شورای پول و اعتبار در ۸ تیر ۱۳۹۵ حداکثر نرخ سود تسهیلات را ۱۸ درصد و نرخ سود سپردهها را ۱۵ درصد اعلام کرد؛ اما بر اساس نماگرهای اقتصادی شماره ۸۵ که توسط بانک مرکزی منتشر میشود، نرخ سود علیالحساب سپردههای سرمایهگذاری یکساله در پایان شهریور ۱۳۹۵ در بانکهای دولتی ۱۵ تا ۱۸ درصد و در بانکهای غیردولتی ۱۵ تا ۲۲ درصد بوده است. بهعبارتیدیگر همه بانکها اعم از دولتی و غیردولتی از مصوبه شورای پول و اعتبار در خصوص نرخ سود سپردهها تخلف کردهاند. با توجه نرخ سود سپردهها، نرخ سود تسهیلات در واقعیت نیز فراتر از ۱۸ درصدی است که شورای پول و اعتبار تعیین کرده است؛ اگرچه این نرخ در گزارش بانک مرکزی ۱۸ درصد اعلامشده است. بر این اساس نرخ سود واقعی سپردهها و تسهیلات بیش از ۱۰ درصد میباشد که شاید بتوان گفت در حال حاضر یکی از بالاترین نرخهای سود واقعی در میان کشورهای جهان است.
در این شرایط رکودی، بسیاری از بنگاههای اقتصادی توان پرداخت چنین تسهیلاتی را ندارند و تأمین سرمایه در گردش آنها با مانع جدی مواجه است. از سوی دیگر تأخیر در مصرف بهواسطه بالا بودن نرخ سود سپردهها و کاهش تقاضای کالاهای بادوام بهواسطه بالا بودن نرخ سود تسهیلات، تقاضای کل را با مشکل مواجه کرده است.
نرخ سود بالا هزینههای مالی دولت را نیز افزایش میدهد. در این شرایط دولت مجبور است نرخهای بالاتری برای اوراق مالی در نظر بگیرد و این امر تأمین هزینههای عمرانی و جاری دولت را با مشکل مواجه میکند و از این مسیر نیز تقاضای کل اقتصاد متأثر میشود.
بر این اساس نرخ سود بالا مانعی جدی برای خروج از رکود محسوب میشود و هر برنامه سیاستی برای تحریک اقتصاد، میبایست سازوکاری برای کاهش آن داشته باشد. اما ارائه هر پیشنهادی متوقف بر فهم چرایی وقوع وضعیت کنونی است.
در نظام بانکداری مبتنی بر ذخیره جزئی، بازار بینبانکی نقش اساسی در تعیین نرخ سود دارد. بانکهای مرکزی با مداخله در این بازار از طریق ابزارهایی که در اختیاردارند، به دنبال آن هستند که نرخ سود را در بازه مشخصی -که پیشتر بر اساس شرایط اقتصاد و اهداف خود تعیین کردهاند- حفظ کنند.
بازار بینبانکی محلی است برای باز توزیع موجود ذخایر میان بانکهایی که دچار کسری هستند و بانکهایی که مازاد ذخایر دارند و البته عرضه ذخایر جدید از سوی بانک مرکزی. بخشی از نیاز بانکها به ذخایر مربوط به الزامات قانونی بانک مرکزی است. در حال حاضر بانکهای ایران میبایست بین ۱۰ تا ۱۳ درصد مانده سپردههای خود، ذخایر قانونی نزد بانک مرکزی نگهدارند. از سوی دیگر تسویه بدهیهای بانکها به یکدیگر بهواسطه انتقال سپردهها نیز از طریق ذخایر صورت میگیرد. در پایان روز برخی از بانکها بهواسطه فزونی خروج سپردهها به بانکهای دیگر بر ورود سپردهها از آنها به سایر بانکها بدهکار میشوند و این بدهی میبایست از طریق ذخایر تأمین گردد. چنانچه بانکها به هر دلیلی نتوانند، کسری ذخایر خود را از بانکهای دارای ذخایر مازاد تأمین کنند، میبایست به بانک مرکزی رجوع کرده و ذخایر موردنیاز را از بانک مرکزی (از طریق خط اعتباری و یا اضافه برداشت) تأمین کنند.
