اقتصاد رفتاری, اقتصاد سیاسی, برنامههای انجام شده, حوزه های تخصصی, رویدادها, گزارش جلسات اقتصاد رفتاری, گزارش نشست موضوعیسحر
در ششمین جلسه از دور دوم سلسله نشستهای تخصصی سیاستگذاری عمومی با رویکرد رفتاری، در تاریخ ۵ تیرماه، ابتدا مقاله
A multifaceted program causes lasting progress for the very poor: Evidence from six countries
توسط خانم سحر سنگی دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد توسعه دانشگاه تهران ارائه گردید. سپس آقای مجید عینیان دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه شریف به بررسی ابعاد فقر در ایران پرداختند.
در ارائه نخست، خانم سحر بیگی به بررسی شواهد بهدستآمده در برنامههای فقرزدایی چند کشور منتخب پرداختند و گفتند:
یکپنجم مردم دنیا در کمتر از ۱٫۲۵ دلار در روز زندگی میکنند. با توانمند کردن فقرا میتوان این نرخ را تا سال ۲۰۳۰ به صفر رساند. این مقاله برنامهای که برای توانمندسازی فقرا، در شش کشور غنا، اتیوپی، هند، پاکستان، پرو و هندوراس انجام شده است را بیان میکند. برنامه شامل انتقال دارایی مولد به فقرا، حمایت مصرفی، تعلیم و تربیت، ملاقات خانوارها، تشویق به پسانداز و آموزش بهداشت و خدمات دیگر است.
طبق این برنامه به فقیرترین خانوارها دارایی مولدی تعلق میگرفت. به آنها آموزش میدادند که چگونه دارایی مولد خود را انتخاب کنند و چگونه از آنها مراقبت به عمل آورند. به دلیل اینکه در خانوارهای روستایی این برنامه اجرا میشد و شغل اغلب آنها دامداری بود، این دارایی عموماً دام بود. جریان نقدی بهصورت هفتگی یا ماهانه به آنها پرداخت میشد که اولاً نتوانند آن را بفروشند و ثانیاً بهسرعت مصرف خانواده را افزایش دهد. هر خانواده توسط نهاد برگزارکننده این برنامه در طی سال ملاقات میشدند. به آنها انگیزه ادامه فعالیت و کسبوکار میدادند و آنها را رهبری میکردند. آنها را تشویق به پسانداز میکردند و برای آنها حساب پسانداز باز میکردند. آموزشهای بهداشت و سلامت به آنها داده میشد و دسترسی آنها را به مراقبتهای بهداشتی آسانتر کرده بودند.
طبق آزمایشهایی که انجام شد نتیجه بهدستآمده حاکی از آن بود که تأثیر همه اجزای این برنامه بر روی فقرا مثبت و معنیدار است. مصرف فقرا بهسرعت زیاد شده بود و حتی پس از اتمام برنامه نیز این افزایش مصرف همچنان ادامه داشت. ارزش داراییهایی که به آنها تعلقگرفته بود افزایش یافت و همچنان پس از اتمام برنامه افراد تمایل به نگهداری داراییها و درآمدزایی از طریق آن بودند. انتقال داراییهای مولد این نتایج را در بر داشت: اول آنکه عرضه نیروی کار جوان که عموماً بر فعالیتهایی چون دامداری و کشاورزی استوار بود افزایش یافت. دوم آنکه درآمد افراد زیاد شد و مردم اظهار رضایت بالایی از وضعیت معیشتی خود داشتند. افراد ازلحاظ سلامت جسمی و ذهنی حتی تا پس از اتمام برنامه احساس بهبود داشتند. بهطور مثال سلامت روان آنها بهگونهای بهبودیافته بود که افراد خود، اظهار شادی بیشتر و کمتر بودن میزان استرس نسبت به گذشته میکردند. میزان مشارکت سیاسی افراد در مسائل مربوط به روستا افزایش یافت.
بهطورکلی نتایج این برنامه هم در زمان اجرای برنامه و هم تا یک سال پسازآن مثبت ارزیابی شد. اگرچه که نتایج در کشورهای مختلف متفاوت بود اما اثر مثبت آن در بهبود وضعیت فقرا مشهود است. هدف اصلی از اجرای برنامه آن بود که مصرف فقرا بهصورت پایداری افزایش یابد که مشاهده شد که تا یک سال پس از برنامه نیز فقرا مصرف خود را کاهش ندادند.
برخی از هزینههای برنامه مربوط به شرایط کشوری بود که برنامه در آن اجرا میشد و برخی دیگر مربوط به خود برنامه. بخشهای مختلف برنامه هزینههای متفاوتی داشتند، برای مثال، ملاقات با خانوارها هزینه بالاتری نسبت به بقیه اجزای برنامه داشت. به دلیل آنکه ملاقات با خانوارها به نیروی کار نیاز دارد و بسته به اینکه در کشورهای مختلف نرخ دستمزد متفاوت است، هزینهای که برای اجرای آن میشود متفاوت است. در مقابل انتقال دارایی مولد و حمایت مصرفی از کمهزینهترین اجزاها بودند. طبق تحلیلهای هزینه و فایده، برای همه کشورها نشان داده شد که منافع حاصل از اجرای برنامه از هزینههای آن کمتر است.
