برنامههای انجام شده, حوزه های تخصصی, دیدگاه تخصصی, محصولات, مشروعیت سیاسی, مطالعات سیاسی و بینالملل
تحلیل عوامل مؤثر بر نتیجه انتخابات مجلس شورای اسلامیانتخابات در ایران همواره از اهمیت ویژه ای برخوردار است و فرقی نمیکند که چه و کدام انتخابات، انتخابات پیش رو هم از این امر مستثنی نیست و به خاطر شرایط خاص تعیینکنندگی آن در تثبیت یا تضعیف گفتمان اعتدال از اهمیت دو چندانی برخوردار است. با توجه به شرایط پیش آمده در انتخابات ریاست جمهوری و تغییر کلی فضای گفتمانی کشور، انتخابات مجلس پیش رو مهمترین آوردگاه برای تغییر توازن فعلی و ترسیم، تثبیت و یا تضعیف گفتمان حاکم بر عرصه عمومی کشور میباشد.
آنچه که برای نظام سیاسی ایران و مدیریت عالی آن در انتخابات پیش رو اهمیت دارد مقوله حضور حداکثری و مشارکت بالا مردمی میباشد. از آنجایی که مشروعیت عرفی نظام سیاسی درگرو پذیرش آن توسط مردم میباشد، انتخابات همواره از سوی نظام سیاسی بهمثابه رای به اصل نظام و میزان مشروعیت آن قلمداد میشده است. علاوه بر این مؤلفه تأمین امنیت و برگزاری انتخابات سالم در تمامی حوزههای انتخاباتی از دغدغههای اصلی نظام سیاسی خواهد بود.
دولت تدبیر و امید با توجه به پیروزی خود با آرای شکننده در انتخابات ریاست جمهوری، نیاز جدی و مبرم به تغییر فضای سیاسی مجلس دارد و از سوی دیگر جریان اصولگرا برای حفظ حیات سیاسی خود و از دست ندادن سهم خود از قدرت و تجدید قوای خود نیاز بسیار جدی به کسب حداکثری کرسیهای مجلس دارد. به همین دلیل پیشبینی میشود انتخابات اسفندماه محل منازعه و تقابل گفتمانی سنگینی بین جریان اصولگرایی و جریانات حامی و وابسته به دولت باشد.
انتخابات مجلس در ایران همواره دارای دو ساحت بوده است، یک ساحت محلی و منطقهای که متأثر از پارامترهای بومی بوده است و یک ساحت ملی که متأثر فضای حاکم بر عرصه عمومی کشور میباشد. از آنجایی که بخش عمدهای کرسیهای مجلس متعلق به شهرهای کمجمعیت است، مؤلفههای منطقهای که تابع مکانیسمها و مطالبات محلی هستند، در آنها از وزن بالا و قدرت تعیینکنندگی برخوردار است. به دلیل وجود همین مؤلفه بومی و منطقهای، انتخابات مجلس هیچگاه از قدرت گفتمان سازی و یا حتی بسترسازی گفتمانی برخوردار نبوده، اما بسته به میزان قدرت گفتمانهای موجود و منازعات عرصه گفتمانی و سیاسی کشور میتواند در تقویت یا تضعیف گفتمانهای موجود نقش به سزایی داشته باشد و بعضاً مؤلفههای ملی را در کنار مؤلفههای منطقهای برجسته نماید. البته در صورت وجود گفتمانی قوی ملی و منازعه گفتمانی رادیکال امکان کمرنگ شدن سازوکارهای محلی و منطقهای و پررنگ شدن مؤلفههای ملی وجود دارد و در صورت به وجود آمدن چنین فضایی دست برتر با جریانی است که در منازعه گفتمانی غلبه داشته باشد.
