توضیحات
بازطراحی معماری نهادی نظام ملی تنظیمگری
اواخر قرن بیستم، تغییر پارادایم معنا داری در نظامات حکمرانی برخی کشورها از مدل ارائه وسیع خدمات دولتی (دولت رفاه) صورت گرفت و با آغاز دوران خصوصی سازی و برون سپاری ارائه خدمات به بخش خصوصی، مفهوم دولتهای تنظیمگر ظهور پیدا کرد. این تغییر پارادایم در مدل حکمرانی با ایجاد آژانسهای اداری مستقل و همچنین زیرساختهای حقوقی و قانونی جدید برای ایفای نقش تنظیمگری ادامه پیدا کرد و در حال حاضر بحث پیرامون توسعه و اصلاح نظامات تنظیمگری یکی از محوری ترین مباحث حول ساختار حکمرانی دولتها را تشکیل میدهد.
هرچند تنظیمگری صرفاً یکی از کارکردهای نظام حکمرانی به شمار میرود و در کنار کارکردهای مهم دیگری چون سیاستگذاری قرار دارد، اما میتوان ادعا کرد که در سالهای اخیر نظام حکمرانی بیشترین توسعه خود در ابعاد اجرایی و پژوهشی را از منظر تنظیمگری داشته است. (بریثویت و همکاران، 2007)
تعاریف مختلف و متنوعی از مفهوم تنظیمگری در ادبیات علمی مطرح شده است. برخی تنظیمگری را با تاکید بر نقش نهادهای اداری تعریف کرده و بیان داشته اند تنظیمگری به معنای «کنترل ثابت و متمرکز یک نهاد عمومی بر فعالیتهایی است که برای جامعه دارای ارزش هستند» (سلزنیک، 1985)
مبتنی بر این تعریف تنظیمگری شامل مانیتورینگ، ارزیابی و پالایش مجموعهای از قواعد حاکم بر فرآیندهای موردی و مشخص است. همچنین در چنین تعاریفی، برخی از ارگانهای اجرایی حاکمیت نیز جزو تنظیمگران به حساب میآیند و تنظیمگری محدود به آژانسهایی با عنوان مشخص تنظیمگر نیست.
البته طیف دیگری از تعاریف، تنظیمگری را وسیع تر تعریف کرده و آن را محدود به نهادهای اداری نمیدانند. بلکه آن را شامل همه مکانیزمهای کنترل اجتماعی –چه برآمده از حاکمیت و چه برآمده از نهادهای خصوصی و مدنی و همچنین چه از روی قصد و نیت مشخص و چه بدون توجه و غیر عمد- میدانند. (بالدوین و همکاران، 1998)
برخی از تعاریف در توضیح تنظیم گری از عبارت «قانونگذاری بروکراتیک» استفاده کرده اند و بیان داشته اند تنظیم گری وضع بروکراتیک قواعدی مشخص و به دنبال آن، مانیتورینگ و اعمال آن قواعد توسط مجموعه ای از بازیگران اجتماعی، بخش خصوصی و سیاسی بر روی طیف دیگری از بازیگران اجتماعی، خصوصی و سیاسی است. این قواعد توسط مجالس قانونگذاری یا دادگاهها وضع نمیشوند و لذا تنظیمگری نوعی قانونگذاری اداری و بروکراتیک است. (لوی فار، 2011)
البته این بدین معنی نیست که نهاد قانونگذار و نهادقضایی اهمیتی در تنظیمگری ندارند و البته به این معنا نیست که نهاد قانونگذار و نهاد قضایی بازیگران موثری در محیط تنظیمگری نیستند. بلکه تاکید این تعریف بر منشا بروکراتیک تصمیمات در عین نقش و تاثیر بازیگران متنوع در بخشهای مختلف حاکمیت، بخش خصوصی و نهادهای اجتماعی بر عملیات تنظیمگری است. (لوی فار، 2011)
توسعه مفهوم تنظیمگری و تاسیس نهادهای تنظیمگر چالشهای مهمی در زمینه حقوق اساسی کشورها نیز بوجود آورده است. بطور مثال با توجه به اینکه تنظیمگران نوین، ترکیبی از وظایف قانونگذاری، اجرایی و قضایی را برعهده دارند، اصل تفکیک قوا چالشی جدی در مقابل مفهوم تنظیمگری است. همچنین چالش تنظیمگرانِ با استقلال نسبی از حاکمیت، با مفهوم مردم سالاری و در امتداد آن پاسخگویی و شفافیت تنظیمگران، از دیگر چالشهای مفهوم تنظیمگری در زمینه حقوق اساسی است. (اسکات، 2010)
لذا جایابی نهادی تنظیمگران در نظام حکمرانی و چگونگی تعریف لایهای جدید در نظام حکمرانی با عنوان لایه تنظیمگری یکی از سوالات چالشی و پرمباحثه در ادبیات علمی و مباحثات سیاسی بسیاری از کشورها است که لازمه پاسخ به آن تعریف نسبت و رابطه نهادهای تنظیمگر با نهادهای سیاستگذار و قانونگذار، با نهادهای اجرایی، با نهادهای قضایی و دادگاهها و چگونگی کنترل و نظارت بر آنها و همچنین تعریف نوع ارتباط میان تنظیمگران و هماهنگی میان آنها است. در برخی از کشورها همچون فرانسه، این مباحثات منجر به تصویب قانون مجزا و مشخصی برای تعریف لایه تنظیمگری در حاکمیت شده است.
در کشور ما نیز در سالهای اخیر توجه و حرکت ویژهای به سمت تاسیس نهادهای تنظیمگر همچون شورای رقابت، هیات مقررات زدایی، سازمان تنظیم مقررات ارتباطات رادیویی، ساترا و.. و همچنین مفهوم دولت تنظیمگر صورت پذیرفته است. به نظر میرسد در حال حاضر و با توجه به توسعه مفهوم تنظیمگری در ایران، ضروری است طراحی جامعی در خصوص مدل معماری نظام تنظیمگری کشور انجام گیرد.
1. تقویت نظام تنظیمگری کشور از طریق بازطراحی و بازتعریف تعاملات و ارتباطات نهادی لایههای مختلف نظام حکمرانی با نظام تنظیمگری در کشور
2. تثبیت و تقویت تنظیمگران در راستای ایفای مأموریتهای خود از جمله حفظ منافع و ارزشهای عمومی و تقویت و توسعه صنعت در قالب سازمانهای عمومی مستقل و کارآمد
3. تقویت و اصلاح فرایندهای خصوصیسازی و کوچکسازی دولت، از طریق استقرار تنظیمگران مستقل و کارآمد در نظام حکمرانی ملی
4. تسهیل و توسعهی فرایندهای اجراییسازی سیاستهای کلی از طریق هماهنگی و یکپارچهسازی نهادی و ساختاری نظام سیاستگذاری و نظام تنظیمگری در نظام حکمرانی ملی