سعید شادکار، سیدمهدی حسینی
مشکلات ترازنامهای موجود در بسیاری از بانکها مانند حجم مطالبات معوق، سرمایهگذاریها و داراییهای راکد و… موجب نیاز شدید آنها به جذب سپرده میشود، نیازی که در کنار کاهش عرضه ذخایر از سوی بانک مرکزی، نهایتاً آنها را به رقابت بر سر جذب سپرده، مشتریقاپی و در عمل مسابقهای بر سر افزایش سود سپردهها (نهتنها در میان بانکها و مؤسساتی که مشکلات بیشتری دارند، بلکه در میان تمامی بانکها و مؤسسات) میکشاند. افزایش سود سپردهها موجب انحراف نقدینگی از بخشهای مولد شده و بر فضای تولید اثر منفی دارد، بهعلاوه نتیجه دیگر افزایش سود سپرده، افزایش سود تسهیلات است که آنهم اثر منفی دیگری بر فضای تولید در کشور خواهد داشت و بهعلاوه با توجه به اینکه موجب افزایش احتمال نکول میشود، شرایط نامناسب بانکها را نیز بدتر خواهد کرد.
این دلایل سبب شدهاند که بهرغم نفع مشترک میان بانکها و مؤسسات مالی در کاهش سود سپرده و باوجود توافقهای آنها بر کاهش هماهنگ آن در عمل جز در مقاطع کوتاهی بعد از اعلام هماهنگی و عزم راسخ این بازیگران اصلی شاهد کاهش نرخ سود سپردهها نباشیم. یکی از دلایل اصلی که باعث عدم پایبندی این بازیگران به توافقهای انجامشده میشود، مانع مشترکی است که بر سر راه تداوم همکاری در اکثر توافقها، کارتلها و… وجود دارد، چیزی که ریشه آن تا حدودی در بازی معمای زندانی (معضل زندانی)۴ در نظریه بازی مورد تحلیل قرارگرفته است. ریشه این مسئله در این است که برای همه بازیگران (در اینجا بانکها و مؤسسات مالی) همکاری و پایبندی به توافق (کاهش سود سپرده) منفعت بیشتری در مقایسه بازمانی که همگی عدم همکاری (عدم کاهش سود سپرده یا حتی افزایش سود سپرده) را انتخاب کردهاند، دارد؛ اما هرکدام انگیزه دارند با توجه به نبود ضمانت اجرا برای تداوم توافق و مجازات قابلباور برای خاطیان، بدون توجه به سایر بازیگران با اندک تخطی از توافق منفعت بیشتری (حجم بیشتری از سپرده) را جذب کنند و این مسئله نهایتاً سبب تخطی همه بازیگران تا جایی که برایشان مقدور است از توافق انجامشده میشود.
دولت، بانک مرکزی یا مجموعه بانکها میتوانند بهمنظور حراست از منافع مشترک همگی آنها (و بهعبارتدیگر همگی ما!)، برای تخطی از چنین توافقهایی مجازاتی تعریف کنند، اما درصورتیکه تعهد یا توانایی آنها به اعمال مجازات تعریفشده از طرف بانکها و مؤسسات مالی باورپذیر نباشد یا اینکه بهزعم بانکها و مؤسسات مالی اساساً انگیزهای برای اعمال مجازات وجود نداشته باشد، تعریف کردن این مجازات نمیتواند موجب جلوگیری از تخلف بانکها و مؤسسات مالی شود.