دولت بهواسطه قدرت بدست آمده ناشی از انتخابات ریاست جمهوری و بدست گیری مجاری اصلی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور و همچنین ایفای نقش برجسته در تحولات بینالمللی بهواسطه مذاکرات هستهای توانسته است بستر و فضای مناسب ارتقا و افزایش قدرت گفتمان مطلوب خود را ایجاد نماید، بااینحال دولت برای حفظ شرایط موجود در وهله اول و گسترش گفتمان خود نیاز مبرم به کسب کرسیهای بیشتر برای همراه کردن مجلس باسیاستهای خود دارد، از طرف دیگر جریان اصولگرایی برای حضور جدی در عرصه قدرت سیاسی انتخابات مجلس را آخرین آوردگاه خود میداند و در صورت از دست دادن موقعیت فعلی خود در مجلس عملاً امکان بازگشت به عرصه عمومی برای سالیان متمادی را نخواهد داشت.
هرچند که انتخابات مجلس در تثبیت قدرتها و گفتمانهای موجود بااهمیت و مهم میباشد، ولی در ایران هیچ انتخابات مجلسی نبوده است که گفتمان سازی از آن آغازشده باشد. این دولتها بودند که با تغییر آنها گفتمانی شکلگرفته و یا رو به افول رفته است و درواقع ظهور و افول گفتمانها با ظهور و افول دولتها همراه بوده است و مجالس صرفاً تقویتکننده یا تضعیفکننده گفتمانهای موجود بودهاند.
در ادامه با فرض اینکه دو جریان عمده اصولگرایی و جریانات حامی دولت (فرض اولیه بر این است که اصلاحطلبان بهصورت مستقل در انتخابات حضور نخواهند داشت و ترجیح میدهند با پرچم تدبیر و امید در عرصه انتخابات حضور یابد) در عرصه عمومی و کلان انتخابات حضور خواهند داشت، به بررسی برخی از عواملی که میتواند درنتیجه انتخابات مجلس مؤثر باشد میپردازیم. لازم به ذکر است که شماره آنها به ترتیب اولویت و یا وزن آنها نیست.
دولتتحولات ساخت قدرت در جمهوری اسلامی بهخصوص در دوران زعامت آیتالله خامنهای، به شکل نسبی، از نظم تاریخی خاصی برخوردار بوده است. این موضوع را میتوان در تحولات پارادایمی ۸ساله دولتها از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۹۲ هجری شمسی پیگیری نمود. انتخابات مجالس شورای اسلامی نیز به شکل نسبیتری دارای نظم تاریخی بوده و از تحولات پارادایمی ۸ساله در عرصه قدرت اجرایی کشور نیز تأثیر پذیرفته است.
دولتها همواره در انتخابات نقش تعیینکنندهای داشتند، این نقش یا بهواسطه گفتمانهای برساخته دولتهای بوده است یعنی اینکه دولتها با ایجاد گفتمانها و تغییر فضای عمومی کشور در تغییر فضای عمومی مجلس و اقبال مردم به شعارها و سیاستهای موردپسند دولت نقش خود را ایفا میکردند. و یا اینکه به شکل مستقیم با راهاندازی یا حمایت از احزاب وابسته به خود سعی در همراه نمودن مجلس با خود داشتهاند.
پیروزی چشمگیر جامعه روحانیت مبارز در انتخابات مجلس چهارم و پیروزی شکننده آن در انتخابات مجلس پنجم، پیروزی چشمگیر اصلاحطلبان در انتخابات مجلس ششم و پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس هشتم و نهم، رابطه معنادار بین پیروزی یک جناح در عرصه قدرت اجرایی و پسازآن تصدی اکثریت کرسیهای انتخابات مجلس آتی را نشان میدهد. بهعبارتدیگر، همواره پس از انتخاب رئیس جمهوری جدید و تغییر گفتمان سیاسی کشور، انتخابات آتی مجلس تحت تاثیر آن قرار گرفته و اکثریت مجالس توسط جریان غالب تصاحب شده است. پیروزی جامعه روحانیت در مجلس چهارم، جبهه مشارکت در مجلس ششم و اصولگرایان در مجلس هشتم با انتخاب آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد تناظر داشته است.
