اقتصاد سیاسی, دیدگاه تخصصی, سیاستهای حمایتی و قیمت حاملها
خبرهایی که در هفته گذشته منتشر شد، خبر از آن داد که دولت قصد دارد برای مواجهه با مصرف بالای بنزین و مقابله با قاچاق آن، به هر خودرو سهمیهای تخصیص داده و قیمت بنزین غیرسهمیهای را افزایش دهد. این اتفاق به معنای آن است که دولت نمیخواهد از ظرفیت اصلاح یارانه انرژی برای خروج از رکود ابرتورمی استفاده کند. توجه کنیم که به دلیل فشار مالی بودجه، در چند سال گذشته شاهد آن بودهایم که بودجه عمرانی کاهش یافته است. این امر سهم قابل توجهی در تحقق وضعیت رکودی فعلی داشته است. علاوه بر این، وضعیت یارانه بنزین در این سالها به گونهای بوده است که بیشترین برخورداری از آن را دهکهای ثروتمند داشتهاند و سهم اندکی نصیب دهکهای فقیر شده است. اعطای سهمیه به ماشین (کارت سوخت) با توجه به اینکه بیش از ۵۰ درصد خانوارها خودرو ندارند، تداوم وضعیت ظالمانه فعلی است. علاوه بر این، رکود اقتصادی سالهای اخیر و تورم بالای سال گذشته باعث شده است که دهکهای فقیر و حتی متوسط در تنگنای معیشتی شدیدی قرار گیرند و کسری بودجه مزمن دولت هم دست وی برای حمایت از این دهکها را بسته است. عادلانهسازی یارانه انرژی میتواند این معضل را تا حد زیادی برطرف کند که در طرح دولت عملا منتفی خواهد شد. سهمیهبندی بنزین را میشود با تخصیص بر اساس کد ملی هم انجام داد. در این صورت، به دلیل اصلاح وضعیت ظالمانه فعلی در برخورداری از یارانه بنزین، بازتوزیع موثری در راستای بهبود وضعیت دهکهای فقیر و متوسط صورت میگیرد. پاییز سال گذشته، اندیشکده حکمرانی شریف نیز طرحی بر همین اساس برای اصلاح وضعیت فعلی یارانه بنزین (مبتنی بر سهمیهبندی بر اساس کد ملی و شناورسازی قیمت) ارایه داد. بر اساس این طرح، تنها ۲ دهک ثروتمند متضرر خواهند شد و بقیه دهکها بهبود رفاهی قابل توجهی را تجربه خواهند کرد.
علاوه بر این منابع زیادی برای پوشش کسری بودجه دولت نیز خاصل خواهد شد. این امر از دستاندازی دولت به منابع بانکی یا صندوق توسعه ملی برای اموراتی مانند جبران خسارت سیل نیز جلوگیری خواهد کرد.
با این اوصاف، سوال این است که چرا دولت از طرح سهمیهبندی بر اساس کارت ملی پرهیز میکند؟ در پاسخ میتوان به چند نکته اشاره کرد. اول اینکه دولت و ساختار هیات وزیران به گونهای است که برونداد آن محافظهکاری در عمل است و حاضر به پذیرش و ریسک طرح جدیدی نیست و چون سهمیهبندی بر اساس کارت ماشین را دولت احمدینژاد تجربه کرده، دولت آقای روحانی نیز به دنبال ادامه دادن همان مسیر است. علاوه بر این، اقتصاد سیاسی مساله نیز در این تصمیمگیری دخالت دارد و چه بسا مهمترین عامل در این بین باشد. توجه کنیم که دارندگان خودروها در دهکهای بالای جامعه هستند و نیمی از جمعیت کشور نیز خودرو ندارند. تلقی دولت این است که پایگاه اجتماعی خوبی در طبقات پایین نداشته و نخواهد داشت و در نتیجه مجبور است به طبقات بالا تکیه کند. از طرفی عادلانهسازی یارانهها به ضرر ثروتمندان خواهد بود. تصور دولت این است که با اجرای طرح مذکور پایگاه اجتماعی دولت تضعیف خواهد شد. از اینرو دولت چون عادلانه شدن یارانهها را به ضرر خود میبیند، از این سهمیهبندی شانه خالی میکند. گمانهزنی دیگر هم این است که تعارض منافع بازیگران کلیدی همچون وزارت نفت، شرکت پالایش و پخش و برخی بازیگران نهادی که از وضعیت موجود منتفع هستند، باعث شده که لابی گستردهای برای سهمیهبندی بر اساس خودرو و عدم عادلانهسازی یارانهها انجام دهند. توجه کنیم که در کشور ما، نرخ تبخیر بنزین از پالایشگاه تا مصرفکننده محرمانه است و ما نمیدانیم که چقدر بنزین از دست میرود. همچنین طرح پیشنهادی بانک اطلاعاتی ایجاد میکند که زمینه سوءاستفادههای فعلی در خصوص قاچاق و… را میگیرد.
منتشر شده در روزنامه اعتماد در تاریخ ۳ اردیبهشت ماه ۹۸٫