تئوری همه چیز، ژن دیجیتال چگونه به سرعت خود را تکثیر می کند؟

تئوری همه چیز، ژن دیجیتال چگونه به سرعت خود را تکثیر می کند؟






 

اوبر، بزرگترین شرکت درخواست تاکسی جهان، مالک هیچ وسیله نقلیه ­ای نیست. فیس بوک، صاحب محبوب­ترین رسانه جهان، هیچ محتوایی تولید نمی­کند. علی بابا، با ارزش­ترین خرده فروش جهان، صاحب هیچ اموالی برای فروش نیست و ایر بی ان بی، بزرگترین ارائه دهنده خوابگاه در جهان، هیچ املاک و مستغلاتی ندارد…!

این، نماد واقعی اقتصاد دیجیتال است. جایی که در آن ساختار های مرسوم کسب و کارها در هم شکسته و معادلات جدیدی در حال رخ دادن است. جایی که اگر بخواهیم از دیدگاه اقتصاد سنتی به تحلیل و بررسی آن بپردازیم، چیزی جز تناقض و سردرگمی برایمان به همراه نخواهد داشت. جایی که کیفیت و کمیت ارتباطات آنلاین افراد در یک پلتفرم، به منزله دارایی آن پلتفرم سنجیده شده و در دنیای اپلیکیشن ها و پلتفرم ها، به نوعی نماد قدرت تبدیل شده است.

در تعریفی که برای این پدیده نوظهور ارائه شده است، اقتصاد دیجیتال، نوعی فعالیت اقتصادی در نظر گرفته می شود که از میلیاردها ارتباط آنلاین روزانه بین مردم، مشاغل، دستگاه­ ها، داده ­ها و فرآیندها ناشی شده و در واقع، ستون فقرات اصلی آن، اتصال و ارتباط فوق­ العاده ­ای است که به واسطه اینترنت، فناوری تلفن همراه و اینترنت اشیا (IoT) و … در میان افراد حاکم گردیده است. به عبارتی دیگر، در یک کلام می توان گفت چیزی که در اقتصاد دیجیتال از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و باعث ایجاد تفاوت اساسی با مدل های اقتصادی سنتی شده است، در هم شکستن وابستگی های زمانی و مکانی و ایجاد ارتباط آنلاین میان افراد می باشد.

بدین ترتیب، با توجه به گستردگی و همه شمولی این پدیده نوظهور، یعنی اقتصاد دیجیتال، در تمامی ابعاد و جوانب زندگی انسان ها، شایسته است که با دقت و ظرافت بیشتری این پدیده را مورد بررسی قرار داده تا به درک مشترکی از آن دست یابیم. هدف اصلی این نوشتار نیز، تدقیق مفهوم و ابعاد مختلف اقتصاد دیجیتال در حد درک و توان نویسنده می باشد که در ادامه تبیین گردیده است.

مفهوم اقتصاد دیجیتال

جهانی که ما می­شناسیم به طور مداوم در حال تغییر بوده و یکی از عوامل اساسی در وقوع این تغییرات، تحولات دیجیتالی هستند که به واسطه ظهور و بروز اینترنت در زندگی روزمره انسان ها ایجاد شده اند. این تحولات دیجیتال، در هسته اصلی خود اشاره به استفاده از آخرین فناوری­ها برای انجام کارهایی دارند که تا پیش از این نیز انجام می شده؛  اما اکنون بهتر و راحت­تر صورت میپذیرد. در این میان، اقتصاد جهانی نیز در حال تحول دیجیتالی است و این اتفاق با سرعت سرسام آوری رخ می­دهد.

در حالت کلی می توان گفت که اقتصاد دیجیتال، که با نام های اقتصاد اینترنتی، اقتصاد جدید یا اقتصاد وب نیز یاد می شود، در نتیجه­ی میلیاردها ارتباط آنلاین روزانه بین افراد، مشاغل، دستگاه­ ها، داده ­ها و فرآیندها حاصل شده و مبتنی بر فناوری­ های دیجیتالی همچون اینترنت و شبکه جهانی وب شکل گرفته است. اقتصاد دیجیتال از مولفه ­های مختلفی تشکیل شده است که از جمله مهمترین آن­ها می توان به دولت (حکومت)، سیاست و مقررات، اینترنت، شبکه جهانی وب، زیرساخت­های برق، صنعت مخابرات، ارائه­ دهندگان خدمات دیجیتالی، بازرگانی الکترونیکی و صنعت تجارت الکترونیکی سیستم­های مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش اشاره کرد.