اما انتخابات مجالسی که با انتخابات ریاست جمهوری، دوره دوم هر رییس جمهوری تناظر داشته است، از نظم کمتری برخوردار بوده و از الگوهای پیچیده تری پیروی کرده است. این امر میتواند به دلیل عبور زمانی گفتمانها از اوج خود و آغاز منازعات جدید گفتمانی و شکلگیری گفتمان جدید در انتخابات ریاستجمهوری بعد از هر انتخابات مجلس باشد. انتخابات مجلس پنجم که با دور دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی تناظر داشت، با پیروزی شکننده جامعه روحانیت به پایان رسید و انتخابات مجلس هفتم متناظر با دور دوم خاتمی، با پیروزی جناح مقابل یعنی اصولگرایان، با مشارکت پایین، همراه شد و انتخابات مجلس نهم متناظر با دوره احمدینژاد نتیجهای جز پیروزی قابلملاحظه اصولگرایان در برنداشت. بااینوجود بذرهای شکست اصولگرایان، در قالب اختلافات جدی درونی و طرح مسئله رقابت درون گفتمانی و غفلت از جریان رقیب، در انتخابات مجلس نهم قابلمشاهده بود.
نظام جهانیاین امر بدیهی است که کشورهای خارجی برای پیشبرد منافع خود، از هر فرصتی برای نفوذ در ایران و تضعیف جریانات وفادار به انقلاب استفاده خواهد کرد. نمونه بارز آن وقایع سال ۸۸ و حمایت از تحصن نمایندگان رد صلاحیت شده مجلس ششم بوده است.
البته بهواسطه تضعیف سفارتخانههای این کشورها بهخصوص انگلستان امکان تأثیرگذاری مستقیم آنها عملاً منتفی است(البته تحرکات اخیر سفرهای خارجی رسمی و غیررسمی میتواند ) اما قدرت برجستهسازی گفتمانی جریانات همسو با خود رادارند و از آنجایی که در این مسئله تبحر و مهارت ویژهای در کنار بسترها و زیرساختهای مناسب برجستهسازی دارند بهراحتی میتوانند در این مسیر گام بردارند.
در حال حاضر مطلوب این کشورها بسط و گسترش قدرت جریانات حامی دولت میباشند و ترجیح میدهند مجلسی همسو با دولت شکل بگیرد لذا اگر اراده نقشآفرینی در فرایند انتخابات مجلس داشته باشند قطعاً این نقشآفرینی به نفع جریانات همسو با دولت خواهد بود.
بهعنوانمثال در نظر بگیرید دولت برای همراه کردن مردم به این امر که در پیشبرد سیاستهای خود موفق بوده است نیاز شدید به گشایش و رونق اقتصادی دارد و این رونق و تأثیر آن در سفره مردم جز با تزریق منابع و تسهیل مبادلات تجاری امکانپذیر نخواهد بود، به همین دلیل انتظار میرود، در ماهها منتهی به انتخابات شاهد نوعی رفع تحریمها و گشایشهای اقتصادی باشیم که منجر به کاهش نرخ ارز، کاهش قیمت کالاهای وارداتی و افزایش مبادلات تجاری میشود. در صورت وقوع این امر فضای عمومی حاکم بر کشور بهشدت به نفع جریانات حامی دولت تغییر خواهد کرد. تثبیت فضای رونق اقتصادی و گشایشهای معیشتی دست طرفداران و حامیان دولت برای دوقطبی سازی و رادیکال کردن فضای سیاسی کشور را بازخواهد کرد که نتیجه آن کسب کرسیهای بیشتر مجلس را رقم خواهد زد.
