اما ازآنجاکه موضوع انتخاب برای انسانها در موقعیتهای مختلف کار آسانی نیست، بهویژه اگر تعداد گزینههای قابل انتخاب زیاد شوند، میتوان از پتانسیلهای علوم رفتاری برای گرهگشایی از موانع رفتاری موجود بر سر راه انتخاب بهترین گزینه استفاده کرد.
مشوقها و امتیازاتی که از جانب مدارس ارائه میشود تأثیر بسزایی بر نحوه انتخاب والدین دارد. نتایج تجربی بسیاری گواه آن هستند که والدین کمدرآمد در هنگام انتخاب مدرسه فرزندانشان وزن کمتری را به سطح علمی مدرسه میدهند. درحالیکه میتوان با تلنگرهای کوچکی این سوگیری رفتاری در والدین را تااندازهای تصحیح کرد. بهعنوانمثال در منطقه شارلوت آمریکا، یک آزمایش خلاقانه نشان داد که انتخابها میتوانند با اطلاعات بهتر و ساده بهبود یابند. مقامات در شارلوت به والدین گزینه درخواست پذیرش در مدارس دولتی متعددی علاوه بر مدرسه پیشفرض خودشان را دادند.
والدین کمدرآمد تمایل به ارزشگذاری کمتری برای کیفیت علمی مدرسه -نمرات آزمون – نسبت به والدین با درآمد بالا داشتند و بهندرت تمایلی به ثبتنام فرزندانشان در مدارس با کارآمدی بیشتر داشتند. یک نمونه تصادفی از والدین برای دریافت یک «برگه اطلاعات مختصر» در مورد مدارس گرفته شد. روی هر برگه فهرست کامل متوسط نمرات آزمون و نرخ پذیرش، به ترتیب از بیشترین به کمترین، برای مدارس موجود برای یک دانشآموز نوشتهشده بود. هدف آزمایشگران این بود که بفهمند آیا والدین و بهویژه والدین کمدرآمد، مدارس بهتر را انتخاب میکنند یا خیر.
آنها خیلی بهتر از بقیه این کار را کردند. ارزش اختصاص دادهشده به کیفیت مدرسه از سوی والدینی که برگههای اطلاعات را دریافت کردند دو برابر شد. مدارسی که آنها انتخاب کردند بهطور متوسط، نمرات آزمونی ۷۰ درصد بالاتر از نمرات آزمون مدارس محله خودشان داشتند. تأثیر این آزمایش، انتخاب مدرسه مشابه با خانوادههایی بود که درآمد سالانهشان از ۶۵ هزار دلار بیشتر بود. علاوه بر این، زمانی که کودکان برای انتقال به مدارس بهتر به حد کافی خوششانس باشند، عملکردشان بهطور قابلتوجهی ارتقا مییابد. دانشآموزان خوششانسی که امکان حضور در مدارس محبوبتر را پیدا میکنند بهاحتمال کمتری تعلیق میشوند و نمرات آزمون بالاتری از دانشآموزانی که این شانس را از دست میدهند، دارند.
نویسنده: آقای کوروش بهرنگ
منتشرشده در روزنامه شرق به تاریخ شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