این برنامه با دیگر برنامههای انجام شده دارای تفاوتهایی بود: اول آنکه در این برنامه به افراد بسیار فقیر توجه میشد و در دیگر برنامههای مشابه توجه به سمت مردان بیکار و زنان فقیر بود. دوم اینکه این برنامه در سطح خانوادهها صورت میگرفت. یکپارچگی اجزای برنامه از ویژگیهای مهم این طرح به شمار میرود.
در ادامه این مقاله آمده است که چرا فقرا در دام فقر گرفتار میشوند؟ یکی از دلایلی که فقرا از فقر نجات نمییابند آن است که آنها نمیتوانند مواد غذایی موردنیاز خود را در طول روز فراهم کنند و به همین دلیل بهرهوری کافی را در طول زندگی نخواهند داشت. دومین دلیل میتواند آن باشد که فقرا معمولاً کمتر از حد لازم سرمایهگذاری میکنند زیرا آنها سرمایهگذاری را یک عمل بسیار پر ریسک میدانند. در برنامههای پیشین صورت گرفته که در آن به فقرا اعتبارات خرد تعلق میگرفت نتایج، کمی متفاوت با اجرای این برنامه بود. اولاً در این برنامه، فقرا مجبور نبودند که آنچه از دارایی و پول نقد به آنها تعلق میگرفت را باز پس دهند. دوما آنکه طی این برنامه آنها از آموزش و تربیت و تشویقهای فردی برخوردار بودند. نهایتاً آنکه شروع یک فعالیت و کسبوکار برای فقرا هدف اصلی موردنظر بود و نه صرفاً گسترش همان فعالیتهای قبلی که داشتند.
درنهایت آنکه فقرا از اینکه مشاهده میکردند که کسانی به فکر آنها هستند و به آنها اهمیت میدهند احساس رضایت بیشتری داشتند.
در انتها چندین سؤال مطرح میشود:
آیا حمایت و انتقال دارایی فیزیکی از انتقال پول نقد بهتر است؟ میتوان گفت که انتقال پول نقدی به فقرا به دلیل اینکه کمهزینهتر است میتواند تأثیر گستردهتری داشته باشد اما همانطور که تجربیات نشان داده است پایداری طرح انتقال پول نقدی بهاندازه انتقال دارایی مولد نیست. بهمحض آنکه اجرای برنامه تمام میشود تأثیرات انتقال پول نقدی بر روی مصرف افراد نیز کاهش مییابد اما در این برنامه مشاهده کردیم که حتی تا یک سال پس از اجرای برنامه نیز این تأثیرات بر مصرف فقرا همچنان ادامه داشت.
چقدر آموزش به افراد و رهبری کردن آنها بهعنوان جزئی از برنامه ضروری است؟ این جزء از اجزای برنامه هزینه بالایی به دنبال دارد. در مطالعات پیشین دیده شده است که تأثیری بر میزان درآمد افراد نداشته است اگرچه که سرمایهگذاری آنها را افزایش داده است. در کل اندازهگیری اثر این روش بسیار دشوار است.
میزان پایداری این نتایج چه مقدار است؟ آنچه که میزان پایداری این طرح را نسبت به بقیه پژوهشهای صورت گرفته نشان میدهد آن است که در طول زمان مصرف افراد تغییری نکرده است و افزایش مصرفی که اتفاق افتاد فقط تا زمان تعلق گرفتن دارایی مولد به آنها نبود.
در ادامه جلسه آقای مجید عینیان نخست به بررسی روندهای جهانی فقر پرداختند که در ۴۰ سال اخیر، بخصوص پس از سال ۲۰۰۰ رو به کاهش بوده است هرچند که هنوز کشورهای مرکزی قاره امریکا از فقر شدید رنج میبرند.
سپس ایشان به بیان شاخصهای عمده محاسبه خط فقر و چالش تعریف خط فقر (مطلق/نسبی؛ ریالی/ارزی؛ بازتعریف در هرسال/استفاده از شاخص قیمت) پرداختند و افزودند:
بر اساس شاخص سرشمار فقر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی فقر در مناطق شهری و روستایی روند افزایشی در چند سال اخیر را تجربه کرده است. همچنین فقیرترین شهرها و روستاها عمدتاً در استان سیستان و بلوچستان قرار دارند.
در انتها ایشان برای بررسی فقر، مفهوم فقر چندبعدی را بیان کردند که شامل بررسی آموزش (ثبتنام فرزندان در مدرسه، سالهای تحصیل)، داراییها (وسایل ارتباطجمعی، وسایل حملونقل، وسایل زندگی)، درآمد (تأمین کالری موردنیاز خانوار، پایداری درآمد)، مسکن (تسهیلات محل زندگی، مساحت محل زندگی) میباشد.