در این گزارش پس از مروری بر ساختار بانک جهانی، ابعاد مختلف اقتصاد سیاسی آن را بررسی خواهیم کرد. بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول مهمترین نهادهای مالی بینالمللی هستند که اثرات غیرقابلانکاری بر شکلدهی به روند بازار مالی بینالملل و روند توسعهٔ کشورها دارند. بانک جهانی نهادی است که باهدف کمک به توسعهٔ کشورهای درحالتوسعه و فقیر تشکیل شد، ولی امروزه با نقدها و چالشهای جدی از سوی کارشناسان روبهروست. عدهای از اندیشمندان علوم اجتماعی، این نهاد را پوششی برای تأمین منافع سهامداران بزرگ آن و در رأس آنها ایالاتمتحده آمریکا میدانند. شفاف نبودن تصمیمگیری در مورد انتخاب مقامات، بهویژه رئیس بانک، اقتصاددان ارشد و مدیر گزارش توسعه جهانی؛ جهتدهی پژوهشها و تخصیص وام از مهمترین نقدهایی است که به بانک جهانی وارد است. همین شفاف نبودن و درعینحال حق رأی بالای ایالاتمتحده، عملاً یک حق وتوی انحصاری برای ایالاتمتحده ایجاد کرده است. از دیگر نقدهای وارد بر این نهاد، میتوان به عدم مشارکت دادن کشورهای هدف توسعه در اجرای برنامهها، وابستگی متعصبانه به ارزشهای نئولیبرالیسم و چارچوب اقتصادی آنگلو-امریکن، عدم پاسخگویی به دولتها و ارتباط ضعیف با سازمانهای مردمنهاد اشاره کرد. در این گزارش انتقادات اقتصاددانهای مطرح دنیا از دانشگاههایی چون هاروارد، مدرسه اقتصاد لندن، آکسفورد و بهویژه استیگلتیز، اقتصاددان ارشد سابق بانک جهانی، مطرح خواهند شد.
با توجه به ملاحظات و تعهدات حرفهای اندیشکده در انتشار محصولات، در صورت تمایل جهت حضور در اندیشکده و مطالعه نسخه چاپشده گزارش با دفتر اندیشکده تماس حاصل فرمایید.