برنامههای انجام شده, حوزه های تخصصی, در رسانه, دیدگاه تخصصی, محصولات, مشروعیت اجتماعی, مطالعات سیاسی و بینالملل
بر کسی پوشیده نیست که در میان افراد، کسانی با هوش و استعداد برتر وجود دارند که در صورت ایجاد بستر مناسب و آموزشهای کارآمد میتوانند استعدادهای خود را در زمینههای گوناگون بروز دهند و در مسیرهای مختلف به کار گیرند، اساساً فلسفه شکلگیری سازمانی همچون سمپاد در نظام آموزشی کشور، بر این مبنا است. هدف سمپاد[۱] نظارت بر امور تحصیلی دانشآموزان مستعد و با بهره هوشی بالا است. هرچند نظام آموزشی هر کشوری فارغ از وجود چنین سازمانهایی وظیفه شناخت استعدادهای دانشآموزان را دارد اما به دلیل فقدان این رویه در نظام آموزشی کشور، سمپاد برای جبران این نقیصه شکل گرفت.
بدنه اصلی
بااینوجود با نگاهی به عملکرد چند دهه اخیر سمپاد، متوجه میشویم هویت عملکردی این سازمان متفاوت از هدف ابتدایی آن بوده است. سمپاد همانند دیگر نهادهای موجود در ساختار معیوب آموزشی کشور، اسیر روند کنکور محوری شده و رقابت بر سر قبولی در کنکور و المپیادهای مختلف و همچنین رقابت با دیگر مدارس موجود اعم از دولتی و غیرانتفاعی در جذب دانشآموزان و قبولی در آزمونهای گوناگون محور اصلی فعالیت این سازمان است. گسترش کمی مدارس تیزهوشان و جذب تعداد بیشتر دانشآموزان شاهدی بر این ادعا است[۲]. اگر مبنای ارزیابی عملکرد نهاد آموزشی همچون سمپاد را بر پایه قبولی در کنکور قرار دهیم، بیشک سمپاد در این عرصه موفق بوده است. اما باید در نظر داشت شناخت استعداد برتر و پرورش آن لزوماً به معنای هدایت فرد در قبولی کنکور نیست. امکانات متفاوت مدارس سمپاد، کیفیت آموزشی متفاوت، جذب دانشآموزان درسخوان و جداسازی آنان از دیگر دانشآموزان موجب شده است تا این مدارس گوی سبقت را در نهتنها در رقابت با مدارس غیرانتفاعی بلکه در رقابت با مدارس دولتی بربایند و مظهر پیروزی خود را در نتایج کنکور و المپیادها مشخص سازند. از سویی دیگر دانشآموزانی که بضاعت مالی برای رفتن به مدارس غیرانتفاعی نداشتند و همچنین نتوانستند در رقابت با دیگر دانش آموزان برچسب تیزهوشی خورده و وارد اینگونه مدارس شوند آهستهآهسته از عرصه رقابت کنار رفتهاند.
مرز بین برچسب تیزهوشی و کمهوشی و تیزهوشی و عادی بودن (که در گذر زمان برچسبی منفی را بر دانشآموزان تحمیل میکند) آزمون ورودی این مدارس است. علیرغم آنکه در طول این سالها دانشآموزان باهوش، مستعد و درسخوان از طریق این آزمون در این مدارس پذیرش شدهاند، اما نباید منکر معیوب بودن سازوکار شناخت استعداد و هوش از این طریق شد. عیان است که سنجش استعداد یک فرد تنها توسط یک آزمون آنهم در شرایط رقابت، استرس و امکانات متفاوت (اعم از شرکت در کلاسهای آمادگی آزمون ورودی مدارس تیزهوشان، استفاده از کتب کمکدرسی) امکانپذیر نیست. علاوه بر آنکه مدارس سمپاد تا چند دهه تنها در رشتههای تجربی و ریاضی پذیرش داشتهاند و در چند سال اخیر با مقیاس بسیار کم به جذب دانش آموزان در رشته انسانی روی آوردهاند و همچنین رشته هنر محلی برای اعتنا در این مدارس نیست. درنتیجه سازوکار معیوب سنجش استعدادها در ادامه اثر مستقیمی بر افزایش بیعدالتی آموزشی در نظام آموزشوپرورش کشور خواهد داشت.
