الگوهای حکمرانی و تنظیمگری, تنظیمگری, حوزه های تخصصی, خلاصه سیاستی, محصولات
مقدمهارائه “طرح جامع پذیرش و آموزش وکالت” در مجلس شورای اسلامی بار دیگر موضوع تعیین سهمیه برای اعطای مدرک وکالت به فارغالتحصیلان رشته حقوق را در فضای تخصصی کشور مطرح نمود. چندی پیش نیز ارائه شکایت از سوی جمعی از فارغالتحصیلان رشته حقوق به شورای رقابت این موضوع را در دستور کار شورای رقابت قرار داد که درنهایت منجر به ارسال استفساریه از سوی این شورا به مجلس شورای اسلامی گردید. این موضوع هماکنون در دستور کار کمیسیون حقوقی مجلس قرار گرفته است. منتقدین وضعیت موجود خواستار حذف محدودیت در ظرفیت پذیرش وکلا هستند.
استدلال موافقین سهمیهبندییکی از اصلیترین استدلالهای موافقین وضع سهمیه برای حرفه وکالت اهمیت این جایگاه در احقاق حقوق مردم و دعاوی حقوقی و کیفری است. بر اساس این دیدگاه کیفیت نظام آموزش عالی نمیتواند بههیچوجه تضمینکننده کیفیت فارغالتحصیلان برای حرفه وکالت باشد، ازاینرو ضرورت برگزاری آزمون وکالت برای تضمین کیفیت دارندگان پروانه وکالت ضروری است. از سوی دیگر ورود تعداد بسیار زیادی از فارغالتحصیلان رشته حقوق در بازار وکالت، بیشازحد اشباع بازار، به این حرفه آسیب خواهد زد. البته در این میان برخی حامیان کانون وکلا اظهار میکنند که در تعیین سهمیه، این کانون بهعنوان نهادِ صنفی وکلا صرفاً یک کرسی رأی را در اختیار دارد و دو کرسی دیگر در اختیار نهادهای حاکمیتی است و ازاینرو مسئله تعارض منافع از سوی کانون وکلا در تعیین سهمیه ورود به این بازار نیز وارد نیست.
استدلال مخالفین سهمیهبندیاز سوی دیگر بخشی از مخالفین طرح سهمیهبندی بر ایجاد هرگونه انحصار در ورود به بازار وکالت – فارغ از اینکه توسط کانون وکلا و یا هر نهاد دیگری باشد – تأکیددارند و معتقدند بازار رقابتی در این حوزه میتواند متضمن منافع وکلا و مردم باشد. ضمن آنکه تشخیص اشباع بازار نمیتواند توسط یک کمیسیون خاص صورت گیرد بلکه در صورت ایجاد شرایط رقابتی، زمانی که ظرفیت اشتغال در بازار کار وکالت به حد اشباع رسید، افراد برحسب اراده و صلاحدید خود به این بازار وارد نخواهند شد و در این میان شفافیت کافی در این بازار متضمن باقی ماندن وکلای توانمندتر و خروج وکلای ضعیف خواهد شد.
پیشنهادبه نظر میرسد جمع بین ملاحظات این دست از موافقین و مخالفین، یعنی ایجاد یک بستر رقابتی در کنار ایجاد محدودیتهای لازم بهمنظور تضمین شغلی و کیفی در یخش وکالت، امری دور از دسترس نیست.
باید توجه نمود که در شرایط کنونی مشکل اصلی وجود سهمیه و یا برگزاری آزمون برای دریافت مجوز وکالت نیست، زیرا کانون وکلا نهادی صنفی است که علیالاصول میتوانند با توجه به استانداردهای خود محدودیتهایی را برای اعطای مدرک وکالت به اعضای خود در نظر بگیرد. اما آنچه چالش اصلی این حوزه به شمار میرود قرار دادن کانون وکلا بهعنوان نهاد انحصاری صنفی این حوزه است. در این راستا پیشنهاد میشود بهجای تلاش برای وضع محدودیتهای بیشتر بر کانون وکلا، اجازه ایجاد نهادهای صنفی مشابهِ با کانون وکلا موردتوجه قرار گیرد. درواقع همانگونه که کانون وکلا بهعنوان یکنهاد صنفی میتواند از بین فارغالتحصیلان حقوق به عده خاصی اجازه وکالت دهد، نهادهای صنفی مشابهی نیز ایجاد شوند که آنها نیز با برگزاری آزمون و ضمن رعایت مقررات عمومی این حوزه بتوانند به گروههای دیگری از فارغالتحصیلان این رشته مدرک وکالت اعطا نمایند. مدارک همه این نهادهای صنفی نیز در صورت رعایت شرایط عمومی مصوب دستگاههای مقررات گذار، در نهادهای حقوقی کشور مورد تأیید قرار گیرد.
در این صورت همانگونه که وکلا در جامعه بر اساس عملکرد خود اعتبار مییابند، پس از مدتی این نهادها نیز ازلحاظ کیفیت برگزاری آزمون و اعتبار وکلای تحت نظر خود دارای رتبه و اعتبار خواهند شد. جالب آنکه در شرایط فعلی نیز مردم بر اساس تشخیص و اعتبارسنجی خود از بین وکلای مورد تأیید “کانون وکلای دادگستری” و وکلای مورد تأیید ” مرکز امور مشاوران حقوقی، وکلا و کارشناسان قوه قضائیه” به انتخاب وکیل میپردازند. در این صورت کانون وکلای فعلی میتواند ضمن وضع استانداردهای بالاتر در اعطای مجوز وکالت به اعضای خود، شرایطی ایجاد نماید که اعضای این کانون اعتبار بالاتری به نسبت اعضای نهادهای صنفی دیگر داشته باشند و بهتبع در پروندههای مهمتر و با دستمزد بالاتر به کار گرفته شوند. اما در پروندههای کوچک و مواردی که مردم در آنها لزوماً نیازمند وکلای حرفهای نیستند، میتوانند به سراغ وکلایی بروند که از سایر نهادها اجازه وکالت دریافت کردهاند. ضمن آنکه در این الگو به دلیل اهمیت عملکرد هر یک از وکلا در اعتبار نهاد صنفی مجوز دهنده با آنها، احتمالاً این کانونهای صنفی نظارت بسیار جدیتری بر عملکرد اعضای خود خواهند داشت. درنهایت اعضای هر یک از این نهادهای صنفی میتوانند بهمرورزمان و با کسب تجربه نسبت به دریافت اجازه وکالت از نهادهای معتبرتر نیز اقدام نمایند.
درواقع پیشنهاد میشود بهجای ایجاد رقابت در حوزه وکالت از طریق حذف یا تضعیف استانداردها و رویههای کانون وکلای فعلی، این حوزه را طریق ایجاد رقابت بین نهادهای صنفی وکالت (کانونهای وکلا) رفع انحصار نمود. نکته مهم آنکه بستر ذهنی و اجرایی این پیشنهاد پس از اجرای ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه در کشور ایجاد شده است. به نظر میرسد این پیشنهاد بتواند بستری برای حل دوگانه سنتی انحصار – استقلال را در بخش وکالت کشور فراهم سازد.