تجربه شکست در سیاست ممنوعیت و مسدودسازی و نخستین تلاشها برای آزاد کردن ویدئو، با گفتمان «پذیرش ابزارگرایانه» همراه بود. در سال ۱۳۷۱ شورایعالی انقلاب فرهنگی، تولید فیلمهای خوب و اخلاقی به اندازه کافی را بهعنوان یک مقدمه لازم در راستای حرکت در جهت آزاد کردن ویدئو ذکر میکند. بدینترتیب، ویدئو بهعنوان رسانهای معرفی میشود که در صورت استفاده درست، میتوان با آن محتوای سالم را در اختیار مردم قرار داد و مفاهیم عمیق و دینی را نیز ترویج کرد. نتیجه آن که صدور مجوزها و ایجاد نهادهای دولتی مرتبط با آن در دستورکار قرار گرفت. اواخر سال ۱۳۷۱، شورایعالی انقلاب فرهنگی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مأموریت داد تا در آینده ضمن رفع ممنوعیت از فعالیتهای ویدیویی هر چه زودتر اقدام بهطراحی نظام اجرایی در تمامی حوزههای فعالیتهای سمعی و بصری بکند و آییننامههای لازم را تهیه نماید. همچنین مقرر کرد که به استثنای نوارها و فیلمهایی که توسط صداوسیما وارد میشود، ورود برنامههای تصویری در قالب ویدیو و نظایر آن از خارج از کشور و همچنین تولید و تکثیر برنامههای ویدئویی صرفاً با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گیرد و فروش و اجاره نوار ویدئویی نیز تنها از طریق مراکزی انجام گیرد که از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز داشته باشند. بدینترتیب، نتیجه گفتمان «پذیرش ابزارگرایانه»، سیاست تصدی گری دولتی و انحصارطلبی بود و یک مصداق انحصارطلبی نیز در مؤسسه رسانههای تصویری برای توزیع فیلم شبکه خانگی نمود یافت که در سال ۱۳۷۲ تأسیس شد. این موسسه، وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران بود و تا سال ۱۳۷۹ به عنوان تنها شرکت مجاز توزیع فیلم در شبکه نمایش خانگی در ایران بهشمار میرفت.
ادامه این گزارش را میتوانید از اینجا مطالعه کنید.
ادامه این گزارش را میتوانید از اینجا مطالعه کنید.