برنامههای در حال انجام, حوزه های تخصصی, در رسانه, دیدگاه تخصصی, محصولات, مدیریت تصویر جمهوری اسلامی, مطالعات سیاسی و بینالملل
برای چند دهه ایران بهعنوان یک بازیگر غیرعقلانی، تهدیدکننده صلح و ثبات جهانی و کشوری که به قوانین و تعهدات بینالمللی پایبند نیست، معرفی شده است. اگرچه برخی اقدامات در طول چند دهه اخیر و مواضع و بیانات مقامات و سیاستمداران ایرانی زمینه لازم برای این اتهامات و باورپذیری آنها را در جهان فراهم کرده، اما حقیقت آن است که این تصویر منفی ارائهشده از ایران ارتباط زیادی با واقعیت ندارد. بااینحال، تاکنون فرصت مناسب و یا شاید تمایل کافی برای تغییر این تصویر منفی از ایران و نزدیک کردن آن به واقعیت وجود نداشته است.
اقدام دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا مبنی بر خروج یکجانبه از توافق هستهای که مورد حمایت و اجماع بینالمللی و حاصل دیپلماسی و مذاکره بود، بیش از هر زمان دیگری این فرصت را فراهم کرده است. در این میان، آنچه بیش از همه اهمیت دارد و نقش تعیینکننده را ایفاء خواهد کرد، نخبگان ایرانی در سراسر جهان اعم از چهرههای برجسته و مشهور (علمی، هنری، اقتصادی و ورزشی)، دانشجویان، ایرانیان نسل دوم و حتی کارگران و مهاجران هستند. با توجه به تعداد و پراکندگی ایرانیان خارج از کشور، عمق و دامنه تأثیرگذاری آنها میتواند بسیار بیشتر از رسانهها و حتی مقامات دیپلماتیک و سیاسی باشد.
اما باوجود فراهم شدن این فرصت تاریخی و درحالیکه در داخل اروپا و حتی آمریکا از عهدشکنی آشکار و صریح دولت آمریکا انتقاد میشود، متأسفانه نخبگان ایرانی دچار تفرق و چنددستگی شده و حتی برخی درصدد توجیه اقدام ترامپ و حمایت از آن هستند. برخی آن را به اقدامات دولت ایران نسبت میدهند و برخی از برنامهها و تصمیمات دولت ترامپ و تحریم ایران بهعنوان تسهیلکننده و هموار کننده مسیر دموکراسی در ایران سخن میگویند؛ غافل از اینکه این مسئله نهتنها میانبر نیست، بلکه بیراهه است.
برای سالها بسیاری از نخبگانی که با فضای بینالمللی آشنا بوده یا مطالعات آکادمیک داشتند، سیاست خارجی دولت ایران بهویژه در دولتهای نهم و دهم را موردانتقاد قرار میدادند و آن را بابت عدم آشنایی با زبان بینالمللی و ادبیات مذاکره، پایبند نبودن به تعهدات و قواعد بینالمللی و بیمیل بودن به دیپلماسی و گفتگو سرزنش میکردند. مگر نه این است که دولت یازدهم در تمامی مؤلفههای ذکرشده تقریباً فعالترین و قویترین دولت بعد از انقلاب بود؟ مگر وزیر خارجهاش نماد عقلانیت و گفتگو و تعامل و آداب دیپلماتیک و مسلط به زبان گفتگو با جهان نبود؟ مگر ایران در چند سال گذشته به تعهدات خود و همکاری با نهادهای بینالمللی وفادار نماند؟ پس چرا باید در چنین شرایطی که همه جهان به این مسئله اذعان دارند و مقصر را کسی دیگر و درجایی دیگر میجویند، ما باید همچنان از دولت خود سیاستهای آن انتقاد کنیم؟
تاریخ ملتها را نخبگانش میسازند. همه ما نسبت به تصویری که جهان از ایران دارد، مسئولیم. زیرا نسلهای بعدی ما آن را به ارث میبرند. در این میان، نقش، تأثیرگذاری و مسئولیت نخبگان ایرانی خارج کشور بسیار مهمتر و بیشتر است. اکنونکه ترامپ با این تصمیم خود حتی زمینهساز انتقاد سیاستمداران و رسانههای آمریکایی از خود شده است و فضای بینالمللی مناسبی برای بهبود تصویر ایران و تغییر تصورات نادرست در رابطه با ما فراهم شده است، بیش از هر زمان دیگری باید در این رابطه متحد و متفقالقول باشیم. بهویژه که به نظر میرسد ترامپ و متحدان منطقهایاش در ماههای آینده بهمنظور مقدمهچینی برای اعمال فشارها و تحریم بیشتر ایران، فضای اتهام زنی و جنگ روانی را علیه ایران تشدید کنند. بنابراین، رسالت مهم و تاریخی ایرانیان سراسر جهان در حال حاضر، بهرهبرداری از فضای مساعد به وجود آمده در راستای اثبات حقانیت ایران و به چالش کشیدن برنامههای دولت ترامپ در این زمینه در آینده است.
تصویر بینالمللی ایران، مختص هیچ شخص، جناح و دولتی نیست و با تغییر آنها نیز لزوماً تغییر نمیکند بلکه تداوم مییابد. بنابراین، رسالت همه ایرانیان با هر گرایش سیاسی و طرز فکری در هرکجای جهان این است که در هر سطح و موقعیتی ضمن اصلاح کلیشههای نادرست درباره ایران، وجوه رفتار عقلانی و حقانیت کشور خود را به گوش جهانیان برساند.
منتشر شده در سایت خبری انتخاب در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۹۷