جلسه بیست و یکم حلقه پژوهشی گروه اقتصاد سیاسی: گلوبالیزم

جلسه بیست و یکم حلقه پژوهشی گروه اقتصاد سیاسی: گلوبالیزم


سیاست گذاری اقتصاد



در بیست و یکمین جلسهٔ حلقه پژوهشی گروه اقتصاد سیاسی، مبحث پروبلماتیزه شدن گلوبالیزم (یا به تعبیری مواجههٔ ایدئولوژی جهانی‌سازی با چالش‌های جدید) توسط آقای سید آرش وکیلیان، کارشناس سیاست‌گذاری مرکز ملی فضای مجازی و مدیر طرح و برنامه مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه گردید.

وقوع Brexit(خروج انگلستان از اتحادیه اروپا) و انتخاب ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا با شعار حمایت از تولید داخل و کاهش تجارت جهانی، به این گمانه دامن زد که گلوبالیزم به‌عنوان صورتی خاصی از ایدئولوژی نئولیبرالیزم که در فضای پس از جنگ سرد در جهان فراگیر شده است دچار چالشی جدی شده است و این چالش نه از نواحی پیرامونی آن نظیر چین و یا جهان اسلام، بلکه در مرکز سیستم سیاسی-اقتصادی غرب بروز کرده است. در این نشست این فرضیه و ابعاد آن تشریح شد و موردبررسی قرار گرفت.

برای بیش از سه دهه از پایان جنگ سرد تاکنون گلوبالیزم ایدئولوژی غالب بر آیین حاکم بر سیاست و اقتصاد غرب بود و دیگر کشورها نیز از آن تبعیت می‌کردند و تمام اختلافات میان احزاب به سطح پوشش تأمین اجتماعی یا نحوه مقررات گذاری فعالیت‌های اقتصاد جهانی تقلیل یافته بود. اما، انتخابات‌های برگزارشده در غرب طی یک سال اخیر کم‌وبیش نشان از سست شدن اعتبار گلوبالیزم دارد. نه ازآن‌جهت که ترامپ یا بوریس جانسون یا مارین لوپن راهی دیگر را می‌شناسند و می‌توانند جامعه را به سمت آن ببرند؛ بلکه، چون گلوبالیست‌ها در هر سه کشوری که از محورهای گلوبالیزم هستند، نتوانسته‌اند مردم را مثل سابق حول خود گرد آورند.

سؤالاتی درنتیجهٔ اتفاقات جدید بروز پیدا می‌کند که ازجمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: آیا نتایج و عوارض گلوبالیزاسیون منجر به تغییر نظرات نسبت به گلوبالیزم شده است؟ آیا گلوبالیزم با روند گلوبالیزاسیون سازگاری دارد؟ آیا ناسیونالیسم قدرت این را دارد که گلوبالیزم را تعدیل کند و بر روند گلوبالیزاسیون اثر بگذارد و بر موتور محرکه آن یعنی تجارت آزاد سرمایه، کالا و نیروی کار لگام بزند یا آنکه برعکس این گلوبالیزاسیون است که ساختارهای قبلی را متحول می‌کند و اگر حتی قدرتی مثل بریتانیا نتواند با آن همراه شود، از سر راه برمی‌داردش؟ به نظر می‌رسد سرمایه‌داری جهانی از جهاتی در تعارض منافع با طبقه متوسط بومی و محلی بخصوص در کشورهای صنعتی است. در این صورت آیا محتمل است ساختار دموکراسی‌های کنونی که مبتنی بر اقتصاد-سیاسی دولت ملت است این نوع سرمایه‌داری را مهار کند نظیر آنچه در آلمان رخ‌داده است، یا برعکس این سرمایه‌داری به‌تدریج منطق خاص خود را بر جامعه تحمیل می‌کند و ما در آستانه یک تحول بزرگ در اقتصاد سیاسی و به‌تبع آن نظم سیاسی و اقتصادی هستیم؟

برای بررسی و پاسخ به سؤالات فوق نخست ایدئولوژی گلوبالیزم و سیر تاریخی آن به‌صورت اجمالی بیان گردید و سپس محدودیت‌ها و چالش‌های درونی و بیرونی آن بررسی و وضعیت موجود توضیح داده شد.

درنهایت عوامل شکل‌گیری چالش‌های موجود و وضعیت احتمالی فرارو به بحث گذاشته شد. یکی از سناریوهای محتمل که توسط ارائه‌دهنده به‌تفصیل بیشتری بیان گردید، تلاش چین برای تسلط برجهان و حاکم کردن ایدئولوژی خود در جهان بود که شواهدی ازجمله راه ابریشم جدید و کمک‌های میلیاردی چین به کشورها برای توسعه زیرساخت‌ها برای آن بیان شد.