تأثیر ترامپ بر انتخابات ریاست جمهوری سال آینده در ایران

تأثیر ترامپ بر انتخابات ریاست جمهوری سال آینده در ایران


یادداشت
حوزه سیاستی : مطالعات دولت و بخش عمومی
سال نشر : 1395/08/18



بنا بر آن است که در یادداشت پیش رو تحلیلی از چگونگی اثرگذاری نتیجه انتخابات امریکا و پیروزی ترامپ بر انتخابات آینده ریاست جمهوری ایران ارائه شود. فرض اصلی نگارنده بر این است که پیروزی هر یک از نامزدها تأثیر آن‌چنانی بر نظام سیاسی ایران نخواهد داشت، اما بر تحولات جریانات سیاسی و بازنمایی گفتمان‌های برآمده از این جریانات در فضای عمومی، تأثیر شگرفی خواهد داشت. به‌طورکلی می‌توان اثرگذاری انتخابات امریکا را در ۲ حوزه زیر تحلیل و بررسی کرد:

۱)تأثیر بر تغییر یا ایجاد فضای انتخاباتی

۲)تأثیر بر رفع یا تثبیت تحریم‌ها و درنتیجه گشایش اقتصادی

فضای انتخابات

منظور از فضای انتخاباتی اتمسفری است که رقابت انتخاباتی در آن سامان می‌یابد. شکل‌گیری این فضا به عوامل متعددی برمی‌گردد که پیش‌بینی روند آن را دشوار می‌سازد. عواملی نظیر میزان پاسخگویی دولت به مطالبات عمومی مبتنی بر عملکرد دوره استقرار خود، عمر گفتمان غالب در سپهر سیاسی، پختگی و بلوغ گفتمان رقیب، شخصیت و برند نامزدهای حاضر درصحنه، نحوه بازنمایی واقعیات در عرصه عمومی ازجمله عواملی هستند که در شکل‌گیری فضای انتخاباتی تأثیر دارند، اما هیچ سازوکار قطعی و خدشه‌ناپذیری برای شکل‌گیری فضای حاکم بر انتخابات وجود ندارد. پیروزی ترامپ شاید یکی از پدیده‌هایی باشد که قدرت تغییر فضای فعلی و ایجاد فضایی جدید در عرصه سیاسی ایران را دارد.

مستقل از اینکه ترامپ چگونه و با چه رویکردی وارد عرصه قدرت خواهد شد و چه سیاستی در برابر ایران اتخاذ خواهد کرد، بدون شک تصویری که افکار عمومی ایران بر اساس رفتار و مواضع انتخاباتی ترامپ طی ۲ سال گذشته و در طول مبارزات انتخاباتی از او ساخته‌اند، بر نگرش آن‌ها در ۶ ماهه منتهی به انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ تأثیراتی ملموس خواهد داشت. برخی از مهم‌ترین شاخص‌های این تصویر برساخته را این‌گونه می‌توان برشمرد. در مدت قریب به دو سال گذشته ترامپ شخصیت ضد سیستم آمریکا که حتی برخی از جمهوری خواهان به وی رأی نمی‌دهند از خود به نمایش گذاشته است. بر همین اساس می‌توان او را فردی پیش‌بینی‌ناپذیر و برخوردار از ظرفیت‌های ساختارشکنانه دانست که رویکرد آنارشیستی و انتقادی وی می‌تواند بسیاری از روندهای فعلی را متوقف نماید. او نماد تغییر وضع موجودی است که نه‌تنها دموکرات‌ها را در بر می‌گیرد بلکه حتی به هویت و ساختار کلی رؤیای آمریکایی هم تنه می‌زند. تصور کلی در حال حاضر این‌گونه است که با حضور ترامپ عملاً چیزی از برجام باقی نخواهد ماند و تفاهم و درک متقابل حاصل از مذاکرات طولانی برجام در هاله‌ای از ابهام فرو خواهد رفت و احتمالاً در ۶ ماه آینده نیز این تصویر باقی خواهد ماند چراکه زمان لازم برای بازسازی تصویر شکل‌گرفته طی دو سال در افکار عمومی زمان بیشتر از ۶ ماه نیاز است. در مقابل هیلاری کلینتون فردی ضد جنگ، صلح‌طلب، پایبند به قواعد بین‌الملل و نماد حفظ وضع موجود آمریکا معرفی‌شده بود که با به قدرت رسیدن او امکان استمرار مذاکرات و به سرانجام رسیدن برجام کاملاً فراهم می‌شد.

