این نوشتار تلاش میکند بهاختصار به سه مقوله زیر پاسخ دهد:
- فلسفه وجود سربازی اجباری چیست و چرا نظام ارتش حرفهای در ایران گزینه مناسبی به شمار نمیرود؟
- به چه دلیل راهکارهایی که تا به اکنون ارائه گشتهاند الگوهایی ناموفق بودهاند؟
ارائه یک راهکار متناسب برای تعدیل و شاید حل مشکلات نظاموظیفه
نگاهی اقتصادی بر سربازی اجباریبر اساس قانون اهداف دوره وظیفه عمومی را میتوان در دو مورد زیر خلاصه نمود:
۱) تأمین نیروی لازم بهمنظور تأمین امنیت کشور
۲) ارائه آموزشهای نظامی به آحاد جامعه
مورد اول مبنای ایجاد دوره ۲۲ ماهه ضرورت است که هدف اصلی آن تأمین نیاز کشور به نیروی انسانی لازم در حوزه امنیت است. همچنین ازآنجاییکه لازمه بهکارگیری نیروهای وظیفه در بخش دفاعی کشور ارائه آموزشهای مقدماتی به آنان است، یک دوره آموزشی مقدماتی برای کلیه سربازان وظیفه در نظر گرفتهشده است. فارغ از این مقوله نیز ازآنجاییکه بر اساس تعالیم اسلامی دفاع در برابر دشمن یک وظیفه همگانی برای هر یک از آحاد جامعه است، حتی در صورت برخورداری کشور از نیروی حرفهای نظامی نیز برخی معتقد به لزوم آموزش مهارتهای دفاعی به آحاد جامعه توسط حکومت هستند که الگوی آموزشی کنونی بهعنوان راهکاری برای تحقق آن قابلتصور است.
سربازی در قالبهای غیرنظامیبههرحال لازم به ذکر است که دو هدف فوق، اهداف ابتدایی شکلگیری نظاموظیفه عمومی بوده و سایر روشهای بهکارگیری سربازان وظیفه ازجمله سرباز صنعت، امریه و هیئتعلمی وظیفه که مستقیماً با مقوله دفاع و امنیت ملی در ارتباط نیستند صرفاً راهکاری برای بهکارگیری نیروهای متخصص، اما غیر قابلاستفاده در بخش دفاعی کشور، بوده و بهخودیخود از اهداف اولیه برقراری نظاموظیفه عمومی به شمار نمیروند.
سربازی اجباری چه توجیهی دارد؟فارغ از سوابق تاریخی شکلگیری خدمت سربازی اجباری در ایران و جهان، از منظر علم اقتصاد تأمین امنیت بهعنوان یک کالای عمومی نیازمند مداخله حاکمیت بوده و بهخودیخود نمیتواند از طریق سازوکارهای بازار تحقق یابد. بهصورت کلی دو رویکرد بهمنظور برآوردن این نیاز از طریق مداخله دولت ممکن است که یکی از این رویکردها و یا ترکیبی از آنها در کشورهای مختلف انجام میپذیرد. رویکرد اول – که در مورد غالب کالاهای عمومی نیز قابلاستفاده است – اخذ مالیات نقدی از جامعه توسط دولت بهمنظور تأمین هزینههای دفاعی کشور است. رویکرد دوم که میتوان آنها بهصورت اخذ مالیات بر نیروی انسانی تصور نمود، اجبار حضور آحاد جامعه در یک بازه مشخص بهعنوان سرباز در بخشهای دفاعی و امنیتی کشور است. برخی کشورها که صرفاً از ارتش حرفهای در مقوله امنیت بهره میبرند درواقع صرفاً رویکرد اول را اتخاذ مینمایند و برخی کشورها ازجمله ایران که در آنها سربازی اجباری وجود دارد رویکرد دوم و یا ترکیبی از این دو رویکرد را مورداستفاده قرار میدهند. اما نکته مهم آن است که درواقع سربازی اجباری وضع مالیات بر خود افراد و الگوی ارتش حرفهای از طریق وضع مالیات نقدی بر مردم باهدف تأمین هزینههای ارتش بوده و درواقع هر دو الگو از طریق وضع دو نوع مالیات مختلف انجام میپذیرد. نکته کلیدی که در اینجا لازم به ذکر است اما باملاحظه اختصار موردبحث قرار نمیگیرد آن است که بر اساس ادبیات اقتصاد وضع چنین مالیاتهایی صرفاً برای تأمین کالاهای عمومی ازجمله امنیت و دفاع قابل توجیه است و بهکارگیری سرباز (درواقع اخذ مالیات) برای تأمین کالاهای غیرعمومی مثل کالاهای صنعتی نهتنها بلا توجیه بوده بلکه کاملاً ناکارا به شمار میرود و تجربه نیز نشان داده بهکارگیری سرباز در این حوزهها که باید در بازار کار حرفهای تأمین شود مملو از ناکارایی بوده و خدمت سربازی درنهایت علیرغم همه مباحث صرفاً در بخش دفاعی کشور راهگشا بوده است.
