این روزها که رقم مغلطه بر دفتر دانش کشیده میشود و سر حق بر ورق شعبده ملحق میگردد فضای سنگین پزشک ستیزی وجه غالبی یافته که نهتنها هیچ عوایدی در پی ندارد بلکه مضرات آن برای هیچ عقل سلیمی پوشیده نیست.
ماههاست که ارائهدهندگان خدمات درمانی حقوق حقهٔ خویش را دریافت نکردهاند و با همهٔ مرارتها کوچکترین خدمت درمانی بر زمین نمانده است.
بسی سخت و ناگوار است که بجای سپاس از ایثارگریهای این قشر که حتی پس از دوران دفاع مقدس مجدانه ادامه دارد، مردم را نسبت به آنان بیاعتماد کرده و بذر یأس و نومیدی در میان آنان پاشید. آیا جز این است که نخبگان و برجستگانی که دل در گرو آبادی میهن خویش دارند با این رفتارها جلای وطن کنند و امنیت و منافع ملی کشوری در مخاطره قرار گیرد؟ این حد از هجمه از تریبونهای رسمی چه پیامی جز این میتواند داشته باشد؟
بهتر نیست بهجای آنکه درآمد مشروع گروهی از اجتماع که در قریب بهاتفاق نظرسنجیها جزو دو یا سه گروه اول مرجع جامعه بودهاند را زیر سؤال ببریم نگران افرادی باشیم که قادر به نوشتن اسم خود هم نیستند و با دلالی و واسطهگری، استفاده از رانت اقتصادی و با فرار مالیاتی به چپاول و غارت ثروت ملی بدون هیچ استحقاقی میپردازند؟
با استناد به تفاهمنامههای سنواتی با سازمان امور مالیاتی، منضبطترین گروه پرداختکننده مالیات در سالهای اخیر گروه پزشکی هستند. با مرور اسامی سایر گروههای اجتماعی مرجعیت جامعه پزشکی بهخوبی روشن میشود.
با یک جستجوی ساده اینترنتی میتوان دریافت که یک دانشجوی پزشکی (انترن) که هنوز فارغالتحصیل نشده است در کشوری مثل انگلستان بدون هرگونه پرداخت مالیات بیش از سه هزار پوند و یک دانشجوی سال آخر تخصص حدود هفتاد هزار پوند حقوق میگیرد.
در مطالعهای متوسط درآمد یک پزشک عمومی در سال ۲۰۰۸ که توسط OECD انجام شد نشان میدهد متوسط درآمد یک پزشک عمومی در سال حدود ۱۲۱۰۰۰ دلار و ماهیانه حدود سی میلیون تومان است.
در آمریکا متوسط درآمد یک پزشک متخصص رقمی معادل یک میلیارد تومان در سال است. این در حالی است که بنا بر اعلام وزارت بهداشت متوسط کل درآمد بیش از ۲۳ هزار متخصص و فوق تخصص شاغل در بخش دولتی حدود هفده میلیون تومان است و درآمد هفت برابری گفتهشده توسط کسانی که خودشان واقف به این موضوعات هستند شگفتآور است.