یکی از نقدهای مارکس بهنظام سرمایهداری عدم توجه به حفظ طبیعت در مدلهای مرسوم اقتصادی است که در آن سود بنگاهها بیشینه میشود. البته با گسترش و تعمیق ادبیات در این حوزه جواب کلاسیکی برای این نقد ارائه میشود. اقتصاد مدرن امروزی با ارائه مفهوم کالای عمومی و اعمال برنامههای یارانه یا مالیات تلاش میکند مانع ضربه زدن آحاد جامعه به محیطزیست شود، ولی سؤال جدی که بهصورت سنتی در این حوزه وجود داشته این است که رابطه تخریب محیطزیست و رشد اقتصادی چیست؟ ادبیات نسبتاً زیادی در حوزه علم اقتصاد پیرامون ضربه زدن رشد اقتصادی به محیطزیست وجود دارد. بهعنوان یک گزاره کلی، رشد مصرف و استخراج منابع طبیعی و معدنی در صدسال گذشته نگرانیهای جدی را برای دانشمندان و سیاستگذاران در تمام کشورها (و نهفقط ایران) ایجاد کرده است. برنامه محیطزیست سازمان ملل در گزارشی در سال ۲۰۱۱ پیشبینی کرده است که میزان مصرف مواد معدنی، فسیلی، و سایر مواد مستخرج از طبیعت به ۱۴۰ میلیارد تن در سال میرسد که ۳ برابر مصرف در زمان تهیه گزارش بوده است.
مهمترین راه برونرفت از این معضل، کاهش وابستگی رشد و رونق اقتصادی به منابع طبیعی از طریق توسعه تکنولوژیهای مرتبط است. بعدازاین احساس خطر برای زندگی در کره زمین، طی دو دهه اخیر و بهخصوص پس از پیمان کیوتو، دولتها نگرش خود به محیطزیست را تغییر دادند و تلاش کردند که با سیاستگذاریهای مناسب و تنظیمگری از ظهور و ترویج تکنولوژی جدید سازگاربامحیطزیست حمایت کنند که بهتدریج این سیاست توسعه پایدار سازگاربامحیطزیست فضای فعالیتهای اقتصادی را به سمتی برد که از تهدید محیطزیست فرصتی برای رشد و توسعه اقتصادی خود فراهم آورند.
یک مثال توسعه اقتصادی مبتنی بر رشد صنایع پاک غیر وابسته به منابع معدنی و فسیلی، گسترش استفاده از انرژی بادی در کشور آلمان است. بر مبنای اطلاعات انجمن انرژی بادی اروپا کشور آلمان بالاترین میزان سرانه تولید برق از انرژی باد را دارد. ۲۶۷۷۲ توربین بادی و ۴۴ گیگاوات ظرفیت نصبشده ۱۳ درصد برق مصرفی کشور آلمان را در سال ۲۰۱۵ تأمین کرده است. در حوزه برق خورشید هم تجربیات موفقی وجود دارد. چین ازجمله کشورهایی است که بهخوبی از این ظرفیت استفاده کرده و توسعه صنعتی بومی و موفقی در این حوزه داشته است. این کشور با یک رشد جهشی توانسته به ظرفیت نصبشده ۷۷ گیگاوات دست یابد. هماکنون حدود ۴۰۰ شرکت فعال در تولید سلولهای خورشیدی در چین وجود دارد. اگرچه در رسیدن به این موفقیت عوامل جانبی زیادی دخیل بودهاند که از حوصله این نوشته خارج است، در ایران هم میتوان با درس گرفتن از این تحولات به سمت افزایش ظرفیت و توسعه توانمندی رفت.