بااینوجود و درمجموع رویکرد بهکارگیری سربازی اجباری به دلایل متعددی ازجمله استفاده از نیروهای بدون انگیزه و تبعات اجتماعی شناختهشده در آن همواره موردنقد بوده است که تبعات آن نیز در حال حاضر در کشور ما بر همگان مشهود است.
آیا ارتش حرفهای در ایران کارا خواهد بود؟همانگونه که در مقدمه عنوان شد به دلیل عدم آگاهی از وضعیت نظاموظیفه در کشور عموماً توصیههایی غیر اجرایی چون ارتش حرفهای بهصورت مداوم تکرار میشود و بعضاً برای اخذ تأیید بر عملی بودن آنها مثالهایی از کشورهای اروپایی که برخوردار از ارتش حرفهای هستند مورد تأکید قرار میگیرد. لازم به ذکر است در بسیاری از مناطق مانند حوزه اروپا به دلایلی چون امنیت منطقهای عملاً ارتش نیروی ذخیره برای شرایط خاص بوده و عملاً کارکردهای آن همان کارکردهای ارتش در زمان صلح است. در این شرایط عملاً ساختار ارتش ساختاری کوچک و فعالیتهای آن قابل انجام توسط نیروهای کادر رسمی خواهد بود. در مقابل در کشور ایران که در منطقهای ناامن، با مرزهای گسترده و عموماً شرایط بد آب و هوایی در مرزها، همراه با درگیریهای مرزی با نیروهای متخاصم محلی و قاچاقچیان همراه است، عملاً یکی از کارکردهای جدی ارتش فعالیتهای عملیاتی است. در این شرایط اگر قرار بر استفاده از نیروهای رسمی و کادر حرفهای ارتش باشد، بنا بر قوانین ارتقاء نیروی کار رسمی، هر نیروی استخدامی را حداکثر میتوان برای مدت محدودی مورداستفاده قرار داد. درنتیجه در ساختار ارتش حرفهای در کشوری چون ایران در دورههای کوتاهمدت میباید اقدام به باز جذب کادر جدید برای امور سخت عملیاتی و ارتقاء کادر سابق و انتقال آنها به مناطق مرکزی برای انجام امور سادهتر غیرعملیاتی نمود (مانند کارکردهای معمول ارتش در زمان صلح که میتوان در بلندمدت بر نیروهای رسمی تحمیل کرد). این الگو در بلندمدت با چالش چاق شدن میانه هرم ارتش و بروز عدم تعادل در نیروی انسانی همراه خواهد شد. درواقع شرایط ویژه امنیتی کشور نیازمند جریانی از نیروهای عملیاتی است که در کوتاهمدت برای بهکارگیری در شرایط سخت قابلاستفاده باشند و پس از طی مدت کوتاهی بهجای ارتقاء و چاق کردن بدنه ارتش، از ساختار آن خارج شوند – الگویی که عملاً در نظام سربازی اجباری قابل تحقق است.
مشمولان اضافی و الگوهای شکستخورده پیشینازآنجاییکه اولاً تعداد مشمولان نظاموظیفه بیش از سربازان وظیفه موردنیاز نیروهای مسلح بوده و ثانیاً بسیاری از آنها (ازجمله دارندگان مدارک تحصیلی بالا) قابلاستفاده در نیروهای عملیاتی نظامی نیستند، عموماً الگوهایی چون بهکارگیری مشمولان اضافی در مراکز صنعتی و اداری (که در مورد ناکارایی آن، چه ازلحاظ منطق اقتصادی و چه ازلحاظ تجربی بحثهای زیادی شده است) و یا معافیتهای فلهای و فاقد منطق استوار (که مهمترین مشکل آن رفتار غیرعادلانه بین آحاد جامعه است) استفادهشده است که نتیجه آن ناکارایی و نارضایتی است. همچنین سیاست فروش سربازی در دهه گذشته که اساساً باهدف تأمین کسری بودجه دولت انجام گرفت عملاً حس بیعدالتی و واکنشهای شدید اجتماعی را به همراه داشت.
