در دهههاي اخير، تحول نظام اداري به عنوان يكي از بنياديترين عوامل توسعه، در دستوركار بسياري از كشورها قرار گرفته است. يكي از اركان تحول نظام اداري، اصلاح سيستم مديريت منابع انساني است. در اين راستا در 3 دهه اخير، تعدادي از كشورهاي پيشرو بر اصلاح امور مربوط به مقامات يا همان مستخدمان عمومي ارشد تمركز كردند. منظور از مستخدمان عمومي ارشد به عنوان بخش مهمي از منابع انساني، كليه مشاغل موجود در سطح رييس سازمانهاي زيرمجموعه وزارتخانهها و پستهاي بالاتر، مشاوران خطمشي و دستياران وزرا است كه منابع انساني كليدي در پيادهسازي سياستهاي دولت هستند و وظيفه ارايه مشاوره خطمشي به وزرا؛ نمايندگي و اجراي خطمشيها؛ مديريت خدمات عمومي و نظارت عاليه بر عملكرد دستگاههاي ذيربط را برعهده دارند. درخصوص مديريت مديران ارشد با مسائلي همچون انتخاب، ارزيابي عملكرد، پرداخت، آموزش و بازنشستگي روبهرو هستيم. در اين نوشتار تلاش شده است تا جمعبندياي از بررسي ساز و كارهاي آموزش مقامات ارشد در هشت كشور امريكا، هلند، استراليا، نيوزيلند، فرانسه، آلمان، انگلستان و كرهجنوبي ارايه شود. دليل پرداختن به حيطه آموزش مديران ارشد، نياز بالاي آنها به توسعه و توانمندسازي به دليل حجم و حوزه كاري است كه با آن سروكار دارند. در واقع با گسترش وظايف دولت و ناتواني رييس دولت در اداره تمام امور، شبكهاي از متخصصين براي اجراي امور بر سر كار آمدهاند كه هر يك با حجم عظيمي از منابع انساني و مالي سروكار دارند كه در قبال آنها مسوولند. علاوه بر افزايش مسووليتها و حجم منابع عظيمي كه هر مقام ارشد دراختيار دارد، ماهيت امور دولت نيز پيچيدهتر و متنوعتر از گذشته شده است، مقامات ارشد امروزه با چالشهاي جديتري روبهرو هستند و نقش مستخدمان عمومي ارشد از تخصص خاص حوزه كاري آنها فراتر رفته است. آنها بايد بازيگري با چند نقش باشند؛ شركاي تجاري، عاملان تغيير و مروجان ارزشهاي عمومي و دستوركارهاي ملي. لذا آموزش مستخدمان عمومي ارشد به منظور كسب تواناييهاي مديريتي و رهبري در شرايط پيچيده كنوني اهميت بالايي يافته است.
ادامه این گزارش را میتوانید از اینجا مطالعه کنید.
ادامه این گزارش را میتوانید از اینجا مطالعه کنید.