اقتصاد رفتاری, اقتصاد سیاسی, برنامههای انجام شده, حوزه های تخصصی, رویدادها, گزارش جلسات اقتصاد رفتاری, گزارش نشست موضوعی
در سومین جلسه از دور دوم سلسله نشستهای تخصصی سیاستگذاری عمومی با رویکرد رفتاری، در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۹۷، ابتدا مقالهٔ «آزمایشهای میدانی در بخش کشاورزی کشورهای درحالتوسعه» توسط الهه فاطمی پور، دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه شریف، ارائه شد. در این مقاله آمده است:
بخش کشاورزی میتواند در افزایش رشد اقتصادی کشورهای درحالتوسعه، کاهش فقر، ایجاد امنیت غذایی و پایداری محیطزیست نقش داشته باشد. سؤال مهمی که در فرآیند توسعه این کشورها وجود دارد این است: چگونه میتوان به کشورهای کمدرآمد کمک کرد تا از تمام ظرفیت موجود در بخش کشاورزی استفاده کنند؟ برای پاسخ به این سؤال، مطالعات زیادی صورت گرفته است؛ اما سؤالهای زیادی هم هست که همچنان بیپاسخ باقیمانده زیرا وجود عوامل کنترل نشده، به دست آوردن رابطه علّی و دقیق بین پدیدهها را دشوار میکند. درنتیجه، بهکارگیری آزمایشهای میدانی میتواند در پاسخ به این سؤال بسیار کمک کننده باشد. در این روش، با اجرای سیاست موردنظر روی یک گروه که بهطور تصادفی انتخاب میشوند (گروه درمان) و مقایسه نتایج با گروه دیگر که تغییری برایشان رخ نداده است (گروه کنترل)، سایر عوامل اثرگذار بر نتیجه تحت کنترل درمیآید.
در دهه گذشته، بهکارگیری آزمایشهای میدانی در مطالعاتی که در حوزه کشاورزی صورت گرفته، افزایش یافته است. غالب این مطالعات بر عوامل تعیینکنندهٔ مدرنسازی کشاورزی در کشورهای درحالتوسعه تمرکز کرده و بهطور خاص، تلاش کردهاند به کمک آزمایشهای میدانی، دریابند کشاورزان در این کشورها، چگونه نهادها و تکنولوژیهای نوین را میپذیرند، به کار میگیرند و گسترش میدهند. در ادامه، برخی از مطالعات صورت گرفته را مرور میکنیم تا به گستردگی و نقش مطالعات میدانی در حوزه کشاورزی پی ببریم.
برخی از مطالعات، تلاش میکنند اثر داشتن اطلاعات درباره تکنولوژی جدید را در رفتار کشاورزان و محصول بهدستآمده، بررسی کنند. بهطور مثال، مطالعهای در سال ۲۰۱۵ نشان میدهد با دادن نوعی دانه جدید به کشاورزان آفریقایی، آنهایی که برای کاشت این دانه جدید آموزش دیده بودند توانستند محصول خود را ۱۶ درصد افزایش دهند درحالیکه کشاورزانی که آموزش ندیده بودند، محصولشان اندکی کاهش یافت. سؤال مهم بعدی این است که نحوه آموزش دادن چگونه باید باشد؟ پاسخ به این سؤال در شرایط مختلف، متفاوت است. همچنین، در مواقعی رفتار کشاورزان به دلیل آنکه اطلاعات لازم برای کار با تکنولوژی جدید پیچیده است، از حد بهینه دور میشود. درنتیجه با ایجاد تلنگر و یادآوری کردن، میتوان رفتار کشاورزان را به رفتار بهینه نزدیک کرد. بهطور مثال، یک مطالعه نشان داده است فرستادن پیامک برای گروهی از کشاورزان و یادآوری کردن زمان دادن کود، باعث شده محصول این کشاورزان نسبت به گروه کنترل، ۱۲ درصد افزایش یابد.
مسئله مهم دیگر برای کشاورزان، عدم دسترسی به وام است. اما مطالعات نشان میدهد دسترسی نداشتن به وام، اصلیترین عامل محدودکننده بر سر راه کشاورزان نیست. بلکه مانع اصلی برای استفاده از نوآوریها و کاشت محصولات با بازده بالاتر، وجود ریسک زیادی است که در به دست آوردن محصول وجود دارد. به همین علت، تحقیقات مختلف تلاش کردهاند اثر ایجاد قراردادهای جدید و بیمههای آبوهوای شاخص-محور را بررسی کنند. طبق این بیمهها اگر بارش از حدی کمتر شود، به کشاورز مبلغی مشخص پرداخت میشود. نتایج یک مطالعه در سال ۲۰۱۴ در غنا نشان میدهد بیمههای شاخص-محور باعث شده کشاورزان سرمایهگذاری بیشتری انجام دهند (کود بیشتری استفاده کنند یا هزینه بیشتری صرف کشاورزی کنند) و به سمت فعالیتهای پرمخاطرهتر با بازده بیشتر بروند (کاشت ذرت در مقایسه با گیاهانی که نسبت به خشکسالی مقاومترند). هرچند مطالعات مختلف، حاکی از سودمند بودن این بیمهها برای کشاورزان است، تقاضای کشاورزان برای خرید این نوع بیمهها در قیمت بازار، اندک است. بهطور مثال، یک مطالعه در سال ۲۰۱۶ در چین نشان میدهد زمانی که دریافت بیمه رایگان باشد، تمام کشاورزان قرارداد بیمه را دریافت میکنند و اگر قیمت خرید بیمه، برای کشاورزان، برابر ۷۰ درصد قیمت بازار باشد، فقط ۴۰ درصد کشاورزان این بیمهها را میخرند. درنتیجه، دولت میتواند با دادن یارانه، به کشاورزان کمک کند تا قراردادهای بیمه را خریداری کنند و بهاینترتیب محصولات پربازدهتری تولید کنند. خوشبختانه نشان داده میشود ایجاد تقاضا برای بیمهها با دادن یارانه در کوتاهمدت، میتواند باعث شود احتمال خرید بیمه در دورههای بعد هم افزایش یابد.
ایشان در ادامه افزودند:
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که نوع کشاورزان و محیطی که در آن فعالیت میکنند بسیار میتواند بر نتایج آزمایشها و درنتیجه نتایج سیاستهای اعمالشده در حوزه کشاورزی، اثرگذار باشد. در این صورت، آزمایشهای میدانی میتوانند بهخوبی به سیاستگذار کمک کنند در هر شرایط، نوآوریهای فناورانه و نهادی را بهطور مؤثر برای جامعه هدف، طراحی کند. نحوه تصمیمگیری کشاورزان به علت نوع فعالیتی که میکنند و محدودیتها و ریسکهایی که با آن مواجهاند با فعالان سایر بخشهای اقتصاد متفاوت است و بهراحتی میتواند از رفتار بهینه دور شود. اجرای سیاستهای مناسب و مؤثر افتادن آنها، مستلزم آن است که نحوهٔ رفتار کشاورزان و چارچوب تصمیمگیری آنها را بشناسیم. آزمایشهای میدانی توانستهاند تا حد زیادی در این زمینه به پژوهشگران کمک کنند هرچند همچنان افقی گسترده و ناشناخته، برای مطالعه و بررسی پیش روی محققان است.
سپس آقای علیرضا عبداللهزاده، فارغالتحصیل سیاستگذاری عمومی دانشگاه هاروارد به بیان موضوع اخلاق در اجرای آزمایشهای رفتاری و اثرات آن بر روی سیاستگذاری پرداختند.