این نگرش نوین به اقتصاد می تواند مزایای بسیاری به همراه داشته باشد که از مهمترین آنها کاهش هزینه و زمان در انجام امور است. از سوی دیگر هر چند که برخی افراد از ظهور اقتصاد دیجیتال و تاثیر منفی آن بر برخی از مشاغل و بیکار شدن مردم سخن میگویند، واقعیت این است که طبق آمار گزارش شده، اقتصاد دیجیتال توانسته به ازای هر یک شغلی که از زنجیره مالی کشورها خارج میکند، ۲۶ شغل جدید را جایگزین آن گرداند.

دیجیتالی شدن چه تاثیری بر اقتصاد دارد؟

هر چند که تأثیر دیجیتال ­سازی اقتصاد در مراحل مختلف توسعه یکسان نیست، با این حال می توان تضمین کرد که در هر مرحله ای، رشد اقتصادی تسریع شده و ایجاد اشتغال تسهیل می گردد. ایجاد ۶ میلیون شغل در جهان و به عبارتی افزایش ۱۹۳ میلیارد دلار به تولید اقتصادی جهان در سال ۲۰۱۱، اثباتی بر این مدعاست.

علاوه بر آن، طبق تحقیقی که در زمینه سنجش تاثیرات فناوری های نوظهور بر اقتصاد صورت گرفته است، سهم اقتصاد دیجیتال در دنیا هر ساله ۱۰ درصد افزایش داشته که این مقدار از کل نرخ رشد سالیانه اقتصاد کل دنیا بیشتر می باشد. بنابر این، قابل پیش بینی خواهد بود که این پدیده در آینده ای نچندان دور تغییر و تحولات عظیمی در تمامی بخش های اقتصادی جامعه اعم از سلامت، آموزش، خدمات عمومی و … خواهد داشت.

بدین ترتیب، با توجه به شرایط ناپایدار جهان در زمان همه گیری بیماری کرونا و در معرض خطر قرار گرفتن بسیاری از کسب و کارهای کوچک و متوسط، بهره گیری از ظرفیت های اقتصاد دیجیتال بیش از پیش می تواند به رشد اقتصادی شتاب بخشیده و ایجاد مشاغل جدید را تسهیل کند. در این حین، مفهومی به نام اقتصاد دیجیتالی شده (digitized economy) بروز میابد که در ادامه به شرح و بررسی آن خواهیم پرداخت.

توسعه قلمرو به سمت اقتصاد دیجیتالی شده (Digitized economy)

در حال حاضر، کشور استونی رهبر دیجیتال اروپا است؛ این کشور حداکثر توان خود برای ایجاد رقابت دیجیتال و ارتقاء شاخص های اقتصاد دیجیتال را به کار بسته و این امر را می توان در زیرساخت های پیشرفته ای که برای شهروندانش فراهم کرده است، یافت. با این وجود برخی از کشورها چه در قاره اروپا و چه خارج از آن، به دلیل ترس از ورود به دنیای رقابت های جدید در بازارهای دیجیتال، در برابر دیجیتالی شدن مقاومت کرده­ و تبعات حاصل از آن همچون ضعف در خلق نوآفرینی اقتصادی و همراستا شدن با روند پیشرفت و توسعه جهانی را متقبل شده اند.

بیان این تجربه در حالتی می تواند مفید واقع شود که منجر به جلوگیری از تکرار اشتباهات و اتخاذ سیاست­هایی گردد که منافع کل اقتصاد را تأمین کند. با این حال، لازمه اساسی این امر، یعنی اتخاذ سیاست های بهینه، آشنایی با الزامات و پیش زمینه های اساسی حرکت به سمت تحول دیجیتالی می باشد که در ادامه به بررسی مختصر هر یک از آنها خواهیم پرداخت.

