اقتصاد سیاسی, برنامههای در حال انجام, حوزه های تخصصی, خلاصه سیاستی, محصولات, پولی بانکی
یکی از ویژگیهای نظام بانکی امکان خلق پول توسط بانکهای تجاری است. بانکهای تجاری فارغ از میزان منابع و سودآوری خود، برای ایفای تعهدات خود در رابطه با سود سپردهها، مبلغ حساب سپردهگذاران را افزایش میدهند که این فرایند در ادبیات بانکی خلق سپرده یا خلق پول نامیده میشود. در این راستا هر چه نرخ سود بانکی بیشتر باشد سرعت خلق پول توسط شبکه بانکی بیشتر خواهد بود. در این مورد لازم به توضیح است که نگاه به پدیده خلق پول از منظر سنتی، یعنی ضریب فزاینده، میتواند گمراهکننده باشد. درواقع حجم قابلتوجهی از سپردههای خلق شده نه لزوماً از مجرای توضیح داده شده در کتابهای مرسوم اقتصاد کلان، بلکه به دلیل وعده سود بیشتر سود توسط بانکها محقق میشود. از این حیث توجه بیشازحد به ضریب فزاینده و قرار دادن سقف برای آن لزوماً نمیتواند منجر به حل مسئله حجم نقدینگی گردد.
در ادبیات اقتصادی خلق پول درونی توسط بانکها به میزان محدود میتواند منجر به تسهیل فرایند اعطای تسهیلات در شرایط تنگنای مالی شود، اما افزایش بیشازحد نرخ سود سپردهها در سالهای اخیر عملاً منجر به فلج کردن بخش حقیقی و کشاندن بانکها به ورطه ورشکستگی شده است. درواقع نهتنها نرخهای بالای سود بانکی عملاً سایر گزینههای سرمایهگذاری را غیر مقرونبهصرفه کرده است، بلکه بانکها نیز توان بازپرداخت این حجم از بدهی به سپردهگذاران را نداشته و صرفاً روزبهروز بر میزان تعهدات آنها افزوده میشود؛ بهطوریکه بر اساس آمارها حجم نقدینگی در کشور از میزان ۱۶۰۰ هزار میلیارد تومان نیز فراتر رفته است.
در این شرایط مانع بزرگ پیش روی بانک مرکزی در کاهش نرخ سود بانکی این است که کاهش نرخ سود به ایجاد تمایل به خرج کردن سپردههای رسوبکرده در حسابهای بانکی منجر خواهد شد که این امر خود اولاً بروز ورشکستگی پنهان مؤسسات اعتباری و ثانیاً تبعات تورمی جدی را به همراه خواهد داشت. در مورد اول بر اساس ارقام اعلامشده، بانک مرکزی تاکنون مجبور به تزریق بیش از ده هزار میلیارد تومان برای جبران خسارات این ورشکستگی شده است. در مورد تبعات تورمی این حجم از نقدینگی نیز آثار آن در چند ماه اخیر در بازار طلا و ارز کاملاً مشهود بوده است. فارغ از اینکه چه میزان از این افزایش قیمتها در بازار طلا و ارز به دلیل اختلاف تورم داخل و خارج و یا انگیزههای سوداگرانه بوده است، آنچه مسلم است افزایش نرخ سود بانکی با افزایش تمایل سپردهگذاران به حفظ پول خود در حسابهای سودآور بانکی میتواند منجر به کنترل این افزایش قیمت گردد. در همین راستا بانک مرکزی باهدف کنترل این بازارها اقدام به ارائه یک بسته سیاستی نمود و به بانکها اجازه داد اقدام به صدور گواهی سپرده با نرخ ۲۰ درصد نمایند.
