تحلیل روان‌شناختی بر رفتارهای گروهی (قسمت اول)

تحلیل روان‌شناختی بر رفتارهای گروهی (قسمت اول)


تنظیم گری



اقتصاد رفتاری, اقتصاد سیاسی, برنامه‌های انجام شده, حوزه های تخصصی, کانال اقتصاد رفتاری

تا چه میزان انتخاب‌های دیگران بر تصمیمات شما در بازار سهام اثر می‌گذارد؟ نقش احساسات و عواطف در انتخاب‌های مالی خود را تا چه اندازه می‌دانید؟ چقدر از قواعد سرانگشتی به‌جای تحلیل‌های عددی در مبادلات مالی استفاده می‌کنید؟ آیا برای اخبار و شایعات بد و خوب با فرض منبع خبری واحد، اهمیت یکسانی قائل هستید؟ آیا به‌طورمعمول زمان نگهداری سهام زیان‌ده در مقایسه با سهام سودده برای شما یکسان است؟ دنیای مالی سرشار از چنین سؤالاتی است که پیش‌بینی پذیری و حتی تبیین رفتار کنشگران در این بازار را بسیار دشوار می‌سازد.

مالی رفتاری؛ دانشی است که با بهره‌گیری از تئوری‌های روانشناسی شناختی و رفتاری به همراه نظریات علم اقتصاد و مالی در تلاش برای پاسخ گفتن به این‌گونه سؤال‌ها است. درواقع می‌توان گفت ازآنجاکه نقش اصلی بازارهای مالی در اقتصاد کشف قیمت است، دانش مالی به دنبال یافتن اثر خطاهای شناختی روی شکل‌گیری قیمت در این بازارها است. برای پاسخ گفتن به تعدادی از سؤال‌های بالا، متن حاضر به تبیین دو خطای شناختی مهم در هنگام سرمایه‌گذاری و برخی راهکارهای اصلاح آن‌ها می‌پردازد، موضوعی که به‌احتمال‌زیاد هر یک از ما تجربه مواجه‌شدن با آن را داشته‌ایم.

قیمت سهم «شپلی» در طول چند ماه از ۴۰ تومان به ۸۰ تومان تغییر کرد. بعد از مدتی قیمت به مقدار ۵۰ تومان کاهش یافت. عده‌ای بر این باور بوده‌اند که این کاهش قیمت، نوعی کم‌ارزش شناختن سهم است و به‌زودی با افزایش قیمت دوباره سود خواهند کرد. نکته‌ای که وجود دارد این است که این افزایش قیمت می‌تواند بر اساس عوامل سفته‌بازانه شکل گرفته باشد که در ادامه به دلیل عوامل بنیادین، قیمت کاهش یافته است. در این شرایط ذهن مبادله کنندگان ممکن است روی قیمت ۸۰۰ تومان قفل شده باشد و در این صورت منتظر بمانند تا قیمت دوباره افزایش یابد. اتفاقی که رخ نداده است و درنتیجه، آن‌ها با ضرر بزرگ‌تری مواجه شده‌اند. مثال دیگر برای این موضوع، خریدوفروش ماشین است. زمانی که برای خرید ماشین اقدام می‌کنیم، قیمتی که به‌عنوان شروع بیان می‌شود بسیار در روند معامله اثر می‌گذارد. به‌عنوان‌مثال اگر قیمت یک ماشین پراید ۲۰ میلیون تومان از طرف واسطه‌گر مطرح شود، احتمالاً قیمت نهایی بسیار نزدیک به این قیمت خواهد بود. هرچند به‌احتمال‌زیاد پس از چند روز خریدار به این نتیجه می‌رسد که ماشین خریداری‌شده باید کمتر از قیمت خرید ارزش‌گذاری می‌شد.

مثال‌های گفته‌شده برای تبیین چنین موضوعی است که همانند کشتی‌هایی که برای پهلو گرفتن بر بستر دریا لنگر می‌اندازند، افکار ما نیز می‌تواند بر بستر حقایق یا خرافات لنگر بیندازد و شکل بگیرد که به آن‌ها نقطه مرجع می‌گویند. درواقع لنگر انداختن، متمایل بودن و همبستگی داشتن شکل‌گیری افکار ما با این باورها است. همان‌طور که در مثال‌ها آورده شد، ذهن معامله‌کننده بورس و خریدار ماشین روی قیمت نادرست لنگر انداخت و این مسئله باعث زیان آن‌ها شد. حال سؤالی که مطرح می‌شود این است که چطور می‌توان از چنین اشتباهی پرهیز کرد؟ معامله‌گران موفق هرگز تصمیم خود را به یک یا دو عامل محدود نمی‌کنند، بلکه تلاش می‌کنند با در نظر گرفتن عوامل مختلف اثرگذار روی قیمت، بهترین تصمیم را بگیرند. به همین دلیل بهتر است تا باعجله تصمیم نگیریم و سعی کنیم تاکمی بیشتر به آنچه خلاف نظر ما است، فکر کنیم تا ذهنمان فرصت اندیشیدن به ابعاد دیگر موضوع را پیدا کند.

منتشرشده در روزنامه دنیای اقتصاد به تاریخ ۲۰ دی ۱۳۹۶