اقتصاد رفتاری, اقتصاد سیاسی, برنامههای انجام شده, حوزه های تخصصی, دیدگاه تخصصی, محصولات, مطالعات موردی سیاستهای تغییر رفتار
تحلیل اثرات جانبی سیاستسیاستهای تغییر رفتارتا اینجا یک هدف عمده را از انجام تحلیلهایمان دنبال میکردیم: اطمینان از اینکه سیاست واقعاً اثر مطلوب را در پر کردن «شکاف» و دستیابی به وضعیت مطلوب دارد. اما نکته مهم دیگری نیز باید مدنظر قرار بگیرد؛ قطعاً نتیجه اقداماتی که حکومت برای نیل به اهدافش انجام میدهد، منحصر به نتایج مورد انتظار او نیست و هرگونه «دستکاری» در جامعه، پیامدها و نتایج گستردهای را در پی خواهد داشت. یکی از آسیبهایی که بسیاری از سیاستهای اقتصادی، عمرانی، سیاسی و… را با عدم کارایی یا مواجهه با معضلات جدید همراه میکند، تکبعدی دیدن مسئله و توجه نکردن به همین موضوع است. درواقع همانطور که در بخش ۲-۲ دیدیم، عوامل مؤثر، بسیار متکثر و بینحوزهای هستند؛ بهطور مشابه، نتایج و پیامدها هم همینگونه هستند. مثالهای فراوانی را میتوان در این مورد در کشورمان ذکر نمود:
- سهمیهبندی سوخت، موجب آشوب اجتماعی در برخی شهرها و مشکلات امنیتی برای کشور شد.
- وضع مالیات بر ارزشافزوده برای اصناف، موجب اعتصاب، دستکاری در حسابها و فاکتورها و… میشود.
- خراب کردن محل تجمع معتادان، موجب پراکنده شدن آنها در شهر و گسترش محلهای تجمع آنها میشود.
- هدفمندی یارانهها، موجب ترس خانوادهها از قطع شدن یارانه و ارائه اطلاعات غلط به دولت شد.
- سیاست رشد علمی از طریق آییننامه ارتقای اعضای هیئتعلمی، موجب افزایش کمیت انتشار مقالات بدون توجه به کیفیت انتشارات و نیازهای جامعه است.
در جدول زیر، برخی از انواع آثار بالقوه ناخواسته سیاستها آورده شده است[۱]:
آیا میتوانید برای هر یک از موارد جدول فوق، مثالی از سیاستها در کشور خودمان ارائه نمایید؟
آثار جانبی سیاست، باید از طریق تحلیلهای سیستمی، استفاده از نظریههای موجود، مدل منطقی مداخله، شواهد و تجربیات قبلی حاصل از اجرا، گرفتن نظرات خبرگان و… استخراج شوند. برای این کار، باید حتیالامکان از تکبعدی دیدن مسئله پرهیز نمود. مثلاً تحلیل مسئله هدفمندی یارانهها، نباید صرفاً توسط اقتصاددانها و با تحلیلهای اقتصادی (شناسایی دهکهای پردرآمد و…) انجام پذیرد. آثار هر سیاست از جنبههای مختلف، باید از جهت «احتمال وقوع» و «میزان اثر (مثبت یا منفی)» تحلیل شوند (تحلیل ریسک) و در مورد مواجهه احتمالی با آنها، پیشبینیهایی صورت گیرد[۶].
۱- اثرات طرح زوج و فرد در مکزیک[۷]
طرح زوج و فرد در شهر مکزیک، برخلاف انتظارات، چه در بهبود کیفیت هوا و چه افزایش استفاده از مترو تأثیری نداشت و حتی در آخر هفته و سایر مواقعی که طرح برقرار نبود، آلودگی هوا بیشتر میشد!
دلایل این موضوع، عبارت بودند از:
– تغییر الگوی سفر، بیشتر به سمت تاکسی و اتوبوس رفت و نه مترو و درنتیجه، سفر با خودرو چندان تغییری نکرد.
– تقاضا برای بنزین پس از دو ماه از اجرای طرح بیشتر شد و شهر مکزیک از صادرکننده خودروهای دستدوم به واردکننده این خودروها از بقیه کشور تبدیل شد. علت این موضوع این بود که شهروندان، محدودیت جدید را با چند ماشینی شدن دور زده بودند (چند ماشین با شماره پلاکهای مختلف برای ایام مختلف)! این ماشینها عمدتاً قدیمیتر (و درنتیجه ارزانتر، ولی پرمصرفتر و آلایندهتر) بودند.