اما سؤال اینجاست که این سیاست که تبعات منطقی آن تشدید رکود و متورم شدن بیشازپیش سپردههای بانکی و درنتیجه تعمیق ورشکستگی بانکی و افزایش نقدینگی است، تا چه زمان و به چه بهایی پیاده خواهد شد؟ سؤال مهم اینجاست که سیاستگذار با چه انگیزهای بروز مشکل را به بهای بزرگتر شدنش، به تعویق میاندازد؟
در این میان هرچند در مورد راهکارهای اصلاح نظام بانکی بهکرات بحث شده است، اما به نظر میرسد یکی از موضوعاتی که کمتر موردبحث قرار گرفته است مسئله تخریب نقدینگی است. درحالیکه نرخ سود ۲۰ درصد گواهیهای سپرده بهصورت روزانه قاعدتاً سرعت افزایش نقدینگی را در کشور خواهد فزود، ضروری است سیاستگذار راهکارهای تخریب این حجم عظیم نقدینگی را نیز موردتوجه قرار دهد. هرچند بانک مرکزی از طریق فروش داراییهای خود میتواند بخشی از پول موجود در شبکه بانکی را محو نماید، اما از بین بردن این نقدینگی به بهای به حراج رفتن داراییهای بانک مرکزی، آنهم در شرایطی که نقدینگی موجود با نرخ بالای سود بانکی بهسرعت بازسازی میشود، قطعاً اشتباه خواهد بود. به نظر میرسد سیاستگذار باید به دنبال راهکارهایی باشد که اولاً سپردههای ایجاد شده در شبکه بانکی بدون هزینه قابلتوجهی از بین رفته و یا در صورت عدم امکان این امر، حتیالمقدور امکان نقد شوندگی آنها کاهش یابد.
از سوی دیگر در مدلهای نظری سنتی بانکداری، با افزایش بیشازحد تعهدات بانکی، امکان وقوع پدیده هجوم بانکی بالا میرود که نتیجه آن بیرون کشیدن سپردهها بهصورت مسکوکات و تخریب پول درونی خواهد بود؛ درواقع تحقق هجوم بانکی مانع از بزرگ شدن بحران بیش از یک حد مشخص خواهد شد. اما نکته جالبتوجه در این میان آن است که در شرایط کنونی که عملاً مسکوکات از چرخه تبادلات حذفشدهاند و تا زمانی که لااقل یک بانک پایدار در کشور وجود داشته باشد (لااقل تصور شود که یک بانک بهصورت کامل تحتالحمایه دولت خواهد بود) و امکان استفاده از بازار بینبانکی بدون سایش زیادی وجود داشته باشد، عملاً اتفاق محتمل هجوم الکترونیکی به حسابها برای انتقال سپردهها از یک بانک مشکوک به بانک سالم خواهد بود، امری که به مدد بازار بینبانکی (و حتی اضافه برداشت) نهتنها منجر به تخریب پول و یا ورشکستگی بانک نخواهد شد، بلکه بدهی بانک ورشکسته را بیشتر خواهد کرد.
بر این اساس پیشنهاد میشود اگر بانک مرکزی و یا نهادهای سیاستگذار توان اعمال اصلاحات اساسی در شبکه بانکی کشور را ندارند و یا شرایط کاهش نرخ بانکی و یا هدایت نقدینگی موجود به سمت سرمایهگذاری نیز وجود ندارد، لااقل در کنار افزایش نرخ سود بانکی تدابیر لازم برای تخریب بخشی از نقدینگی موجود موردتوجه قرار گیرد. ازاینرو ضروری است که سیاستگذار مجموعهای از اقداماتی که طی آنها بدون حراج داراییهای بانک مرکزی، منجر به کاهش حجم سپردهها گردد را در دستور کار قرار دهد. مجموعه پیشنهادات زیر ازجمله اقداماتی است که میتواند بدین منظور مورداستفاده قرار گیرد:
۱) تبدیل سپردهها به سایر داراییهایی غیر پولی ازجمله سهام. این ابزار که در ادبیات از آن بهعنوان ابزار نجات از درون شناخته شده است، فارغ از هزینههای اجتماعی آن، یکی از اقتصادیترین ابزارها جهت کاهش حجم نقدینگی در شبکه بانکی است. لازم به ذکر توجه است که استفاده از این ابزار در مورد سپردههای خرد ممکن است با مقاومتهای اجتماعی همراه شود، اما با توجه به اینکه بخش قابلتوجهی از سپردههای بانکی در حال حاضر به تعداد بسیار محدودی از سپردهگذاران اختصاص دارد، به نظر میرسد ابزار قابل توصیهای بهمنظور هدم بخش مهمی از نقدینگی در شبکه بانکی باشد.