  • خودکارسازی وظایف: ابتدایی ترین و بنیادی ترین اصل در دیجیتالی کردن اقتصاد کشورها، خودکار کردن کارهایی است که تا پیش از این کاملا ب صورت انسان محور صورت می گرفته است. یک مثال متداول در این موضوع، سیستم­های تلفن گویا هستند که به سوالات رایج در مورد یک محصول یا خدمات پاسخ داده و تنها در صورتی که لازم باشد به یک نیروی انسانی ارجاع داده می شوند.
  • گسترش قلمرو ابتکارات دیجیتال: افزایش روزافزون نرخ بهره ­گیری مشاغل از زیرساخت­ های بومی ابری[۱] و خودکارسازی امور از طریق نرم افزارهای مختلف، منجر به ایجاد نسل جدیدی از برنامه ­ها شده است که هدف اصلی آنها پشتیبانی از مدل های دیجیتالی نوین و کمک به گسترش آنها می باشد. در حالت کلی، عامل اصلی در پیشبرد این مرحله، پیشگامان و راهبران مشاغل هستند که در رابطه با ایجاد تمایز میان برنامه خود با سایر برنامه ها و تقویت تعاملات درون برنامه ای با مشتریان خود، قدرت تصمیم گیری دارند. به عنوان مثال، ارائه دهندگان خدمات بهداشتی به طور فزاینده­ای در حال یکپارچه سازی پرونده­ های بیمار و صورتحساب آنها با سیستم­ های پذیرش، ترخیص و برنامه ریزی هستند. بنابر این در حالت کلی می توان گفت که تمرکز اصلی این مرحله بر بهبود فرآیندهای تجاری می باشد.
  • تقویت تجارت با کمک هوش مصنوعی: با پیشرفت بیشتر مشاغل در حرکت به سوی دیجیتالی شدن، استفاده از فناوری های هوش مصنوعی و یادگیری ماشین (ML/AI) به عضو جدیدی از این مجموعه تبدیل شده است. این مرحله زمینه­ های جدیدی را برای بهره ­وری در کسب و کارها در اختیار قرار می­دهد که قبلاً در دسترس نبودند. به عنوان مثال، از تجزیه و تحلیل رفتاری کاربران به کمک هوش مصنوعی می­توان برای تشخیص کاربران قانونی از ربات ­هایی که سعی در دستیابی غیر مجاز به سیستم دارند، استفاده کرد که در نهایت می تواند باعث افزایش درآمد و بهبود فرایند حفظ مشتری می­شود. در این رابطه می توان به یک تجربه واقعی در این زمینه اشاره کرد که به کمک بهره گیری از ظرفت های تکنولوژی هوش مصنوعی در یک خرده فروش، مشخص شد که حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد تلاش­های ناموفق برای ورود به سیستم، کاربران قانونی هستند که با فرآیند تأیید اعتبار درگیر شده اند.
  • مقیاسی برای اندازه گیری

    اکنون که اهمیت اقتصاد دیجیتال و نقش اساسی آن در کارآفرینی و پایداری اقتصادی تبیین شد، سوالی که ممکن است به ذهن مخاطبین خطور کند این است که چگونه می توان سطح اقتصاد دیجیتال در هر کشور را مقایسه کرده و از این طریق به تدقیق جایگاه کشورهای مختلف جهان در مقایسه با یکدیگر پرداخت. خوشبختانه در این زمینه، تلاش های موفقی صورت گرفته و هر سازمان و کشوری به ارائه شاخص های متنوعی برای اندازه گیری سطح پیشرفتگی اقتصاد دیجیتال پرداخته است. یکی از جامع ترین این مجموعه دستورالعمل ها، توسط گروه ۲۰ (G20) ارائه شده است.

    گروه ۲۰، در واقع با نام گروه بیست اقتصاد بزرگ شناخته شده و متشکل از سران بیست اقتصاد برتر جهان می باشد. این گروه در سال ۲۰۱۸ به ارائه ۳۵ شاخص در چهار دسته مجزا؛ شامل زیرساخت، نوآوری و پذیرش فناوری، توانمندسازی جامعه، مشاغل و رشد اقتصادی پرداخته تا توسط آنها بتوان به سنجش میزان دیجیتالی شدن اقتصاد کشورها پرداخت. در ادامه، به دلیل آنکه بررسی تک تک این شاخص ها از حوصله این بحث خارج است، تنها ذکر موردی چند نمونه از پایه ای ترین آنها خواهیم پرداخت.

