سعید شادکار، سیدمهدی حسینی
همانطور که بیان شد، بازی تشریح شده میان بانکها و مؤسسات مالی شباهت قابلتوجهی به بازی معمای زندانی دارد، شباهتی که در کنار عدم وجود ضمانت اجرا توافقهای انجامشده و مجازات بازدارنده، موجب عدم همکاری بازیگران و درنتیجه تشدید وضع موجود میشود؛ بنابراین به نظر میرسد راه اصلی جلوگیری از تشدید شرایط و اصلاح وضع موجود، اصلاح ترازنامه بانکها و تقویت انگیزههای دولت و خصوصاً بانک مرکزی برای برخورد با تخلفات اینچنینی باشد که نیاز به اصلاحات ساختاری قانونی و همکاری و همراهی سایر قوا نیز خواهد داشت. اقدامات اساسی مانند اصلاح ترازنامه بانکها هزینهها و ملاحظات زیادی دارند و امید میرود بانک مرکزی هرچه سریعتر برای انجام آنها اقدامات و هماهنگیهای لازم را به عمل آورد. صرفنظر از این اقدام که راهکار اصلی و پایهای است، میتوان راهکارهایی برای جلوگیری از تشدید وضعیت موجود (افزایش نرخ سود) در نظر گرفت.
اما میان این دو بازی تفاوتهای استراتژیکی نیز وجود دارد که باعث میشود علاوه بر راهکار اصلی بیانشده بتوان راهکار مؤثر و سریعتری که تا حدی میتواند از تشدید وضعیت جلوگیری کند استخراج کرد. یکی از تفاوتهای استراتژیک در وجود بازیگران بالقوهای به نام «مردم» یا بهطور دقیقتر «سپردهگذاران» است که در تحلیلهای بالا تقریباً نادیده گرفتهشده و در عمل رفتار منفعلانهای برایشان تصور شده است. در عمل تاکنون چنین فرض شده است که سپردهگذاران تا جایی که بتوانند و دسترسی داشته باشند به انتقال سپردههایشان به موسسه یا بانکی که بیشترین سود سپرده را وعده میدهد اقدام خواهند کرد. تاکنون با توجه به امکان وقوع هجوم بانکی، بهجز سخنان و هشدارهای قابلتحسین و اخیر رئیس بانک مرکزی مبنی بر ریسک سپردهگذاری در بانکها! و مؤسسات مالی که وعده سود بالاتری میدهند ۵ و اشارههایی به سقف ضمانت سپردهها در رسانهها طی دو سال اخیر ۶، اقدام خاصی بهمنظور تأثیرگذاری بر رفتار این بازیگران انجامنشده است، اقداماتی که کافی نیستند و نیاز به اقدامات دیگری برای اثرگذاری بر رفتار بازیگران وجود دارد.
در عمل هرگونه استراتژی باهدف تأثیر بر سپردهگذاران باید با در نظر گرفتن جوانب احتیاطی بهمنظور جلوگیری از تغییر قابلتوجه در میزان و ترکیب سپردهها، جابهجایی سپردهها، امکان هجوم بانکی و سرازیر شدن نقدینگی به سمت بازارهای دیگری مانند مسکن، طلا، ارز و… تدوین شود. بنابراین استراتژی که بتواند با تأثیر بر باور سپردهگذاران، بدون تأثیر منفی قابلتوجه بر جذابتر بودن بازار سپرده در مقایسه با سایر بازارها، جذابیت سود سپردههایی که وعده سود بیشتری میدهند را برای سپردهگذاران کم کند و درنتیجه از طریق کاهش انگیزه سپردهگذاران برای انتقال سپرده میان بانکها و مؤسسات مالی منجر به تضعیف انگیزه بانکها و مؤسسات مالی برای تخلف از توافق و افزایش سود سپردهها و درنتیجه کاستن از شدت مسابقه میان آنها شود، مؤثر و مفید خواهد بود.
با در نظر گرفتن این ملاحظات و با توجه به تحلیلهای صورت گرفته، به نظر میرسد بانک مرکزی بتواند با اعلام ضربالاجلی مبنی بر عدمحمایت از سپردههای تازه افتتاحشده یا هرگونه افزایش سپرده از تاریخی به بعد در سپردههایی که وعده سودهایی بیشتر از سقف مشخصی را میدهند، با تأثیر بر باور سپردهگذاران، جذابیت سپردههایی که وعده سودهای بیشتر از سقفهای تعیینشده را میدهند کاهش دهد. سقفهای موردنظر باید به شکلی تعیین شوند که اولاً آنقدر پایین نباشند که منجر به تحریک سایر بازارها و خروج سپردهها از بانکها شوند، ثانیاً در ابتدا در حدود کف سودهای بالای موجود تعیین شود و ثالثاً به تفکیک و بر اساس نوع سپردهها، کوتاهمدت، سهماهه و… تعیین شوند. در ادامه این فرآیند میتوان بهتدریج سقفهای موردنظر را کاهش داد بهنحویکه اختلاف میان سود سپردهها و تورم کمتر و کمتر شود. در صورت موفق بودن چنین استراتژی که البته لازم است همراه با استراتژی اصلی و اصلاح ساختاری پیشتر گفتهشده اجرا شود، بانک مرکزی علاوه بر اینکه قادر خواهد بود از شدت انتقال منابع از سایر بخشها به سمت سپردههای بانکی بکاهد، از تشدید وضع موجود و بدترشدن وضعیت بانکها و مؤسسات مالی نیز جلوگیری خواهد کرد و تبعات و پیامدهای منفی هرگونه اصلاح اساسی در آینده را نیز کاهش میدهد. بهعلاوه با این تجربه، ضمن تکمیل اقدامات گذشته، نمونهای از برقراری ارتباطات کامل، مناسب، مؤثر و کنترلشده بانک مرکزی با مردم تمرین خواهد شد که یکی از ضروریات موردنیاز در مراحل مختلف اصلاح نظام بانکی است.