۲- توسعه در روستا[۸]
راجرز و شومیکر به ذکر اثرات برنامه ماشینی کردن کشاورزی در ۲۶ روستای ترکیه میپردازند. پیش از ماشینی شدن، مردمِ دره کوچکی که روستاهای آن موردمطالعه قرار گرفتند، زندگی آرام، منزوی و صلحآمیزی داشتند. ارتباطات، چه از بیرون و چه در درون روستا، بسیار محدود بود، هرچند که دولت ترکیه برنامهای را برای بهتر کردن امکانات مسافرت و استقرار یک ایستگاه پژوهشی در آن دره به وجود آورده بود. اما زندگی کشاورزان، حالتی ایستا داشت؛ جادهها ناهموار و خطرناک بود و خودروهای محدودی در آنها رفتوآمد میکردند؛ نوآوریهای مراکز پژوهشی نیز به دلیل عدم ارتباط مطلوب میان مأموران دولتی و کشاورزان، در میان کشاورزان انتشار نمییافت. با کمک سازمان توسعه بینالمللی آمریکا، دولت ترکیه برنامه گستردهای برای تغییر آغاز کرد که دربرگیرنده عرضه چهل هزار دستگاه تراکتور و سایر وسایل مکانیزاسیون کشاورزی، جادهسازی در سطح وسیع و خودروهای حملونقل بود. اثرات این برنامه، سریع و عمیق بود و نظام ارتباطی تا حد زیادی بهبودیافته و کشاورزی محلی دگرگون شد.
در برنامه جدید، مقدار زمین، مهمترین عامل تعیینکننده نوع محصول و آهنگ ماشینی شدن روستاها به شمار میآمد. اگر در یک روستا، زمین کشاورزی فراوانی وجود داشت، روستاییان از تراکتور استفاده میکردند و سعی داشتند فقط یک محصول بکارند. مثلاً در یک روستا که هفتصد نفر جمعیت داشت، هشتاد تراکتور برای کشت پنبه در ۵۲۰ هکتار از زمینهای روستا خریداری شد. در این روستا بیش از چهار میلیون پوند پنبه تولید شد که متجاوز از چهار میلیون لیره ترکیه ارزش داشت و در آن زمان درآمد بسیار زیادی بود. از طرف دیگر یک روستا با ۲۰۰ هکتار زمین توانست فقط ۱۸ تراکتور خریداری کند و یک کشاورزیِ چندمحصولی ادامه داده شد. درواقع روستاهای کوچکتر در این رقابت اقتصادی سخت گرفتار بودند.
ارتباطات با دنیای خارج، تغییری ناگهانی در انزوایی که روستاها بهطور سنتی دچار آن بودند، پدید آورد. ساختن جاده، روستاییان را از نظر روانی و جغرافیایی، به هم نزدیکتر کرد. کشاورزانی که در روستاهای کوچک بودند، با استفاده از اتوبوسهایی که بین شهر و روستا بهطور منظم حرکت میکردند، به شهرهای نزدیک مسافرت میکردند و برخی از آنها درحالیکه در روستا زندگی میکردند، در شهر نیز مشاغلی یافتند. کنجکاوی در مورد محصولات جدید، علاوه بر قدرت خریدی که به وجود آمده بود، سبب شد تا روستاییان با اشتیاق، به مراکز شهری مسافرت کنند و سرانجام این امر به مهاجرت آنها به شهرها منجر گردید. خانههای جدید ساخته شد و الگو و مواد ساختمانی آنها نیز تغییر کرد و خانوادهها شروع به خرید رادیو و وسایل جدید زندگی کردند. نهتنها گرایش جهانشهری افزایش یافت، بلکه شیوه کهن زندگی نیز عقبمانده و نامناسب تلقی شد.
عادات غذایی نیز تغییر کرد. نانهای تهیهشده در نانواییها، جایگزین نان خانگی شد و مصرف غذاهایی مانند کنسروها و بهویژه مشروبات الکلی، بهشدت افزایش یافت. در روستاها، مغازههای خواربارفروشی جدیدی باز شد و معاملات پولی رواج یافت. کشاورزی تجارتی، جایگزین کشاورزی معیشتی گردید.