    • زیر ساخت: اگر بخواهیم میزان پیشرفتگی کشورها در حوزه اقتصاد دیجیتال را بر اساس شاخص های مرتبط با زیرساخت مورد سنجش قرار دهیم، در اولین قدم باید به سنجش نرخ دسترسی خانوارها به رایانه و اینترنت بپردازیم. هزینه اتصال به اینترنت، میزان وسرمایه گذاری در پهن باند، میزان استفاده از اینترنت همراه و … از سایر شاخص های مطرح در این دسته هستند.
    • نوآوری و پذیرش فناوری: شاخص های مرتبط با این حوزه بطور کلی در رابطه با میزان توجه و تمایل دولت ها در استفاده از تکنولوژی های نوین در امر اقتصاد دارند. به عنوان مثال، میزان پژوهش های صورت گرفته در زمینه یادگیری ماشین، فناوری های مرتبط با هوش مصنوعی، رباتیک کردن فرآیند های تولید، استفاده از خدمات رایانش ابری و … از مباحث مورد اشاره در این حوزه می باشند.
    • توانمندسازی جوامع: دغدغه اصلی این دسته از شاخص ها مربوط به کیفیت و کمیت تعامل شهروندان با ظرفیت های اینترنت و فناوری های تکنولوژیک می باشد. برخی از مهمترین شاخص های مطرح شده در این دسته عبارتند از: میزان استفاده مردم از اینترنت، تعداد افراد دارای مهارت های ICT، کاهش شکاف دیجیتالی کشور در مقایسه با ادوار گذشته و همچنین میزان استفاده افراد از خدمات کیف پول الکترونیکی.
    • مشاغل و رشد اقتصادی: تعداد مشاغل موجود در صنایع ICT، میزان تاثیر ICT بر رشد بهره وری و ایجاد ارزش افزوده، درصد کالاهای تولید شده مرتبط با صنعت ICT، تعداد کارکنان بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اساس جنسیت و … تنها نمونه ای از شاخص های پیشنهادی توسط گروه ۲۰ در این دسته می باشند.

    سخن آخر

    ظهور انقلابی تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات (ICT) در جوامع بشری، آنچنان ساختارهای سنتی را در هم شکسته و تحولات شگرفی ایجاد کرده است که دیگر جایگزینی اصول و قواعد اقتصاد دیجیتال با قواعد پیشین اقتصاد سنتی، به عنوان یک گزینه مطرح نشده و به یک نوع اجبار بدل شده است.

    در چنین شرایطی، اگر بپذیریم که زمان تغییر قواعد بازی فرا رسیده است، یک سوال اساسی مطرح می گردد و آن این است که در این بازی جدید، که با نام اقتصاد دیجیتال شناخته شده است، چطور می توان برندگان و بازندگان را از یکدیگر تمییز داد؟

    این، سوالی است که در چند سال اخیر به دغدغه اصلی بسیاری از اندیشمندان و متفکرین جهان تبدیل شده و پاسخ های متنوعی برای آن پیشنهاد شده است. یکی از جامع ترین و کامل ترین این پاسخ ها، مربوط به گروه ۲۰ می باشد که  ۳۵ شاخص را در ۴ دسته جداگانه طبقه بندی کرده و از این طریق مقیاسی دقیق برای مقایسه سطح پیشرفتگی اقتصاد دیجیتال کشورها به دست داده است. بنابراین، اکنون که مجموعه ابزاری مناسب برای سنجش سطح پیشرفتگی اقتصاد دیجیتال کشورها کشف گردیده است، سوال اساسی دومی که مطرح میشود این است که جایگاه کشور ایران در این بازی کجاست؟ آیا می توان کشور ایران را با تمام محدودیت ها و موانعی که بر سر راهش وجود دارد، نه به عنوان یک مهره اصلی در بازی اقتصاد دیجیتال، بلکه حداقل به عنوان یک مهره فعال و پویا بدل کرد که نسبت به سال های گذشته روندی صعودی را در این عرصه طی کرده باشد؟…

    [۱] cloud-native infrastructures

    منتشر شده در ماهنامه پیوست در تاریخ اول دی ماه ۱۳۹۹