برجامشاید مهمترین واقعه چند سال اخیر عرصه سیاسی کشور که تا سالها مردم، دولت و دیگر قوا درگیر تبعات آن خواهند بود مسئله برجام باشد. خود ماهیت برجام و اثرات کوتاهمدت و بلندمدت آن در عرصه عمومی کشور مجالی دیگر میطلبد، آنچه در اینجا اهمیت دارد تأثیر آن در انتخابات آتی میباشد.
برجام از یکطرف بهعنوان برگ برنده دولت(شاید تنها برگ برنده) در افکار عمومی مطرح شده است و خواهد شد، اثرات برجام در حوزههای اقتصادی میتواند کمک بزرگی به دولت و جریانات سیاسی وابسته به آن برای ایجاد مقبولیت و محبوبیت مضاعف نماید. نیاز دولت به رفع تحریمها از طریق برجام و ایجاد گشایش اقتصادی و تمایل طرفهای غربی به تثبیت مشی دولت فعلی در دیگر ارکان قدرت ایران منجر به ایجاد یک حلقه مثبت برای تحولات خوب ولی موقتی در حوزه معاش مردم خواهد شد.
از سوی دیگر برجام میتوانست موجب وفاق و محور وحدت جریانات اصولگرایی باشد، اما در عمل این اتفاق رخ نداد، جریان اصولگرایی که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ دچار نوعی سردرگمی و تشتت در هرم تصمیمگیری شده بود که این تشتت منجر به انفعال و رخوت در بدنه اجتماعی جریان اصولگرایی شده است. این رخوت و انفعال حتی در مسائل و مذاکرات هستهای که یک مسئله ملی بود نیز دیده میشد. با تشکیل گروه برجام و پخش آن از رسانه ملی و حضور افراد مهم و اثرگذار در جلسات گروه، انتظار میرفت که خروجی جلسات گروه بستر مناسبی برای ایجاد اتحاد و وحدت جریان اصولگرایی و آغازی برای خروج از انفعال و رخوت باشد. اما اتفاقات روزهای یکشنبه و سهشنبه ۱۹ و ۲۱ مهرماه سبب شد تا یکی از بهترین فرصتهای برای وحدت به تهدید بزرگی برای وفاق و همدلی جریانات اصولگرایی بدل شود و عملاً منجر به ایجاد تنش و واگرایی بیشتر شده است. این رخداد حرکت جریان اصولگرایی برای ائتلاف و همداستانی راهبردی در انتخابات آتی مجلس را با تردید جدی مواجه کرده است.
ایام فاطمیهایام و مناسبتهای مذهبی نقش برجسته و مهمی در عرصه عمومی و سپهر سیاسی ایران بهواسطه بسیج عمومی و کنشگری مردمی ایفا کرده است. محرم نقش ویژه ای در بسیج عمومی مردم در نهضت مشروطه، وقایع سال ۴۱ و ۴۲ خصوصاً ۱۵ خرداد، وقایع دی و بهمن ۵۷ داشته است. البته این نقش بعد از انقلاب نیز در خدمت اداره جنگ و حفظ انقلاب بوده و همچنان کار ویژه خود را بهخوبی انجام میدهد. یکی از مهمترین رخدادهای اخیر ایران که از انتخابات ۸۸ شروع شد و عملاً کشور را در آستانه یک هرجومرج عمومی قرار داده بود بهواسطه بسیج عمومی در۹ دی که مصادف با ایام محرم بود کنترل و کاملاً تحت مدیریت نظام درآمد. با این تفاسیر نمیتوان از اهمیت برجسته مناسبتها و آیینهای دینی در عرصه عمومی و جریان سازی در فضای سیاسی کشور غفلت کرد.
چند دههای میشود که ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا به مناسبتهای آیینی ایران اضافه شده است و عرصه آن فضایی عمومی کشور را بهصورت کامل تحت شعاع قرار داده است و به توصیه مراجع عظام این ایام با شور و حرارتی در حد عزایی حسینی برگزار میشد.
