در این رابطه مهدی اشعری، دانشجوی دکترای علوم اقتصادی دانشگاه تهران و عضو اندیشکده مطالعات حاکمیت و سیاستگذاری در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: دکتر نهاوندیان در همایش بانکداری اسلامی گفته بودند نرخ سود نباید دستوری تعیین شود. این حرف درستی است. بانکها همیشه دستکم برای سپردهگذاران کلان راهی پیدا میکنند و سودهای با نرخ بالاتر از نرخ مصوب به آنها میدهند. از طرف دیگر رعایت سقف نرخ ۱۵ درصد تا قبل از این هم الزامی بود. صدور بخشنامهٔ جدید و تأکید دوباره بر نرخی که قبلاً هم بانکها موظف به اجرای آن بودند، چه معنایی میتواند داشته باشد جز اینکه تا حالا بانکها سقف را رعایت نمیکردند؟!
وی اظهار کرد: البته مسئولین بانک مرکزی از مردم خواستهاند تا در فرآیند نظارت همکاری کنند و اگر تخلفی از این نرخها مشاهده کردند گزارش دهند. اما با در نظر گرفتن اینکه مذاکره با سپردهگذاران کلان پنهانی انجام میشود و آنها خودشان ذینفعاند، چرا کسی باید گزارش کند؟ فرآیندهای نظارتی اینچنینی در شرایطی مناسباند که سقف نرخ سود تسهیلات مسئله باشد، نه سپرده.
اشعری گفت: همچنین معاون اقتصادی بانک مرکزی (آقای قربانی) پس از ابلاغ بخشنامه اعلام کردند که اضافه برداشت بانکها به خطوط اعتباری با نرخ سود ۱۸ درصد تبدیلشده است. این کار از چند جهت نادرست به نظر میرسد. اول آنکه برای این خطوط اعتباری از بانکها وثیقه گرفته نمیشود. در شرایطی که نرخ جریمهٔ اضافه برداشت ۳۴ درصد است، خط اعتباری ۱۸ درصدی که وثیقه هم نمیخواهد برای همهٔ بانکها (ازجمله بانکهای عملاً ورشکسته) بسیار جذاب است و حتی اگر توان (اگر نگوییم قصد!) بازپرداخت را هم نداشته باشند از آن استقبال میکنند.
این کارشناس ارشد اقتصادی افزود: دوم اینکه چنین رفتاری از سوی سیاستگذار و ناظر پولی کشور پیام روشنی به بانکها میدهد: هرچقدر میخواهید اضافه برداشت کنید، اصل و جریمهٔ آن را هم پس ندهید و اطمینان داشته باشید روزی میرسد که ما آن را برایتان به خط اعتباری با سود کم تبدیل میکنیم!
اشعری اظهار کرد: جهت سوم اینکه این کار که بهقصد کاهش نرخ سود بازار بینبانکی انجام میشود، عملاً پایه پولی را زیاد میکند. هر نوع دیگری از عرضهٔ پایه پولی هم همین اثر را بر نرخ سود بازار بینبانکی دارد. بر این مبنا، آیا بهتر نبود بهجای تزریق پایه پولی به بانکها، آن را صرف مخارج عمرانی دولت میکردیم تا علاوه بر کاهش نرخ سود بازار بینبانکی، محرکی برای بخش حقیقی اقتصاد کشور باشد؟
این کارشناس اقتصادی گفت: نرخ سود بانکی بههرحال باید کم میشد. چون در نرخهای سود بالا، سرمایهگذاریهای حقیقی در بخش تولیدی اقتصاد توان رقابت ندارند و درنتیجه تولید کشور آسیب میبیند. اما مگر تنها رقیب سرمایهگذاری در تولید، سپردهگذاری در بانک است؟ بازارهای دیگری مثل مسکن، طلا و ارز هم در سالهای گذشته توانستهاند پول سرمایهگذاران را به خود جذب کنند. اگر در چند سال اخیر این سه بازار رونق چندانی نداشتند و خطر بزرگی محسوب نمیشدند، به علت سود بالای بانکی بوده است. حالا که نرخ سود بانکی قرار است کم شود، چه برنامهای برای جلوگیری از مهاجرت عظیم منابع مالی به این بازارها و تورم بالای ناشی از آن داریم؟ توجه به سرکوب نرخ ارز در چند سال گذشته و محدودیتهای ارزی اخیر کشور، نگرانی را مخصوصاً دربارهٔ بازار ارز تشدید میکند.
وی ادامه داد: ضمن اینکه حدوداً یازده روز میان تاریخ اعلام مصوبه (۳۱ مرداد) و تاریخ اجرایی شدن آن (۱۱ شهریور) فاصله افتاد. در این مدت عدهٔ زیادی به بانکها هجوم بردند و سپردههای کوتاهمدتشان را به سپردههای بلندمدت با نرخهای بالا تبدیل کردند. خوبی این اتفاق این است که کوه یخ نقدینگی که در حسابهای بلندمدت بانکی وجود داشت، در اثر کاهش نرخ بهره ناگهان آب نمیشود (که اگر میشد شاید شاهد ابرتورم میبودیم) و حداقل یک سال به بانک مرکزی فرصت میدهد تا برای آرامآرام آبکردن آن و جاری کردنش در اقتصاد کاری کند. البته اگر بانک مرکزی دست روی دست بگذارد و سالبهسال بخواهد این ماجرا را تمدید کند، مشکل فقط به تعویق میافتد و چیزی حل نمیشود. از مسئولین بانک مرکزی انتظار میرود در این زمینه برنامهای ارائه کنند.
اشعری تصریح کرد: حواسمان باشد که ریشه اصلی وقوع مشکلات پولی کنونی کشور تنظیمگری و نظارت نامناسب بانک مرکزی بر روی بانکها است. تا وقتی این ریشه اصلاح نشود، هر اقدام دیگری تنها نقش مسکن دارد.
منتشر شده در خبرگزاری مهر در تاریخ ۱۶ شهریور ۱۳۹۶