اقتصاد رفتاری, اقتصاد سیاسی, برنامههای انجام شده, تیتر اقتصاد رفتاری, حوزه های تخصصی, در رسانه, دیدگاه تخصصی, محصولات, یادداشتها
«آگاهی از این موضوع که انسانها بهطور طبیعی همچون انسانهای عقلانی، همانگونه که در اقتصاد نئوکلاسیک ترسیم شده است، تصمیمگیری نمیکنند، با توجه به یافتههای اقتصاد رفتاری در حال افزایش است. اکنون میدانیم که انسانها در تصمیمگیریهای خود دچار خطا میشوند، انسانها بهبیان دان آریلی (۲۰۰۹) بهطور پیشبینی پذیری غیرعقلانی هستند.» (تلفیق سرمایه انسانی با رشد انسانی، جان تأمر). در انتخابهای غذایی خود تا چه حد عقلانی رفتار میکنیم؟ آیا تابهحال شده است که با خوردن یک کیک شکلاتی بزرگ، رژیم غذاییتان را زیر پا گذاشته باشید و بعدازآن، بهطور مثال، به خود گفته باشید که آنقدر هم کالری یا قند نداشت؟ اگر این اتفاق برای شما افتاده باشد، جزو آن دسته از کسانی هستید که برای گریز از ناهماهنگی شناختی، به توجیه انتخابها و رفتارهای خود دست میزدند.
ناهماهنگی شناختی چیست؟ناهماهنگی شناختی، نوعی از وضعیت ناخوشایند روانشناختی (اضطراب و ناراحتی ذهنی زیاد) است و زمانی به وجود میآید که میان کنشها و تمایلات تفاوت یا تعارض وجود داشته باشد. نظریه ناهماهنگی شناختی، از سوی روانشناس اجتماعی دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۵۷ توسعه داده شد. پیشزمینه اصلی نظریه او این مفهوم است که «ارگانیسم انسانی به دنبال ساخت هارمونی درونی، سازگاری یا توافق میان نظرات، تمایلات، دانش و ارزشهای خود است، یعنی در جهت هماهنگی بین شناختها تلاش میکند». پس از روشن شدن مفهوم ناهماهنگی شناختی، باید به این موضوع پرداخته شود که اساساً چه زمانی ناهماهنگی شناختی به وجود میآید؟ فستینگر بهطور پیشینی موقعیتهای زیر را بهعنوان موقعیتهایی در نظر میگیرد که ممکن است در آنها ناهماهنگی وجود داشته باشد، ازجمله:
این سؤال طبیعتاً به وجود میآید که فرد دچار ناهماهنگی، چگونه میتواند آن را کاهش دهد. فستینگر پیشنهاد میکند که فردی که از ناهماهنگی رنج میبرد، میتواند آن را از طریق تغییر دادن یک یا بیش از یک جزء درگیر در رابطه ناهماهنگی کاهش یا بهصورت بهینه از بین ببرد. این از طریق اضافه کردن اجزای شناختی جدید که با شناخت موجود هماهنگ است، با کاهش اهمیت اجزای درگیر در رابطه ناهماهنگی امکانپذیر است. بهطور عملی، ناهماهنگی پس از انتخاب میتواند با افزایش جذابیت گزینههای انتخابشده، کاهش جذابیت گزینههای رد شده، یا هر دو، با مشابه در نظر گرفتن بعضی از ویژگیهای گزینههای انتخابشده و گزینههای انتخابنشده یا با تقلیل اهمیت جنبههای مختلف تصمیم کاهش پیدا کند.
برای روشنتر شدن راههای کاهش ناهماهنگی، فردی را در نظر بگیرید که میخواهد رژیمی غذایی را برای کاهش وزن خود دنبال کند؛ اما وقتی به او پیشنهاد خوردن غذاهای چرب میشود، نمیتواند خود را کنترل کند و پیشنهاد را میپذیرد. بنابراین فرد دچار ناهماهنگی شناختی است زیرا میداند که قصد ادامه رژیم غذایی خود را داشت اما رفتاری از او سرزده که با این شناخت متناقض است. حال او برای کاهش این ناهماهنگی چه استراتژیهایی میتواند اتخاذ کند؟ او میتواند شناخت یا رفتار خود را تغییر دهد. بهعنوانمثال، میتواند به این درک برسد که رژیم غذایی که او انتخاب کرده است بسیار سخت است یا برای تغییر رفتار خود میتواند، از خوردن غذاهای چرب جلوگیری کند. اما، همانطور که فستینگر در نظریه خود مطرح کرده است معمولاً تغییر رفتار با اصطکاکهایی مواجه است. بهطور مشخص، تحت شرایطی برای یک فرد، تغییر رفتار مشکل است: تغییر ممکن است دردناک باشد یا شامل ضرر شود، رفتار حاضر ممکن است به دلایل دیگری رضایتبخش باشد، ایجاد تغییر ممکن است بهسادگی امکانپذیر نباشد؛ زیرا بهطور مثال، برخی رفتارها مخصوصاً واکنشهای احساسی، ممکن است تحت کنترل فرد نباشد.
فردی که رژیم غذایی خود را زیر پا گذاشته است، چهکارهای دیگری برای کاهش ناهماهنگی میتواند انجام دهد؟ میتواند رفتار یا شناخت خود را توجیه کند، یا بهعبارتدیگر، بهانه آورد. این از دو طریق ممکن است: تغییر شناختی که با دیگر شناختها متناقض است یا اضافه کردن شناختی (هایی) که با شناخت موجود هماهنگ است. بهعنوانمثال، تغییر شناخت موجود با بهانههایی از قبیل اینکه «هرکسی میتواند یکبار تقلب کند» یا «مطالعات بهطورقطع نشان ندادهاند که فشارخون علت اصلی مرگ» یا اضافه کردن این شناخت که «روز بعدی ۳۰ دقیقه بیشتر ورزش میکنم تا بتوانم رژیم خود را حفظ کنم».
انکار هرگونه اطلاعات جدیدی که با باورهای موجود در تناقض است، راه دیگری است. بهعنوانمثال، فردی که غذای چربی را مصرف کرده است میتواند بگوید «من این غذا را نخوردم. من همیشه غذای سالم مصرف میکنم». روش دیگر، بدیهی سازی است. مصداق این روش این ضربالمثل معروف است که «گربه دستش به گوشت نمیرسه، میگه پیفپیف بو میده». بنابراین همه باید توجه کنیم که هنگام انتخابهای غذایی، مکانیزم قدرتمند توجیه (کاهش ناهماهنگی شناختی) میتواند اثرات زیانباری برای سلامتیمان داشته باشد و در این راستا باید تلاش کنیم تا از طریق سرمایهگذاری در سرمایه ناملموس خود، جنبه جدیدی از سرمایه انسانی که جانتامر بهطور مبسوط در کتاب تلفیق سرمایه انسانی با رشد انسان توضیح داده است، تصمیمهای آگاهانهتری بگیریم.
منتشر شده در روزنامه دنیای اقتصاد در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۹۷