجه حامیان دولت را به اولویتهای کنونی کشور و ضرورت طراحی برجام ۲ در آن قالب متوجه کنند. به طور مشخص برخی به دولت مردان انذار دادند که برجام ۲ برجام اقتصادی است و دولت باید برای اصلاحات اقتصادی برجامی در نظر گیرد. محمدباقر قالیباف شهردار تهران از جمله این چهرهها بود که خواستار آن شد که برای مشکلات اقتصادی کشور هم با توجه به ظرفیتهای داخلی برجام در نظر گرفته شود. در راستای همین خط تحلیلی برخی رسانهها هم برجام ۲ را انقلاب اقتصادی دانستند چیزی که به اعتقاد آنها دولت یازدهم در دو سال گذشته توجه چندانی به آن نداشته و در حاشیه اولویت اصلی آن که مذاکرات هستهای بوده مغفول مانده است. علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی هم اخیراً در یک نشست خبری نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و گفته که «برجام ۲ آقای رئیسجمهور باید به بحث مبارزه با فساد معطوف شود» با چنین وضعیتی این پرسش مطرح میشود که اساساً مقصود و مراد رئیس جمهور از ادامه سریال برجام چیست و با چه تحلیلی میتوان با این موضوع مواجه شد؟
راهبرد اساسی رئیس جمهور روحانیبرای این موضوع پیش از هر چیز به نظر میرسد باید به راهبرد اساسی دکتر روحانی پیش و پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم مراجعه کرد. رئیس جمهور روحانی اگر چه با حمایت اصلاح طلبان و بدنه سیاسی اجتماعی حامی آنها قدرت گرفت اما از همان ابتدای راه تلاش کرد مشی و مرام خود را متفاوت از دو جریان سیاسی کشور و یا به عبارت دقیقتر در میانه دو اردوگاه سیاسی رقیب تعریف کند. شاید اگر بخواهیم آنچه در ذهن رئیس جمهور پیش از پیروزی در انتخابات میگذشت را مرور کنیم میتوانیم راهبردهای کلان مشخصی را برجسته ببینیم: او بر این تصور بود که با حل و فصل مسائل سیاست خارجی کشور آن هم با استفاده از دیپلماتهای قدیمی همچون محمدجواد ظریف میتواند مشکلات و مسائل اقتصادی کشور را نیز حل و فصل کند. روحانی خوش بینانه تصور میکرد با گشایش در سیاست خارجی که سهل الوصول نیز هست میتواند وعدههای اقتصادی قابل توجه خود را محقق بیند. بر اساس این باور جایگاه شخصی همچون وزیر امور خارجه بسیار برجسته بود و وی نقشی کلیدی در برنامههای دولت بازی میکرد. اما در کنار گشایش در سیاست خارجی، حل مسائل اقتصادی نیز نیازمند برنامه ریزیهای کارشناسانه بود که بر اساس تصور روحانی با حضور تکنوکرات های با تجربه یا به تعبیر حامیان دولت ژنرالهای کارکشته حل مشکلات اقتصادی نیز به سادگی میسر میشود.
«سیاست اجماع» اما سیاست گذاری کلان و پیش برنده این راهبردها بود که بر اساس آن دکتر روحانی کوشید با ایجاد نوعی همگرایی و هم سویی در بخشهای مختلف نظام و با همراه کردن و اجماع آنها بر روی سیاستها و برنامههای خود از پشتوانه قوی برای پیشبرد برنامههایش برخوردار باشد. بهره گیری از وزرایی از جناحهای مختلف سیاسی و تلاش برای رفع تنشهای دولت قبل با نهادهای نظام اقداماتی در راستای تحقق سیاست اجماع و البته جامه عمل پوشاندن به راهبردهای کلانی که در ذهن رئیس جمهور وجود داشتند قلمداد میشدند.
کامیابی دولت مردان با برجامدر نهایت تیم دولت یازدهم با تصویب و اجرایی شدن برجام گام اول سیاست اجماع را با موفقیت پشت سر گذاشتند. دولت مردان علیرغم تمامی مخالفتهای موجود در داخل کشور توانستند با اجماع آفرینی در میان حلقهای از نخبگان تصمیم گیر در عرصه تصمیم گیری سرانجام اولویت اصلی برنامههای خود را در قالب برجام محقق سازند. حال رئیس جمهور روحانی و یارانش از برجام دو سخن می گویند. اینکه احتمالاً با روشی مشابه برجام نخست این بار هم با اجماع آفرینی و ایجاد وفاق حول مسائل اساسی پیش روی دولت همچون چگونگی ورود سرمایه گذاران خارجی به کشور و قراردادهای جدید خارجی از جمله قراردادهای نفتی، حل و فصل مسائل سیاسی از جمله گشایش در وضعیت فعالیت اصلاح طلبان و مواردی همچون رفع حصر و … زمینه پاسخگویی به برخی مطالبات نیروهای اجتماعی حامیش که احتمالاً در انتخابات ۱۳۹۶ در معرض پاسخگویی مجدد به آنها قرار خواهد گرفت را فراهم کند. همچنین احتمالاً برای رفع موانع برخی راهکارهای تیم اقتصادیش برای حل مسائل اقتصادی کشور همچون قراردادهای نفتی و.. هم نیازمند چنین اجماع آفرینی است و یا به قول رئیس جمهور دنبال کردن برنامه جامع اقدام مشترک است.