۲) تسویه سپردههای اشخاصی است که در حال حاضر از استفادهکنندگان تسهیلات بانکی به شمار میروند. هرچند نگارنده از میزان چنین سپردههایی آمار مشخصی در دست ندارد، اما به نظر میرسد دریافتکنندگان سپردههای ارزانقیمت بانکی با توجه به شرایط بازار، علاقهمند هستند که تا حد ممکن در انتقال تسهیلات دریافتی از حسابهای خود و یا بازپرداخت آنها به بانک تعلل ورزند تا از مزایای نرخ سود بالای سپردهها بهرهمند گردند. لازم به ذکر است که این مسئله تاکنون بیشتر از این حیث موردتوجه قرار گرفته است که عدم وجود انگیزه برای بازپرداخت تسهیلات از عوامل ایجاد مطالبات معوق، ضعف ترازنامه بانکها و افزایش نرخ سود سپردههای بانکی است. از این حیث ضروری است بانک مرکزی با تجمیع اطلاعات سپردهگذاران و بدهکاران شبکه بانکی اقدام به تسویه این دست از سپردهها نماید.
۳) در سالهای گذشته مؤسسات اعتباری، بهویژه مؤسسات در شرف ورشکستگی، نرخهای سود بسیار بالایی را بهمنظور حفظ سپردههای مشتریان و جذب سپردههای بیشتر پرداخت کردهاند و در این راستا با استفاده از ابزارهایی مانند صندوقهای سرمایهگذاری توانستهاند محدودیتهای بانک مرکزی در سقف سود اعطایی بیاثر نمایند. فارغ از اینکه در این راستا مشتریان بانکی را نمیتوان مقصر دانست، اما به نظر میرسد بانک مرکزی باید کلیه سودهای اعطایی به سپردهها در طول سالهای گذشته که بیش از سقفهای مجاز بوده را ملغی و تسویه نماید.
۴) بهصورت کلی باید توجه داشت که در ادبیات مالی انگیزه نگهداری نقدینگی درحالیکه بنگاهها و خانوارها مشمول بدهی هستند همواره مورد تأمل بوده است. بهصورت کلی هر اقدامی که بتواند به استفاده اشخاص از سپردههای خود برای تسویهٔ مطالباتی که هنوز به وضعیت غیر جاری یا معوق نرسیدهاند منجر شود نیز میتواند به کنترل نقدینگی کمک نماید. کاملاً بدیهی است که سودهای بسیار بالا بر سپردهها در مؤسسات اعتباری در شرف ورشکستگی، آربیتراژی را برای برخی از دریافتکنندگان تسهیلات فراهم آورده باشد که تسهیلات دریافتی از یک بانک یا موسسه اعتباری را در موسسه دیگری نگهداری نمایند که این اقدام مجموعه شبکه بانکی را به سمت ورشکستگی بیشتر سوق میدهد. بهصورت کلیتر نیز هر اقدامی که هزینه نگهداری نقدینگی را در قالب سپردههای بانکی غیر مقرونبهصرفه نماید، ازجمله اعطای خطوط اعتباری به اشخاص حقیقی و حقوقی، آنها را به سمت کاهش سپردههای خود سوق خواهد داد. این سپردهها بهجای رسوب در بخش بانکی در قالب سپردههایی که همزمان خاصیت نقد شوندگی و سوددهی را دارند، به سمت دیگر فعالیتهای دیگر اقتصادی و یا بازپرداخت بدهیها سوق داده خواهد شد. در این راستا برخی اقدامات کنترلکننده انگیزشها ازجمله مالیاتهای هدفمند بر سپردهٔ دریافتکنندگان تسهیلات بانکی میتواند به تسویه داوطلبانه سپردهها برای تسویهٔ بدهیها، و بهصورت کلیتر تبدیل سپردههای مشمول سود به سپردههای جاری برای استفاده در سایر اهداف کمک نماید.
لازم به ذکر است که این مسئله یعنی مقوله تخریب پول درونی در ادبیات سالهای اخیر و پس از بحران بانکی ۲۰۰۸ بیشتر موردتوجه جامعه دانشگاهی قرار گرفته است. تأکید اصلی این نوشتار بر وضع اختیارات قانونی برای بانک مرکزی بهمنظور تسویه الزامی برخی از سپردههای کلان بانکی، و ایجاد انگیزهها در جهت کاهش نقدینگی نگهداری شده توسط اشخاص حقیقی و حقوقی برای کاهش حجم سپردهها و بهتبع تخریب پول خلق شده توسط شبکه بانکی است.