انتخابات مجلس امسال دقیقاً در میانه شهادت اول و دوم حضرت زهرا برگزار میشود، از آنجایی که عزاداریها از چند روز قبل از شهادت اول شروع میشود و تا روز شهادت دوم ادامه مییابد، احتمالاً فضایی عمومی کشور متأثر از این ایام چند تأثیر مهم در انتخابات داشته باشد:
- بهواسطه عزای عمومی و سراسری کشور امکان تبلیغات شاد و راهاندازی کارناوالهای شادی انتخاباتی وجود ندارد و این مسئله ظرفیتهای اصلی نامزدهای انتخاباتی را محدود میکند، از آنجایی که سطح محلی و بومی این انتخابات برجسته میباشد، احتمالاً نامزدهای انتخاباتی سعی میکنند در قالبهای جدید ولی در بافتار مذهبی تبلیغات خود را سامان دهند، همین امر منجر به بالاتر بودن دست جریان وابسته به اصولگرایی که در ظاهر نزدیکی بیشتری با تعلقات مذهبی دارند در بحث تبلیغات میدانی خواهد شد.
- شبکه عظیم تبلیغاتی موجود در دستگاههای عزاداری که بهواسطه مداحان و وعاظ روحانی شکل میگیرد میتواند فضای عمومی کشور را به نفع جریان اصولگرایی که ارتباط خوبی با این شبکه معظم دارند تغییر دهد.
- الگو رفتار اجتماعی مردم ایران نشان میدهد که تصمیمات و رفتار بخش زیادی از مردم ایران تابع عواطف، احساسات و هیجانات مقطعی میباشد. ایام فاطمیه و عزاداریها میتواند تأثیر به سزای در ایجاد موج روانی به نفع نامزدهای مذهبیتر و ولاییتر ایجاد نماید.
نتیجه اینکه اگر این ایام به شکل هوشمند و هدفمند توسط جریانات وابسته به اصولگرایی موردتوجه قرار بگیرد امکان استفاده از این ظرفیت در راستای منافع جناحی وجود دارد.
سیاستورزی جریانات سیاسیمقوله سیاست ورزی و نحوه مواجه با امر سیاسی یکی از مهمترین عوامل شکست یا تفوق در عرصه عمومی میباشد. دوره انتخابات قبلی ریاست جمهوری به نظر اکثر تحلیلگران عرصه سیاست ورزی نامزدهای بوده است تا عرصه منازعه گفتمانی. تجربه انتخابات گذشته نشان داد که یکی از مؤلفههای مهم عرصه سیاسی، سیاست ورزی حرفهای نامزدهای انتخاباتی و خردوری جمعی در مقابل نابلدی سیاسی و تکلیف گرایی کاذب میباشد.
در شرایط حاضر با توجه به تشتت و چنددستگی شدید در جریان اصولگرایی ازیکطرف و ضعف دولت در نداشتن پایگاه اجتماعی قوی و وابسته بودن آن به بدنه اجتماعی جریان اصلاحات وزن مقوله سیاست ورزی و کنش سیاسی معطوف به ائتلافهای تاکتیکی در انتخابات پیش رو را برجسته میکند.
نحوه مواجه دولت با اصلاحطلبان نیازمند سیاستورزی دقیق و عمیقی است که تجربه نشان داده است اصلاحطلبان از مهارت لازم در این حوزه برخوردارند همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری قبل با حذف نامزد اصلاحطلب و ائتلاف با طرفداران آقای هاشمی توانستند از فضای عمومی که ادامه آن منجر به طرد و حذف همیشگی آنها از صحنه سیاسی میشد برهند و یک فضای مناسبی که امکان تنفس سیاسی بهتری برایش وجود دارد را حاکم کنند.
