ساده‌های پیچیده 1 - شفافیت

ساده‌های پیچیده 1 - شفافیت


یادداشت



روزنوشت اقتصاد

ساده‌های پیچیده ۱ – شفافیت 

همان‌طور که همگان می‌دانند مشکلات بسیاری در حوزه سیاست‌گذاری علی‌الخصوص در حوزه اقتصاد در کشور وجود دارد. به‌طوری‌که بروندادهای فرایند سیاست‌گذاری اقتصادی کشور بروندادهای مطلوبی نیست. نامطلوب بودن این بروندادها ریشه‌ها و عوامل مختلفی دارد. برخی از این عوامل بسیار ساده و درعین‌حال بسیار پیچیده هستند. بدین معنی که در نگاه اول بسیار مشکل ساده‌ای به نظر می‌رسند ولی حل آن‌ها به‌راحتی انجام نمی‌شود. یکی از این ساده‌های پیچیده، شفافیت است. شفافیت به‌عنوان یکی از اصول اولیه مدیریت بهینه اقتصاد توسط نظریه‌پردازان پذیرفته‌شده است. بدین معنی که شفافیت هم در مبادلات اقتصادی بین آحاد اقتصادی و هم در معاملات، تصمیمات و سیاست‌های بخش عمومی (دولت و سایر نهادهای حاکمیتی) امری پذیرفته‌شده است. بدین ترتیب که کشورهای مختلف به تجربه به این نتیجه رسیده‌اند که با افزایش شفافیت (به‌استثناء برخی حوزه‌های محرمانی و خاص) می‌توان کارایی تصمیمات را افزایش داد. این افزایش کارایی هم به معنای افزایش کیفیت تصمیم‌گیری است و هم به معنی کاهش فساد و جلوگیری از اتلاف منابع. متأسفانه چنین اصل ساده‌ای در بسیاری از تصمیمات بخش عمومی در کشور نادیده گرفته می‌شود. شواهد بسیار زیادی برای این امر قابل‌ارائه است.

عدم شفافیت دریافتی‌های مسئولین و مدیران حکومتی و همچنین عدم شفافیت دارایی‌ها و ثروت ایشان یکی از مسائلی است که در بسیاری از کشورها پذیرفته‌شده ولی در کشورمان پیاده‌سازی نشده است. این امر جهت جلوگیری از بسیاری از مفاسد حائز اهمیت است. همچنین در صورت چنین شفافیتی، قطعاً سرمایه اجتماعی نظام نزد مردم افزایش پیدا می‌کند.

عدم شفافیت در واگذاری پروژه‌های عمرانی و همچنین خریدهای دولتی نیز یکی از عمده مبادی فساد و ناکارآمدی در هزینه‌های دولتی است. گفتنی است در صورت شفافیت در این حوزه‌ها جلو بسیاری از مفاسد گرفته‌شده و واگذاری پروژه‌ها به‌صورت بسیار کارآمدتر محقق خواهد شد.

عدم شفافیت در تصمیم‌گیری نهادهای تصمیم‌گیری نیز یکی از عوامی ناکارایی این نهادهاست. برای واضح شدن این مورد کافی است به این امر توجه کنیم که بسیاری از شوراها و کمیسیون‌ها مانند کمیسیون‌های مجلس، هیات دولت،

شورای نگهبان و… درصورتی‌که در هنگام تصمیم‌گیری در معرض دید عموم مردم باشند، به‌گونه‌ای دیگر تصمیم‌گیری خواهند نمود. بدین ترتیب که اعضای شوراها و کمیسیون‌ها حداقل جهت حفظ آبرو هم که شده، از بسیاری از تصمیمات غلط و منفعت‌طلبی‌ها در فرایند تصمیم‌گیری پرهیز خواهند کرد.

موارد فوق مثال‌هایی ساده ولی بسیاری پرکاربرد از عدم شفافیت در فضای سیاست‌گذاری کشور هستند که بخشی از ناکارآمدی‌های سیاست‌های اقتصادی به آن‌ها برمی‌گردد. اما پیچیدگی آن‌ها در آن است که در همه موارد فوق، حرکت به سمت شفافیت با مقاومت برخی افراد، گروه‌ها و نهاد مواجه خواهد شد. افرادی که اغلب از فضای غیر شفاف کنون منفعت برده و بعضاً از هیچ تلاشی در جهت نا شفاف‌تر کردن فرایندهای سیاست‌گذاری دریغ نمی‌کنند.