تغییرات گستردهای که درنتیجه برنامه ماشینی شدن کشاورزی پدید آمد، پیامدهای نامطلوبی نیز به همراه داشت. ازآنجاکه ابزار کشاورزی آسان بهدستآمده بود، توجهی به حفظ و نگهداری آنها مبذول نمیشد و از طرفی، مهارت لازم برای نگهداری آنها وجود نداشت. در برخی از روستاها نزدیک به ۷۰٪ تراکتورها به دلیل نبود قطعات یدکی و سرویس غلط ازکارافتاده بودند. تراکتورها برای برخی مصارف که از ابتدا قابل پیشبینی نبود، مانند مسافرت به شهرها، مورداستفاده قرار میگرفتند. یک روستایی، خانواده خود را با تراکتور از ترکیه به برلین؛ یعنی مسافتی حدود ۲۰۰۰ مایل، انتقال داد.
تفاوت در منزلتهای اجتماعی، درنتیجه اینگونه تغییرات جدید اجتماعی و اقتصادی شدت یافت. روستاییان فقیری که زمین اندکی در اختیار داشتند، توانایی خرید وسایل کشاورزی را نداشتند و مجبور به ادامه استفاده از وسایل و روشهای کشاورزی سنتی بودند. این امر، مسئله اجتماعی عمدهای را پدید آورده بود: چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که توده گسترده کشاورزان که از نظر اجتماعی در پایینترین سطح قرار داشتند و از امکانات توسعه اقتصادی آگاه شده بودند اما در زندگی خود آنها تغییری به وجود نیامده بود، بتوانند از منافع مساوی برخوردار شوند؟ خواستههای این افراد بیش از تواناییشان افزایش یافته و سبب سرخوردگی آنان شده بود.
علاوه بر این، با فراهم شدن وقت و درآمد بیشتر، اشتیاق وافری برای خوشگذرانی به وجود آمده بود. مشاهده میشد که بسیاری از روستاییان تازه ثروتمند شده، پول خود را در رستورانها صرف غذا و مشروب میکردند. نوعی حالت ناامیدی و سرخوردگی، در کسانی به وجود آمده بود که توفیق نیافته بودند به درآمد بیشتر دست یابند. در مورد از بین رفتن روشهای کهن، رئیس یک طایفه میگفت: «آیندهای برای زندگی طایفهای وجود ندارد، ما نتوانستیم این نکته را بهموقع دریابیم. به من نگاه کنید ۵۵ سال دارم، اما از یک بجه کوچک هم ناتوانترم؛ وقتی روی قطعهای کاغذ خبری بنویسند و به من بدهند، من کور هستم زیرا نمیتوانم بخوانم.»
تنها در عرض ۱۰ سال، ماشینی شدن کشاورزی، شبکه پیچیدهای از نتایج را به همراه داشت. به نظر میرسد برنامه ماشینی شدن بدون شناخت کاملی از ساختار اجتماعی-فرهنگی روستا و بدون در نظر گرفتن پیامدها و عواقب آن و به شکلی گسترده انجامشده بود، بنابراین منافع این برنامه تنها به افرادی که از پیش نیز درآمد سطح بالایی داشتند، محدود گردید.
۳- تبعات فرهنگی قانون جدید نظاموظیفه عمومی
قانون نظاموظیفه عمومی، از منظرهای مختلفی در کشور ما موردنقد قرار میگیرد که یکی از آنها، رویکرد فرهنگی است. نمودار سیستمی زیر، از جمعبندی نظرات مردم در سایتهای خبری و شبکههای اجتماعی تولیدشده است که همه این نظرات را بهصورت ساده، نشان میدهد:
پرسشهایی برای بحث:
۱- در شکل فوق، متغیرهای نرخ و حالت را نشان دهید.
۲- برای کدام متغیرها میتوان سیاستگذاری نمود؟ چه متغیرهایی برای مداخله سیاستی به شکل اضافه میکنید؟ این متغیرها چه اثرات جانبی را به همراه خواهند داشت؟
۳- حلقههای بسته را در شکل شناسایی کنید و نوع آن را تعیین کنید (تعادل یا فزاینده).
۴- آیا میتوانید با افزودن متغیرهایی، حلقههای باز را ببندید؟
پیوستهای زیستمحیطی، فرهنگی و پدافند غیرعامل
در قانون برنامه پنجساله پنجم جمهوری اسلامی ایران، در ماده ۲۱۵ آمده است:
«پیشنهاد طرحهای تملک دارائیهای سرمایهای جدید در لوایح بودجه سنواتی با رعایت موارد زیر امکانپذیر است:
الف ـ عناوین، اهداف کمی و اعتبارات طرحهای تملک دارائیهای سرمایهای جدید با رعایت مواد (۲۲) و (۲۳) قانون برنامه و بودجه براساس گزارش توجیهی فنی (حجم کار، زمانبندی اجرا)، اقتصادی، مالی و زیستمحیطی و رعایت پدافند غیرعامل از سوی مشاور و دستگاه اجرائی پس از تأیید معاونت برای یک بار و به قیمت ثابت سالی که طرحهای مورد نظر برای اولین بار در لایحه بودجه سالانه منظور میگردد به تفکیک سالهای برنامه و سالهای بعد به تصویب مجلس شورای اسلامی میرسد.»