جریان سیاسی اصلاحطلب بعد از سال ۹۲ توانست با فضای ایجاد شده دست به بازسازی تشکیلاتی خود و احیا گفتمان خود زده است و آمادگی لازم برای ایفا نقش مناسب و بازیگری در انتخابات آتی را کسب کرده است اما شواهد نشان میدهد که این جریان همچنان ترجیح میدهد در این انتخابات بهتنهایی ورود نکرده و با ترکیبی از عقلای همه گروههای سیاسی ذیل جریان اعتدال و خرده گفتمان ساختهشده توسط دولت دست با بازی حرفهایتری بزند. البته در این مسیر با مشکل جدی هزینه-فایده میزان سرمایه اجتماعی که خرج میکنند با میزان فایدهای که بدست میآورند مواجه هستند. بخشی از اصلاحطلبان اعتقاددارند که سرمایه اجتماعی خود را بهپای دولتی ریختهاند که از خود بدنه اجتماعی ندارد و به همین دلیل دولت باید امتیازات بیشتری به آنها واگذار کند، سیاست ورزی آنها در این مسئله است که تا کجا میتوانند با این دولت همراهی کنند و آیا دولت به آنها به اندازی که خود میپندارند امتیاز میدهد.
در مقابل جریان اصولگرایی که سهم عمده شکست دوره قبلی ریاست جمهوری متوجه نابلدی سیاسی نامزدها و حامیان آنها میباشد هنوز نتوانسته است برای این ضعف خود چارهای بیندیشد و یا حتی به مدل مناسبی برای ارائه لیست مشترک برسد. اتفاقات اخیر مجلس در زمان تصویب برجام امکان ائتلاف و یا همدلی در بین بازیگران اصلی این جریان را بسیار سخت کرده است و این مهم در حال حاضر صرفاً با ازخودگذشتگی و ایثارگری بخش قابلتوجهی از طیفهای اعتقادی و ارزشی امکانپذیر است.
سومین مؤلفهای که در عرصه سیاست ورزی بسیار مهم است، نقش شورای نگهبان در زیمن بازی انتخابات است. هرچند که شورای نگهبان بهعنوان بازیگری سیاسی انتخابات نیست ولی بهعنوان قید بسیار مهم در بازی انتخابات میباشد که زمینبازی و بازیگران را تعیین میکند. تجربه نشان داده است که اصلاحطلبان در این عرصه با مشکلات جدی مواجه هستند و بهواسطه سهم آنها در وقایع سال ۸۸ این قید بازی برای آنها بسیار جدیتر نیز شده است. البته این امر یک مزیت نسبی نیز برای آنها محسوب میشود با توجه به رد صلاحیت بخشی از این جریانات خودبهخود تعداد نامزدهای آنها کم خواهد شد امکان ائتلاف و ارائه لیست مشترک را بالا میبرد. البته این مسئله در حوزههای انتخابی که صرفا یک نماینده دارد بسیار حائز اهمیت است و عملاً منجر به تجمیع آرای انتخاباتی آنها خواهد شد. با این تفاسیر ممکن است جریان اصلاحطلب دست به جوانگرایی در ترکیب نامزدهای خود بزند و با ترکیب افراد جوان که مشکلی برای عبور از فیلتر شورای نگهبان ندارد با افرادی که به عنوان تابلوی این جریان شناخته میشوند دست به پوست اندازی برای بقا در ساختار قدرت بزند، کاری که در شوراهای شهر تهران انجام داد و تا حدودی هم موفق بوده است.
از طرف دیگر جریان اصولگرایی در این زمینه با مشکل خاصی مواجه نیست و همین امر سبب تعدد بازیگران و نامزدهای آنها خواهد شد و با توجه به ناتوانی آنها در ارائه لیست مشترک این جریان عملاً در حوزههای تک نماینده بهاحتمالزیاد با چند نامزد شرکت خواه کرد که منجر به شکسته شدن آرا آنها خواهد شد و احتمال موفقیت جریان رقیب را بیشتر خواهد کرد.