ویژگیهای یک راهکار مناسببا توجه به شرایط کنونی و مطالب فوق به نظر میرسد هر راهکار مناسب در بخش نظاموظیفه باید شرایط زیر را احراز نماید:
- تأمین نیروی موردنیاز در بخش دفاعی بهصورت جریانی از نیروهایی که در بخش عملیاتی با شرایط نامناسب محیط عملیاتی بهصورت کوتاهمدت مورداستفاده قرارگرفته و از بدنه نیروی نظامی خارج شود (الگوی مالیات بر نیروی کار)
- عدم استفاده از نیروی اجباری کشور در بخشهای غیرضروری (بخشهای غیر مرتبط به کالاهای عمومی) مانند صنعت بهویژه با توجه به تبعات آن در ایجاد خلل در تعادل بازار کار حرفهای
- عدم ایجاد احساس نابرابری، تحمیل و اتلاف عمر توسط سربازان مورداستفاده در بخش نظامی
- ترجیحاً تأمین مالی سربازان وظیفه بهمنظور تبدیل سربازی به نیروی شاغل برخوردار از استاندارد (این تأمین مالی باید از منابع غیردولتی باشد، که فشار مالی مضاعف بر دوش نظام ایجاد نشود)
به نظر میرسد یکی از راهکارهایی که میتواند موارد فوق را تا حد مناسبی تعدیل نماید معرفی هر دو نوع مدل مالیات بر افراد و مالیات بر اموال برای تأمین هزینههای تأمین امنیت بهعنوان یک کالای عمومی و ایجاد امکان انتخاب برای افراد است. درواقع افراد اجازه داشته باشند بهمنظور تأمین هزینههای دفاعی کشور بین دادن مالیات فردی (اعزام به خدمت) و مالیات پولی (پرداخت هزینه) انتخاب نماید. ولی این مالیات نقدی بهگونهای پرداخت نمیشود که ایجاد حس نابرابری در میان آحاد ملت کند. بلکه این مالیات نقدی به کسانی داده میشود که گزینه اعزام به خدمت را انتخاب کردهاند. همچنین مقداری از این مالیات میتواند برای بهبود وضعیت سربازخانهها و آموزش سربازها به کار برود. بهعبارتدیگر، آنهایی که گزینه مالیات نقدی را انتخاب میکنند، دستمزد آنهایی که گزینه اعزام به خدمت را انتخاب کردهاند را خواهند پرداخت و دوران خدمت آنها را پربارتر خواهند کرد. در این صورت، کسانی که به خدمت اعزام میشوند از دستمزد بالا برخوردار خواهند شد، که در آنها ایجاد انگیزه کرده، و احساس مثبتتری نسبت به گذراندن وقت خود در سربازی خواهند داشت. از طرفی، افرادی که به دلیل تحصیلات یا فرصتهای شغلی و یا برخورداری از تمول مالی ترجیح میدهند مالیات را بهصورت نقدی پرداخت کنند نیز راضی خواهند بود.
هرچه میزان مالیات نقدی بیشتر باشد، دستمزد کسانی که گزینه اعزام به خدمت را انتخاب میکنند نیز افزایش خواهد یافت. طبیعتاً، در این حالت عده بیشتری از روی اختیار مایل به اعزام به سربازی بهصورت حضوری خواهند بود (تا دستمزد بالاتر دریافت کنند). لذا تعیین میزان مالیات نقدی میتواند بهگونهای تنظیم شود که افرادی که گزینه اعزام حضوری به خدمت را انتخاب میکنند متناسب با تعداد سربازی باشد که واقعاً در آن برهه از زمان موردنیاز است.
درواقع با این سازوکار افرادی که به نظاموظیفه اعزام میشوند با دریافت دستمزد تبدیل به نیروی کارشده و در مدت سربازی بهعنوان نیروی شاغل از رضایت کافی بهعنوان یک کادر نظامی برخوردار میشوند. نباید فراموش کرد که در تجربه قبلی فروش سربازی اکثر منابع حاصل به بودجه کشور تزریق شد و افرادی که توان پرداخت آن را نداشتند نه از روی اختیار، بلکه از روی ضعف مالی به خدمت اعزام شدند که بهویژه به دلیل عدم دریافت حقوق کافی احساس تبعیض شدید در آنها شکل میگرفت. در الگوی پیشنهادی افراد از محل مالیات نقدی دریافتی دستمزد کافی به افراد اعزامشده پرداخت نمود و درواقع افراد هنگام اعزام بین دو گزینه اشتغال کوتاهمدت در بخش نظامی یا اشتغال در سایر بخشها و پرداخت مالیات نقدی مختار میشوند. این اختیار بین دو گزینه شغلی برخوردار از دستمزد، بسیار متفاوت از الگوی فروش قبلی است.
همچنین در حالت پیشرفتهتر نرخ مالیات نقدی میتواند از طریق سازوکار عرضه و تقاضا برای اعزام یا عدم اعزام تعیینشده و به بیانی توسط شرایط اقتصادی (بازار آزاد) تعیین شود. استفاده از الگوی بازار آزاد سود را برای همهٔ شرکتکنندگان (چه آنها که به سربازی حضوری میروند و چه آنها که مالیات نقدی پرداخت میکنند) به حداکثر خواهد رساند. شاید بتوان مهمترین فایده این الگو را تبدیل نظام سربازی به بازار کار و سربازان وظیفه به نیروی کار انگیزهمند دانست. افراد اعزامشده نیز پس از پایان دوره خدمت از ارتش خارجشده و درواقع از فواید ارتش حرفهای بدون تحمیل مضرات آن بهره بردهاند.
تبیین دقیقتر جزئیات این طرح و توضیحات در مورد نقدهای وارد در این الگو در یک گزارش مفصلتر و یا بهصورت حضوری قابلارائه خواهد بود.