اقتصاد رفتاری در گذر زمان (قسمت اول)

اقتصاد رفتاری در گذر زمان (قسمت اول)


سیاست گذاری اقتصاد



 اسمیت در کتابش تبیین می‌کند که چگونه ویژگی‌های محیطی بر رفتار یک ملت (شامل مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان) اثر می‌گذارد.

دوران پس از اقتصاد کلاسیک، دورانی است که نظریه‌های اقتصادی بسیار ناهمگون می‌شوند. مکاتب فکری مختلفی با رویکردهای متفاوت توسعه پیدا می‌کنند. برخی از اقتصاددانان آن زمان (اجورث، رمزی و فیشر) به دنبال ابزارهایی برای استخراج ارزش ذهنی از سیگنال‌های فیزیکی بودند اما این اقتصاددانان رفتاری اولیه از چنین ابزارهایی برخوردار نبودند.

یکی از اجزای مکتب فکری کینز آن بود که با تنظیم‌گری در رفتار مصرف‌کننده می‌توان پایه‌ای برای سیاست مالی و مدیریت نوسانات اقتصادی فراهم کرد. بسیاری از عناصر نظریه کینز، مانند «تمایل به مصرف» یا «خوی حیوانی کارآفرینان که بر تصمیم‌های سرمایه‌گذاری مؤثر هستند»، بر مفاهیم روان‌شناختی استوار بودند. این بدنه فکری در سیاست‌های مالی دهه ۱۹۶۰ آمریکا غالب بود.

در اوایل دهه ۱۹۳۰ گروهی از اقتصاددانان – در میان معروف‌ترین آن‌ها می‌توان به اَرو، ساموئلسون و دبرو اشاره کرد- به واکاوی ساختار ریاضی رفتار و انتخاب مصرف‌کننده در بازار پرداختند. به‌جای آنکه مدل‌هایی ساخته شود که مجموعه‌ای از شاخص‌های روان‌شناختی‌ای را دربر گیرد که پیش‌بینی کننده رفتار انتخابی افراد باشد، این گروه از نظریه‌پردازها به دنبال آن ساختار ریاضی از انتخاب‌ها بودند که از فروض ساده و ابتدایی نشات می‌گرفتند. بسیاری از این مدل‌ها (و شیوه مدل‌سازی‌شان) به این معنا که تنها بر انتخاب‌های بهینه و ایده‌آل و تخصیص کارای منابع تمرکز داشته‌اند، هنجاری هستند. در مقابل این‌گونه مدل‌سازی، تبیین رفتار واقعی مردم (همان‌طور که روانشناسان انجام می‌دهند) و چگونگی عملکرد واقعی بازار قرار دارد.

برای فهم کامل این رویکرد، اولین و یکی از مهم‌ترین این مدل‌ها را در نظر بگیرید: اصل ضعیف ترجیحات آشکارشده. این اصل توسط پائول ساموئلسون در دهه ۱۹۳۰ توسعه داده شد. او بیان می‌کند که اگر یک مصرف‌کننده میان یک سیب و یک پرتقال، سیب را انتخاب می‌کند، به معنای آن است که او ترجیحاتی را برای سیب آشکار می‌کند. اگر تنها فرض کنیم که این به معنای دوست داشتن (دوست داشتن یک رابطه درونی و پایدار فرض می‌شود) سیب نسبت به پرتقال است، درباره رفتار آینده او چه می‌توانیم بگوییم؟ آیا اصلاً چیزی می‌توانیم بگوییم؟ آنچه ساموئلسون و محققان بعدی به لحاظ ریاضی نشان داده‌اند این موضوع است که حتی مفروضات ساده درباره انتخاب میان گزینه‌های دوتایی که به معنای آشکارسازی ترجیحات پایدار در طول زمان است، می‌تواند دلالت‌های بسیار قوی داشته باشد. بنابراین رویکرد ترجیحات آشکارشده از یکسری از مفروضات (اصول موضوعه) شروع می‌شود که به‌نوعی یک نظریه را به زبانی رسمی بیان می‌کند. نظریه به‌عنوان‌مثال به ما می‌گوید که یکسری از انتخاب‌های مشاهده‌شده به معنای مشاهده میزان علاقه یا مطلوبیت افراد به گزینه‌های انتخاب‌شده است. بر این اساس معیار خوب بودن یک نظریه در سادگی اصل موضوع و قدرت پیش‌بینی‌کنندگی آن است.

منتشرشده در هفته‌نامه تجارت فردا به تاریخ ۲۹ مهر ۱۳۹۶