ماهواره و شبکههای اجتماعییکی از تغییرات مهم و قابل تأمّلی که تحقق آن در انتخابات ریاست جمهوری قبلی بهوضوح قابلرؤیت بود، تطوّر فرآیندها و مکانیزم های تبلیغاتی از حالت سنتی به مدرن بود؛ بدین معنا تبلیغات انتخاباتی که در گذشته عمدتاً معطوف به فعالیت ستادهای انتخاباتی استانی، منطقهای و محلهای کاندیداها بود و درنهایت توفیق کاندیداهای پیروز، تابعی از توفیق عملکرد مجموعه ستادهای وی در امر تبلیغ، تحریک و تهییج افکار عمومی و کم و کیف تبلیغات ستادی بود، بهسوی تاکتیکهای تبلیغات رسانهای اعم از تلویزیونی، رادیویی و شبکههای اجتماعی تغییر ماهیت داد؛ بهطوریکه این امر بهعنوان مؤلفهای اساسی و تأثیرگذار در تحلیل و تبیین پیروزی حسن روحانی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری قابلبررسی است؛ در حال حاضر رسانهی ملی در رأس هرم رسانههای نافذ و تأثیرگذار بر افکار عمومی قرار دارد و پسازآن ماهوارهها و شبکههای اجتماعی در مراتب بعدی این هرم جای میگیرند؛ ازاینرو نقش صداوسیما بهعنوان نافذترین، اثربخشترین و پرمخاطبترین رسانهی موجود در فضای رسانهای کشور، در تکوین افکار عمومی و جهتدهی به وقایع و کنشهای سیاسی و اجتماعی شهروندان، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
گرچه به نظر میرسد تغییر فرآیندی فوقالذکر در مقطع کنونی ، بلا موضوع و غیرقابل تسری به عرصه انتخابات مجلس شورای اسلامی میباشد اما چند نکته مهم وجود دارد که بررسی آنها جای تأمل دارد.
- به علت محلی و منطقهای بودن انتخابات شبکههای ماهوارهای امکان تأثیرگذاری مستقیم آنها وجود ندارند اما نقش آن در فضای سازی و برجستهسازی عرصه عمومی قابل کتمان نیست .
- بهجای ماهوارهها، شبکههای اجتماعی میتوانند نقش بسیار برجستهای در عرصههای محلی ایفا کنند. نکته مهم در این زمینه قانون منع تبلیغ ۲۴ ساعت مانده به آغاز انتخابات است که در حالا حاضر امکان منع این شبکههای وجود ندارد. به نظر میرسد شورای نگهبان برای این مسئله باید تدبیری اتخاذ نماید تا با ایجاد بسترهای سخت و نرمافزاری امکان رهگیری تبلیغات سازماندهیشده را برای برخورد قانونی فراهم نماید.
هر چند که عوامل تشریح شده نشان میدهد که دست جریانات وابسته به دولت برای کسب سهم بیشتری از کرسیهای مجلس بالاتر است، اما در این زمینه نمیتوان با قطعیت نظر داد. همین عوامل بسته به میزان و نحوه استفاده از آنها میتواند تاثیری متفاوت از برداشت اولیه داشته باشد. به عنوان مثال هرچند که بسترهای مذهبی همواره می تواند ابزار مناسبی برای بهره برداری سیاسی افراد سیاسی- مذهبی باشد ولی شرایطی نیز وجود داشته است که به علت استفادههای نابجا از این بسترها رفتار مردم دچار چرخش شده است، یا درست است که دولت ابزارهای قویی برای همراستا کردن عموم مردم با طیفهای همسوی خود دارد ولی استفاده نادرست از این ابزارها موجب بدبینی مردم نسبت به دولت خواهد شد. به هر حال می توان گفت که مهمترین عوامل اثرگذاری بر نتیجه انتخابات همین مولفهای بررسی شده است ولی میزان اثرگذاری آنها و مکانیزمهای اعمال آنها به نحوی که منجر به رضایتمندی عمومی شود نیاز به گذر زمان دارد.