علاوه بر این تصاویر شکل‌گرفته در اذهان عمومی، واقعیت ماجرا نیز همین بوده که فرایند مذاکرات منتهی به برجام حاصل لابی فشرده و بسیار نزدیک یک تیم فعال در سیاست خارجه دولت اعتدال در ایران از یکسو و لابی آمریکایی بااراده اوباما و دموکرات‌ها از سوی دیگر بوده است. این‌گونه تعاملاتی که منتهی به چنین توافقات حساسی می‌شوند عمدتاً با استفاده از روابط شخصی و طی مدت‌زمان طولانی شکل می‌گیرند. پیش‌بینی‌ها بر این نکته استوار بود که این جنس از درک متقابل با حضور کلینتون در رأس دولت امریکاُ به دلیل ادامه سیاست خارجی دموکرات‌ها هرچند به‌سختی ولی تداوم می‌یافت. اما اکنون‌که ترامپ برخلاف بسیاری از پیش‌بینی‌ها به‌عنوان نماینده جمهوری خواهان بر مصدر ریاست جمهوری نشسته است امکان تداوم این لابی‌ها غیرممکن می‌نماید و عملاً امکان دسترسی راحت به اندرون کاخ سفید سخت‌تر و سخت‌تر خواهد شد. ناکارآمد شدن روابط شخصی و مسدود شدن یا مخدوش شدن مسیر لابی‌ها، تفاهم برجام را متزلزل خواهد کرد، به این معنا که متن حقوقی برجام به‌گونه‌ای است که عملاً وزن منافع ایران در آن بسیار سبک‌تر از منافع طرف‌های مقابل است و کارگزاران سیاست خارجی که در مقابل انتقادات به متن برجام همواره به فرا متن برجام و توافقات شفاهی و وعده‌های وزیر خارجه و رئیس‌جمهور آمریکا استناد می‌کردند، با این تحول در کاخ سفید عملاً این ابزار را ازدست‌داده‌اند. در این صورت تنها راه استیفای حقوق ایران ورود به مسیر پرپیچ‌وخم حقوقی موجود در برجام است که بعید به نظر می‌رسد فایده‌ای برای ایران داشته باشد.

با این تفاسیر، به نظر می‌رسد فضای انتخابات که تاکنون عمدتاً بر مسئله سیاست خارجی- که به اذعان دولت نقطه قوت و برگ برنده دولت یازدهم بوده است-با تحولات قابل‌توجهی مواجه خواهد شد. این روند حتی می‌تواند به تبدیل این نقطه قوت به پاشنه آشیل دولت منجر گردد و در صورت هوشیاری و فرصت‌طلبی رقیب فضاهای جدیدی برای اتمسفر انتخابات به وجود آید که دولت اعتدال در فضای جدید قدرت مانور کمتری داشته باشد.

.

گشایش اقتصادی

 مبتنی بر اقتصاد سیاسی و نه لزوماً مبانی اقتصادی، دولت‌ها اغلب در ماه‌های منتهی به انتخابات، ارائه بسته‌های انبساطی اقتصادی را در دستور کار خود قرار می‌دهند. این اقدام معمولاً باهدف افزایش رضایت عمومی از دولت به‌منظور تضمین پیروزی در انتخابات پیش رو است. اعطای وام خودرو در سال گذشته را شاید تنها بتوان با چنین دلیلی توجیه کرد. دولت به‌منظور کنترل تورم، عملاً فضای رکود را بر اقتصاد کشور حاکم کرده است که نتیجه آن کاهش تولید و درنتیجه کاهش اشتغال و افزایش بیکاری بوده است. سیاست‌های انبساطی برای دولتی که تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد سیاست خارجه قرار داده و راه‌حل مشکلات و مصائب اقتصادی خود را نه از مسیر اصلاحات ساختاری و عملکرد اقتصادی که از دریچه سیاست خارجی ترسیم کرده است ضروری‌تر به نظر می‌رسد. دولت برای در دستور کار قرار دادن سیاست‌ها انبساطی نیاز به نقدینگی دارد تا به‌وسیله آن طرح‌های زودبازده‌ای برای افزایش رضایت عمومی به اجرا درآورد. اما تحریم‌های چند سال گذشته و کند بودن روند رفع تحریم‌ها و بالا رفتن ریسک سرمایه‌گذاری در ایران تحت تأثیر فشارهای روانی دولت آمریکا امکان استفاده از ظرفیت اقتصادی برجام را برای دولت بسیار سخت کرده است. دولت برای چنین تحولاتی نیاز به میزان هنگفتی نقدینگی دارد که این حجم نقدینگی فقط در صورت آزاد شدن پول‌های بلوکه‌شده ایران و توسعه روابط بانکی امکان‌پذیر است، با ورود ترامپ به کاخ سفید ریسک تعامل با ایران برای بانک‌ها و شرکت‌های خارجی نه‌تنها کم نشده است بلکه بیشتر هم خواهد شد. از سوی دیگر دولت برای آزادسازی پول‌های بلوکه‌شده مسیر سخت‌تری را پیش رو دارد که شاید دولت را برای اعطای امتیازات بیشتر به غرب ترغیب کند. تأثیرگذاری بر فضای انتخابات مستلزم آغاز فعالیت برای گشایش اقتصادی حداکثر تا یکی دو ماه دیگر است که به نظر می‌رسد دولت آمریکا و هم‌پیمانانش تا زمان استقرار دولت جدید اقدام خاصی در این راستا انجام نخواهند داد.

بنا بر آنچه ذکر شد هرچند نتیجه انتخابات آمریکا در سیاست‌های کلی نظام سیاسی ایرانی تأثیر نخواهد داشت اما در رقابت درون جناحی کاملاً مؤثر واقع خواهد شد. موضع‌گیرهای ساعات اولیه تحلیلگران و سیاسیون وابسته به این جریانات سیاسی به‌وضوح حاکی از بیم و امیدهایی برای طرفین است.