اقتصاد سیاسی, دیدگاه تخصصی, سیاستهای مالی
صندوق بازنشستگی کشوری قرار است وام ازدواج به مبلغ ۲۰ میلیون تومان با سود فقط ۹ درصد به فرزندان بازنشستگان بدهد. این درحالیست که دولت سالانه ۸۰ هزار میلیارد تومان بودجه ( ۲۵ درصد کل بودجه عمومی) به صندوقهای بازنشستگی کمک میکند و حال یکی از این صندوقها که نسبت به سایر صندوقها بیشترین بودجه و حمایت مالی را از دولت دریافت میکند قصد دارد وام ازدواج به فرزندان مستمری بگیران خود بدهد. آیا این اقدام به دامنه بحران صندوقهای بازنشستگی اضافه نمیکند؟
این تصمیم به هیچ عنوان قابل دفاع نیست. اولین دلیل این است که گرچه ممکن است فهم مدیران صندوق بازنشستگی این باشد که افرادی که مستمری بازنشستگی دریافت میکنند و مستمری آنها از یک حدی پایینتر است جزء دهکهای پایین درآمدی هستند، اما متاسفانه وضعیت رفاهی دهکهای پایین درآمدی به قدری نامساعد است که اگر فردی حقوق ثابتی آن هم نه چندان مورد توجه، دریافت کند در دهکهای چهارم یا پنچم به بالا یعنی جزء دهکهای متوسط به بالا قرار میگیرد.
باید توجه داشت اینکه به فرزندان بازنشستگان صندوق بازنشستگی کشوری وام ازدواج داده شود گرچه وضع معیشتی این مستمریبگیران در بین دیگر اعضای صندوقهای بازنشستگی بهتر میشود و همچنین نابرابری در بین بازنشستگان صندوق کاهش پیدا میکند، اما اثر کلی آن در کشور این است که نابرابری را در سطح کشور افزایش خواهد داد. زیرا صندوقهای بازنشستگی کسری قابل توجهی دارند و هر ساله دولت به میزان چشمگیری باید به این صندوقها کمک کند.
متاسفانه یکی از دلایل عمده کسری بودجه دولت هم کمک به صندوقهای بازنشستگی است که بخش قابل توجهی از این کمک و حمایت مالی به صندوق بازنشستگی کشوری تعلق میگیرد.
گرچه با اجرای طرح وام ازدواج، نابرابری در بین بازنشستگان صندوق کاهش پیدا میکند، اما در عمل این وام ازدواج از جیب پایینترین دهکهای درآمدی در اقتصاد کشور که بسیاری از این افراد منبع درآمدی دیگری جز یارانههای نقدی ندارند پرداخت شده است.
پر واضح است که کسری بودجه دولت یعنی تورم و بار افزایش نرخ تورم هم بر دوش کل آحاد جامعه به ویژه دهکهای پایین درآمدی میافتد.
تورم همانند مالیات ظالمانهای است که متاسفانه هر چه خانوارها فقیرتر و با دارایی کمتری باشند گویی آن مالیات شدیدتر به آنها اصابت کرده است.
گرچه با اجرای این تصمیم نابرابری در بین بازنشستگان صندوق کاهش پیدا میکند، اما در عمل این وام ازدواج از جیب پایینترین دهکهای درآمدی در اقتصاد کشور که بسیاری از این افراد منبع درآمدی دیگری جز یارانههای نقدی ندارند پرداخت شده است.
دومین دلیل این است که علیرغم اینکه سازمان برنامه و بودجه کشور بسیار خوشبینانه در بخش درآمدی لایحه بودجه ۹۸ پیشبینی کرده بود که فروش روزانه نفت ایران حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه خواهد بود، اما در حال حاضر فروش نفت ایران بسیار کاهش یافته است. همچنین با تصمیم جدید دولت آمریکا مبنی بر عدم تمدید معافیتهای تحریم نفت ایران، انتظار میرود که درآمدهای نفتی کشور در ماههای آتی باز هم کاهش پیدا کند و مجددا فشار بودجهای به دولت مضاعف خواهد شد.
در این شرایطی که فشار بودجهای مضاعف میشود و با کسری شدید بودجه مواجه خواهیم شد و این کسری بودجه بار تورمی بسیار بالایی به همراه خواهد داشت اینکه مجدد امحلهای جدید هزینهای ایجاد شود، به هیچ عنوان قابل دفاع نیست.
ممکن است برخی مسئولان عنوان کنند که جمع کل منابع مالی که به این محل تعلق میگیرد قابل توجه نیست یا این تصمیم تنها جنبه نمایشی دارد که نمایشی بودن این تصمیم باز هم قابل دفاع نیست، زیرا یک سری از دهکهای درآمدی در جامعه هستند که به تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی قرار ندارند و آنچه که تنها از این سیاستهای حمایتی به آنها اصابت میکند یارانه نقدی است آن هم یارانهای که از زمان دولت احمدینژاد میزان آن ثابت مانده و به دلیل تورم روز به روز از قدرت خرید آن کاسته میشود.
متاسفانه برخی دهکهای درآمدی جامعه به دلیل خطای نهادهای حمایتی در تشخیص دهکهای پایین درآمدی تحت پوشش هیچ کدام از نهادهای حمایتی نیستند.
همچنین به دلیل اینکه مصرف انرژی این اقشار جامعه بسیار پایین است به هیچ عنوان از یارانه حاملهای انرژی بهره نمیبرند.
اینگونه سیاستها چون بازتاب خبری پیدا میکند، مجداد این حس را در این اقشار جامعه تقویت میکند که حمایت نظام تنها از افرادی است که حتما بخشی از نظام هستند و به نوعی از این نظام حقوق گرفته و میگیرند، بنابراین معتقدم این موضوع وضعیت سرمایه اجتماعی را وخیمتر میکند و از این منظر هم تخصیص وام ازدواج به فرزندان مستمریبگیران صندوق بازنشستگی کشوری به هیچ عنوان قابل دفاع نیست.
منتشر شده در سایت خبری تجارت نیوز در تاریخ ۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸٫