اقتصاد رفتاری که در تکمیل و تصحیح جریان اقتصاد متعارف پا به عرصه ظهور گذاشت، بر تأثیر عوامل روانشناختی و اجتماعی بر تصمیمهای اقتصادی افراد تأکید دارد. این جریان معتقد است، مدلهای اقتصاد نئوکلاسیک بهتنهایی نمیتوانند رفتار واقعی را پیشبینی کنند و ازاینرو تصویر دقیقی از واقعیت بیرونی ارائه نمیدهند.
اما چرا نوبل اقتصاد به تیلر داده شد؟
طبق گفته آکادمی سلطنتی سوئد، «تیلر فروض واقعگرایانه روانشناختی را در تحلیل تصمیمگیری اقتصادی لحاظ کرده است. او با بررسی عقلانیت محدود، ترجیحات اجتماعی و فقدان خودکنترلی نشان داده است که چگونه این ویژگیهای انسانی به شکلی نظاممند بر تصمیمات فردی و نتایج بازار اثر میگذارند.»
نظریه حسابداری ذهنی[۲] یکی از موضوعاتی است که تیلر بر روی آن کار کرده است. این نظریه توضیح میدهد چگونه مردم تصمیمگیری مالی را با ایجاد حسابهای جداگانه در ذهنشان و با تمرکز براثر محدود هر تصمیم بهطور جداگانه و نه اثر کلی آن، ساده میکنند.
بهعنوانمثال، فرض کنید از چند روز قبل برای دیدن نمایشی یک بلیت به ارزش ۱۰ دلار تهیهکردهاید. در زمان مراجعه به تئاتر متوجه میشوید که بلیت خود را گمکردهاید. آیا حاضرید با ۱۰ دلار دیگر یک بلیت تهیه کنید؟ فقط ۴۶ درصد از آزمودنیها گزینه خرید بلیت را انتخاب کردند. حال فرض کنید برای خرید بلیت به تئاتر رفتهاید، در لحظه خرید متوجه میشوید که ۱۰ دلار گمکردهاید، آیا با یک ۱۰ دلاری دیگر بلیت میخرید؟ در این حالت ۸۸ درصد از آزمودنیها گزینه خرید بلیت را انتخاب کردند. در هر دو حالت با خرید بلیت، ۲۰ دلار از حساب پولی کاسته میشود ولی در حالت اول برای آزمودنی این حس به وجود میآید که ۲۰ دلار برای خرید بلیت هزینه کرده است که بیش از حساب ذهنی برای تماشای نمایش بوده است (۱۰ دلار). به همین خاطر درصد انتخاب خرید مجدد بلیت کاهش پیدا میکند. این امر نشان میدهد که پول تعویضپذیر نیست و زمانی که آن را برای انجام کاری کنار میگذاریم، ارزش پول تغییر میکند.
علاوه بر این، تیلر نشان داده است که چگونه گریز از زیان[۳] میتواند توضیح دهد که چرا مردم گزینه مشخصی را هنگامیکه به خودشان تعلق دارد و مالک آن هستند، بیشتر از زمانی که به آنها تعلق ندارد، بالاتر ارزشگذاری میکنند، پدیدهای که آن را «اثر مالکیت» مینامیم.
طبق گفته آکادمی، تحقیقات نظری و تجربی تیلر درزمینهٔ عدالت (حوزه ترجیحات اجتماعی) نیز تأثیرگذار بوده است. او نشان داده است که چگونه نگرانیهای منصفانه مصرفکنندگان ممکن است شرکتها را از افزایش قیمت در دورههای تقاضای بالا باز دارد.
درنهایت «مدل برنامهریز- کوتاه نگر»[۴] که توسط تیلر ارائهشده است، یکی از مدلهایی است که برای تبیین مشکلات ناشی از خود-کنترلی همچون عدم پسانداز، مصرف سیگار، چاقی و …. مورد استفاده قرارگرفته است.
اما کسانی که در حوزه سیاستگذاری با رویکرد رفتاری فعالیت میکنند، احتمالاً ارزش سخنان تیلر را در انتشار کتاب معروفش «تلنگر: ارتقا تصمیمات در حوزه سلامت، ثروت و شادکامی»، در سال ۲۰۰۸ و تأسیس «واحدهای تلنگر» با الهام از نظریه وی میدانند. تیلر در این کتاب نظریه جدیدی را با عنوان نظریه تلنگر معرفی میکند و میگوید:
«این مفهوم تلفیقی از علوم رفتاری، تئوریهای سیاسی و اقتصادی است که با ارائه تقویتهای مثبت و پیشنهادات غیرمستقیم، بر به دست آوردن توافق غیراجباری و اثرگذاری بر انگیزهها و تصمیمات افراد و گروهها تأکید میکند». در حقیقت در این نظریه به اثر گذاشتن بر تصمیم افراد «بدون ممنوع ساختن هر گزینهای یا تغییر انگیزههای مالی و اقتصادی قابلتوجه» تأکید میشود.
این دیدگاه بهسرعت توجه سیاستگذاران انگلیسی و آمریکایی را به خود جلب کرد و زمینهای برای تأسیس مراکزی شد که اصطلاحاً به آنها «واحدهای تلنگر» میگویند. تیم بینشهای رفتاری[۵] (که با عنوان واحد تلنگر شناخته میشود) به دستور دیوید کامرون[۶] و بهمنظور بهبود خدمات عمومی و صرفهجویی در هزینهها در سال ۲۰۱۰ در کابینه انگلستان تأسیس شد. دومین واحد تلنگر در آمریکا و پسازآن در سایر کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه دنیا ازجمله گواتمالا، فرانسه، یونان، پاکستان، مولداوی، اوکراین، قطر و … ایجاد گردید.
شاید یکی از مهمترین مسائل در کنار اهدای این نوبل، توجه به رویکردهای رفتاری و لزوم بهکارگیری آن در حوزههای مختلف سیاستگذاری عمومی باشد. تاکنون رویکردهای رفتاری با تبیین دقیقتر جهان واقعی و با ارائه ابزارهای مناسب، نگاه سیاستگذاران را به خود جلب کردهاند و احتمالاً بهکارگیری آنها میتواند راهگشای بسیاری از مسائلی باشد که دنیای ما به آن نیاز دارد. اقتصاددانان رفتاری با طراحی مداخلات و سپس ارزیابی آنها در قالب آزمایشات میدانی، پیشنهادات سیاستی را به سیاستگذاران ارائه میکنند که به آنها در مسیر سیاستگذاری کمک میکند.
در این راستا اندیشکده مطالعات حاکمیت و سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف، نشستهای تخصصی سیاستگذاری عمومی با رویکرد رفتاری را باهدف ترویج و بهکارگیری این دانش نوین برگزار میکند که تاکنون ۹ جلسه از آن سپریشده است. امید است که برگزاری این سلسله جلسات در شناخت بیشتر دانش اقتصاد رفتاری و همچنین ایجاد فرصتی برای هماندیشی و تضارب آرا بهمنظور بهکارگیری آن در حل مسائل کشور مفید فایده قرار گیرد. گزارشات جلسات قبلی را میتوانید در لینک زیر مطالعه بفرمائید.
نشستهای تخصصی سیاستگذاری عمومی با رویکرد رفتاری
نویسنده: زهرا موسوی، دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه تبریز و پژوهشگر اقتصاد رفتاری
[۱] Richard Thaler
[۲]. mental accounting
[۳]. loss aversion
[۴]. planner-doer model
[۵]. The Behavioural Insights Team
[۶]. David Cameron