بهعنوان نمونه نقش دولت آمریکا و فرانسه و میزان هزینهای که هریک از دولتهای این کشورها در نظام سلامت خود اعمال میکنند با یکدیگر مقایسه شد. ایشان در ادامه با توضیح چگونگی دخالت دولتها و بررسی نظام سلامت از منظر اقتصاد سیاسی، به موضوعی مشترک در نظامهای سلامت کشورها اشاره کردند که وجود پدیده تعارض منافع است. این مسئله میتواند میان بیمار و پزشک، بهورز و پزشک (پیشگیری و درمان)، پزشک عمومی و پزشک متخصص و همچنین واردکننده یا تولیدکنندهٔ دارو با پزشک وجود داشته باشد که سیاستگذاران نظام سلامت باید به این تعارض منافع توجه کنند و بزرگترین مسئله بخش سلامت ایران نیز ازنظر ایشان حل این موضوع است. در ادامه، اصول حل تعارض منافع نظام سلامت که در برنامه پنجم گنجاندهشده بود، بیان شد. این اصول عبارتاند از:
- نظام ارجاع: جهت کاهش سوءاستفاده پزشکان از عدم تقارن اطلاعات و در نظر گرفتن سرانه برای پزشک عمومی
- راهنمای بالینی: بهمنظور محدود کردن رفتار پزشکان
- جلوگیری از اشتغال همزمان در بخش دولتی و خصوصی
- ایجاد پرونده الکترونیک سلامت برای افراد جامعه: برای امکان نظارت بر رفتار پزشکان و پیشگیری از بیماریهای غیر واگیر
متأسفانه هیچیک از این راهحلها اجرایی نشد که علت اصلی آن به اعمالنفوذ بالای پزشکان در مناصب مختلف تصمیمگیری قابل انتصاب است. اکنون نیز بهترین راهحل همانها است اما پزشکان قدرتمند تمایلی به پیاده شدن این راهحلها ندارند. در پایان الگوی پیشنهادی برای بخش سلامت مطرح شد که این الگو بر لزوم ایجاد یک زنجیره ارزش، از دانش تا تغییر، همراه با در نظر گرفتن ملاحظات قدرت تأکید دارد. در همین راستا ایشان به نقش اندیشکدهها و مراکز پژوهشی در چنین موضوعاتی اشارهکرده و عنوان داشتند که باید ائتلاف گستردهای میان مراکز دانشی و مراکز رسانهای و قدرت ایجاد شود تا اثرگذاری مطلوب از سوی مراکز علمی و پژوهشی صورت گیرد.