حال با توجه به خبر حذف آزمون ورودی این مدارس از مقطع ابتدایی به متوسطه، این مسئله مطرح میشود که حذف تدریجی مدارس سمپاد و ادغام آن با دیگر مدارس نظام آموزشی را در جهت تقویت عدالت آموزشی سوق خواهد داد یا از منظری دیگر ذینفعان دیگری همچون مدارس غیرانتفاعی از آن منتفع خواهند شد و بار دیگر مدارس دولتی و دانش آموزان عادی بازنده بازی خواهند بود؟
جمعبندی
در پاسخ به این سؤال باید گفت در وهله نخست حذف تدریجی مدارس سمپاد در گام نخست در جهت عدالت آموزشی و کاهش استرس و بار روانی از خانوادهها و دانشآموزان برای کسب برچسب تیزهوشی پیش خواهد رفت، اما نابرابری کیفی میان مدارس غیرانتفاعی و مدارس دولتی و عادی بستر مناسبی را برای سودجویی دیگر نهادهای آموزشی فراهم خواهد کرد. حذف تدریجی مدارس سمپاد باید موازی با افزایش کیفی مدارس دولتی پیش رود. شناخت استعداد دانشآموزان تنها در موفقیت در آزمونها و المپیادها به دست نمیآید بلکه شناخت استعداد باید فرآیندی چندساله با سازوکاری مناسب باشد. طرحی همانند طرح شهاب (که در تحلیل دیگری باید مورد ارزیابی و آسیبشناسی قرار بگیرد) میتواند نمونهای از این سازوکار باشد. از سویی دیگر کلیت درسها، نحوه اداره کلاسها، آزمونها، کیفیت معلمان نیز باید متغیرهای دخیل در شناخت استعداد دانشآموزان باشد. فلسفه وجود مقطع راهنمایی برای هدایت دانشآموزان در جهت انتخاب رشتهای بود که با علایق و توانمندی دانشآموزان مرتبط باشد، هرچند این مقطع نتوانست بر مبنای ماهیت وجودی خویش عمل کند.
بااینحال امید است حذف تدریجی مدارس سمپاد بهموازات تقویت مدارس دولتی به لحاظ کمیت و کیفیت و ایجاد سازوکاری مناسب برای شناخت و پرورش استعدادهای دانشآموزان منتهی شود، نه آنکه به بهانه ایجاد عدالت آموزشی و کاهش استرس دانشآموزان با حذف مدارس سمپاد دولت از زیر بار مسئولیت خود در حوزه نظام آموزشی شانه خالی کرده و این عرصه را به نام خصوصیسازی و کاهش هزینههای دولت به دست دیگر کنشگران غیردولتی سود-محور بسپارد[۳].
منتشر شده در جامعه خبری تحلیلی الف در تاریخ ۲۰ فروردین ۱۳۹۷
[۱] سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان
[۲] طبق آمارهای موجود، در مهرماه سال ۸۸، تعداد ۳۳۸ مدرسه استعدادهای درخشان در سطح کشور فعال بودند که این رقم در مهرماه ۸۹ به ۳۵۸ مدرسه و در مهرماه ۹۰ به ۴۳۹ مدرسه افزایش یافت. بر اساس این گزارش، با روند افزایشی تعداد مدارس استعدادهای درخشان، تعداد اینگونه مدارس در مهرماه ۹۱ به ۵۳۸ مدرسه در سطح کشور رسید. “مهری سویزی” در گفتوگو با خبرنگار آموزشوپرورش پانا از افزایش مدارس استعدادهای درخشان به تعداد ۶۶۰ مدرسه در مهرماه ۹۲ خبر داد و گفت: با مجوزهای جدید صادرشده، در مهرماه ۹۲ تعداد مدارس استعدادهای درخشان به ۶۶۰ مدرسه در ۲۰۴ منطقه کشور خواهد رسید. وی همچنین با اشاره به آمار دانشآموزی مدارس سمپاد اضافه کرد: آمار دانش آموزان در مهرماه ۸۸، تعداد ۶۰ هزار و ۲۰۰ نفر بوده که با توسعه صورت گرفته تا مهرماه ۹۱، به ۱۰۶ هزار و ۳۴۵ نفر رسید و با مجوزهای جدید صادرشده به ۱۵۰ هزار نفر در مهرماه ۹۲ خواهد رسید.
[۳] مطابق بند سوم اصل سوم قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است تمامی امکانات خود را برای ایجاد آموزشوپرورش و تربیت بندی رایگان برای همه در تمام سطوح به کار برد.