همچنین بسیاری از پروژهها و طرحهای ملی دارای آثار و تبعات فرهنگی و اجتماعی هستند. این موضوع حتی در مورد طرحهایی که در ظاهر خود، فرهنگی قلمداد نمیشوند نیز صادق است؛ مانند ساخت یک سد یا نیروگاه در کنار یک شهر، اعطای وام برای توسعه کشاورزی و… . به همین دلیل در ماده ۲ همان قانون آمده است: «دولت موظف است بر اساس نقشه مهندسی فرهنگی کشور و نظامنامه پیوست فرهنگی که تا پایان سال اول برنامه به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی میرسد نسبت به تهیه پیوست فرهنگی برای طرحهای مهم و جدید اقدام نماید.»
در متن «نظامنامه پیوست فرهنگی طرحهای مهم و کلان کشور» مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ ۲۱/۱/۹۲ آمده است:
«با توجه به اجرای طرحهای توسعه در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، ارتباطی، اجتماعی، حقوقی، قضایی، سیاسی، امنیتی و… در کشور که تأثیرات مهمی در فرهنگ جامعه و شیوه زندگی افراد ایجاد میکند و بی توجهی به آثار و پیامدهای اینگونه طرحها نتایج زیانبار و غیرقابل جبرانی در زمینههای فرهنگی و اجتماعی به دنبال دارد و در مواردی در تعارض آشکار با اهداف متعالی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار میگیرد، لذا رصد آثار و پیامدهای فرهنگی طرحها، لوایح، تصمیمات و مصوبات، پروژهها و اقدامات در دستگاهها و قوای سهگانه و بخش خصوصی و توجه به اثرگذاری مستقیم یا غیر مستقیم موارد ذکر شده در جامعه (در حالی که اساساً هدف اصلی انقلاب اسلامی گسترش و حاکمیت ارزش و فرهنگ اسلامی است)، مسألهای ضروری و اجتنابناپذیر است و عدم توجه به روند متناسبسازی طرحها و تصمیمات و اقدامات باعث توسعه نامتوازن و پیدایش معضلات و بعضاً بحرانهای فرهنگی در سطوح و موضوعات مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی میشود.»
پرسشهایی برای بحث:
۱- با مراجعه به متن نظامنامه پیوست فرهنگی[۹]، در مورد روشهای اجرای آن تأمل کنید.
۲- بهطور کلی به چه شیوههایی میتوان بر تهیه این پیوستها نظارت کرد؟
۳- در مورد چیستی پدافند غیرعامل و اینکه چگونه میتواند در تمامی پروژههای کلان کشور دارای مصداق باشد، تحقیق کنید.
۴- وضعیت تهیه هر یک از این پیوستها در کشور چگونه است؟
۵- تهیه چه پیوستهای دیگری در کنار پروژههای کلان کشور، به ذهن شما ضروری میرسد؟
آیا شما در مورد مطالب این یادداشت، تجربه سیاستی دیگری (در داخل یا خارج از کشور) را سراغ دارید؟ درصورت تمایل، این تجربهها را در قسمت دیدگاه با ما در میان بگذارید تا با نام خودتان منتشر شود.
[۱] منبع:
HM Threasury. (2011). The Magenta Book Guidance for evaluation. London: HM Threasury, p. 59.
[۲]– Displacement
[۳]– Substitution
[۴]-Leakage
[۵]-Deadweight
[۶] همانطور که در یادداشت قبلی گفته شد، توصیه میشود در پیوست سند سیاستی، چنین تحلیل ریسکی آورده شود و برای سناریوهای مختلف محتمل، برنامهریزی شود.
[۷]منبع:
HM Threasury. (2011). The Magenta Book Guidance for evaluation. London: HM Threasury, p. 60.
[۸] اقتباس از کتاب «تغییرات اجتماعی برنامهریزیشده» نوشته آقای دکتر جوادی یگانه
مشابه همین اتفاقات، درنتیجه سیاستهای توسعه در ایران پس از سال ۱۳۶۸ رخداده است که در کتاب «توسعه و تضاد» دکتر رفیعپور نیز بهصورت مفصل به آن پرداختهشده است.
[۹] http://www.iranculture.org/fa/simpleView.aspx?provID=1859