برآیند عرضه و تقاضای ذخایر نرخ سود بینبانکی را تعیین کند و این نرخ است که به نرخ سود سپردهها و تسهیلات جهت میدهد. لذا معمای نرخ سود بانکی در حال حاضر را در تحولات بازار بینبانکی و به عبارت بهتر عرضه و تقاضای ذخایر جستجو کرد.
عرضه ذخایر از سوی بانک مرکزی در سالهای اخیر با محدودیتهایی مواجه شده است. مقایسه نرخ رشد سپردههای غیردولتی با نرخ رشد پایه پولی (پول بانک مرکزی)، نشان از کاهش عرضه ذخایر در مقایسه با تقاضای ذخایر بهواسطه افزایش رشد سپردهها و ایجاد مازاد تقاضا در بازار بینبانکی دارد. بهطور مشخص نرخ رشد سپردههای دولتی در سالهای ۹۳ و ۹۴ به ترتیب ۲۳٫۳% و ۳۱٫۲% بوده است، درحالیکه رشد عرضه ذخایر در این سالها به ترتیب ۱۰٫۷% و ۱۶٫۹% درصد بوده است. بر این اساس عدم عرضه ذخایر متناسب با رشد تقاضای ذخایر بهواسطه افزایش حجم سپردهها منجر به افزایش نرخ سود در بازار بینبانکی شده است.

از سوی دیگر افزایش مطالبات غیر جاری و عدم نقد شوندگی داراییهای ثابت بانکها نیز برخی از بانکها را دچار مشکل نقدینگی کرده و تقاضای ذخایر از سوی آنها را افزایش داده است که این امر نیز در افزایش نرخ سود در بازار بینبانکی دخیل است.
افزایش نرخ سود در بازار بینبانکی هزینه تأمین ذخایر را برای بانکها افزایش میدهد. لذا بانکها تلاش میکنند که تا حد ممکن مانع از خروج سپردهها به بانکهای دیگر شوند تا مجبور شوند از طریق بازار بینبانکی و یا بانک مرکزی کسری ذخایر ناشی از آن را جبران کنند. پیشنهاد نرخ سودهای بالاتر به سپردهگذاران و رقابت بر سر جذب سپردهها بر این اساس توجیه میشود.
افزایش نرخ سود سپردهها در یک چرخه بسته منجر به افزایش نرخ سود در بازار بینبانکی میشود. بانکها سود سپردهها را از محل خلق سپرده جدید میپردازند و افزایش نرخ سود سپردهها خود یکی از عوامل اصلی رشد سپردهها و بالطبع نقدینگی محسوب میشود که منجر به افزایش نیاز بانکها به ذخایر و افزایش مجدد نرخ سود در بازار بینبانکی میشود. از سوی دیگر افزایش نرخ سود تسهیلات بهواسطه افزایش نرخ سود سپردهها احتمال افزایش معوقات بانکها را افزایش داده و از ناحیه نیز فشار مجددی بر نرخ سود در بازار بینبانکی ایجاد میشود.
بر اساس این تبیین از چرخه نرخ سود، برای کاهش آن میبایست بهصورت همزمان به عوامل مؤثر بر عرضه و تقاضای ذخایر توجه کرد. شرط لازم برای کاهش نرخ سود شناسایی بانکهای مشکلدار -که بازار را اصطلاحاً خراب میکنند- و تعیین تکلیف (ادغام با بانکهای دیگر، ورشکسته کردن و …) آنها است. شرط کافی نیز افزایش عرضه ذخایر و کاهش نرخ سود خط اعتباری و نرخ جریمه اضافه برداشت از سوی بانک مرکزی میباشد.