برخی ملاحظات و موارد قابل تأملمسیر نامشخص برجام ۲: نخستین مسئله در این میان اینکه به نظر میرسد دولت مردان برای پیگیری برجام ۲ حداقل تا به امروز مسیر درستی را در پیش نگرفتهاند. در حالی که بر اساس سیاست اجماع آفرینی انتظار میرود جلب حمایت و پشتیبانی نهادهای نظام از طریق گفت و گوهای پشت صحنه و جلب حمایت کلیه نهادها و جریانهای تاثیرگذار دنبال شود، رویارویی های اخیر دولت مردان با برخی نهادهای نظام را میتوان ناسازگار با سیاست اجماع تحلیل کرد.
کلیت مبهم برجام ۲: نکته دیگر آنکه صرفنظر از اینکه هدف حامیان دولت از این تولید ادبیات، توجه افکار عمومی به برنامههای آن ها برای حل مشکلات است و به نوعی استفاده تبلیغاتی از برجام و برجسته سازی موفقیت آن است، اینکه در نهایت برای خود دولت مردان هم چگونگی ادامه راه و اولویت بندی مسائل چندان روشن و شفاف نیست محل تأمل است. اینکه در نهایت بکوشند با ایجاد آرامش در فضای سیاسی کشور، حل و فصل مشکلات اقتصادی کشور را دنبال کنند درست در نقطه مقابل حساسیت آفرینی بر روی مسائل مورد مناقشه سیاسی است که میتواند وحدت و یکپارچگی نیروهای داخلی را تحت تأثیر قرار دهد.
نقش آفرینی اشتباه منتقدان دولت در سریال برجام: هر چقدر هدف دولت و حامیان آن از کارگردانی سریال برجام روشن و مشخص است و بهرههایی که از تداوم آن میجویند واضح به نظر میرسد، اما نقش آفرینی نیروهای منتقد دولت در این سریال مبهم و غیرقابل فهم است؛ دولت مردان برجام را موفقیتی کم نظیر میدانند که مهمترین برگ برنده دولت یازدهم است؛. نگاه نیروهای انقلابی و منتقد دولت البته کاملاً متفاوت است. رهبر معظم انقلاب برجام را ثمره هزینههای قابل توجهی میدانند که کشور داده است: «در تبلیغات توجه شود که در برابر آنچه در این معامله به دست آمده، هزینههای سنگینی پرداخت شده است. نوشتهها و گفتههایی که سعی میکنند این حقیقت را نادیده گرفته و خود را ممنون طرف غربی وانمود کنند با افکار عمومی ملت، صادقانه رفتار نمیکنند» در چنین شرایطی بازی در این میدان و اینکه برجام ۲ باید اقتصادی و یا توسعهای و یا … باشد عملاً مصداق آنست که گویا برجام یک دستور کار کاملاً موفقیت آمیز بوده و حال که دولت مردان برجام نخست را در عرصه سیاست خارجی با موفقیت پشت سر گذاشته شده بهتر است برجام ۲ در این چهارچوب دنبال شود.
موضع قابل تصور منتقدان و راهبرد اصولی منتقدان دولت در این شرایط میتواند از این قرار باشد که ضمن زیر سؤال بردن بازی در سریال برجام، دولت را به مطالبات اصلی مردم در زمینههای اقتصادی و …. توجه دهند و اینکه صرفنظر از طراحیهای سیاسی آنچه دولت نیازمند پاسخگویی به آن است وعدهها و شعارهایی است که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم داده و افکار عمومی انتظار تحقق آنها را دارد. اینکه برای حل و فصل مشکلات اقتصادی کشور بیش از آنکه نیازمند راهکارهای پرهزینه و تبلیغاتی همچون برجام بود نیاز است به ظرفیتهای داخلی کشور توجه شود و با توجه جدی و واقعی به سیاستهای اقتصاد مقاومتی حل و فصل چالشهای پیش رو در دستور کار قرار گیرد.