اقتصاد رفتاری, اقتصاد سیاسی, الگوهای حکمرانی و تنظیمگری, برنامههای انجام شده, حوزه های تخصصی, در رسانه, دیدگاه تخصصی, محصولات, یادداشتها
بسیاری از سؤالاتی که در اقتصاد مطرح میشود از جنس سؤالات علّی است، بهعنوانمثال، آیا سیاست حذف یارانه یک سیاست بهینه برای همه اقشار جامعه است؟ آیا سیاستهای مبتنی بر اقتصاد مقاومتی تاکنون مؤثر بودهاند؟ آیا افزایش قیمت حاملهای انرژی، کاهش مصرف انرژی را در پی خواهد داشت؟ چند دهه قبل، در سال ۱۹۲۵، فیشر آماردان، یک روش جدید برای پاسخ به چنین سؤالاتی پیشنهاد داد: آزمایشهای کنترلشده تصادفی (RCT). در آزمایشهای کنترلشده تصادفی، اختصاص واحدهای مختلف به گروههای درمانی مختلف بهصورت تصادفی انجام میشود. این روش، از این مسئله اطمینان حاصل میکند که ویژگیهای غیرقابل مشاهده واحدها هنگام تخصیص در گروهها، در تفاوت میان دو گروه نقش نداشته و هرگونه تفاوت بین گروه درمان و گروه کنترل نشاندهنده تأثیر درمان و اثر متغیر مستقل بوده است.
آزمایشهای کنترلشده تصادفیپس بهعبارتدیگر آزمایشهای کنترلشده تصادفی یکی از روشهای علّی است که در آن نمونهها به شکل تصادفی از جامعه آماری انتخاب و به شکل تصادفی به گروه کنترل و آزمایش (یا درمان) تخصیص داده میشوند. تنها تفاوت بین گروه کنترل و آزمایش در دریافت آن عامل یا مداخله است. بهاینترتیب، اثر آن عامل یا مداخله روی متغیرهای وابسته سنجیده میشود. درحالیکه این ایده ساده به نظر میرسد، پیادهسازی آن با پیچیدگی بسیاری روبهرو بوده است و درنتیجه ورود آن به علوم اجتماعی بهطورکلی و در اقتصاد توسعه بهطور خاص زمان زیادی به طول انجامید. اولین مطالعات انجام شده با روش آزمایشهای کنترلشده تصادفی در حوزه پزشکی صورت گرفت و در حدود ۲۰ سال پیش، این ایده راه خود را در اقتصاد توسعه آغاز کرد. بنرجی، دوفلو و کرمر، ازجمله بزرگترین اقتصاددانان توسعه هستند که در سال ۲۰۱۶ مقاله اثرگذاری با عنوان «اثر آزمایشهای کنترلشده تصادفی بر مطالعات اقتصاد توسعه و سیاست توسعه» نوشتهاند. آنها در این مقاله به ضرورت انجام آزمایشهای کنترلشده تصادفی میپردازند، اما درزمینهٔ تاریخچه استفاده از این نوع از آزمایشها در اقتصاد مینویسند: «از سال ۱۹۹۴، اقتصاددانانی همچون گلو، کرمر و مولین شروع به استفاده از ارزیابی تصادفی کردند. در سال ۱۹۹۷، آزمایشات کنترلشده تصادفی پروگرسا (PROGRESA) آغاز شد و نخستین ارزیابی بود که باهدف ارزیابی یک سیاست در مقیاس بزرگ در یک کشور درحالتوسعه انجام شده است. با راهاندازی این ارزیابیهای تصادفی، ما امیدمان را ابراز کردیم که آزمایشهای کنترلشده تصادفی، انقلابی در سیاستگذاری اجتماعی در قرن بیست و یکم ایجاد خواهد کرد، همانطور که انقلابی در پزشکی قرن بیستم ایجاد کرد.»
در این راستا، آزمایش پروگرسا از کتاب «اقتصاد فقیر» بهتفصیل بیان میشود تا نحوه تحول یک سیاست با ارزیابیهای کنترلشده بهخوبی روشن شود. «وظیفه اصلاح نظام پیچیده رفاهی، به لوی سپرده شد. وی باور داشت که با پیوند دادن مبالغ پرداختهای رفاهی به سرمایهگذاری در سرمایه انسانی (بهداشت و تحصیل)، میتوان اطمینان حاصل کرد پولی که امروز صرف نسل تحصیلکرده و سالم میشود، نهتنها در کوتاهمدت، بلکه در بلندمدت نیز به از بین بردن فقر کمک میکند. این باور الهامبخش طراحی پروگرسا بود. پروگرسا نخستین برنامه انتقال نقدی مشروط بود، یعنی تنها در صورتی به خانوادههای فقیر پول داده میشد که فرزندانشان مرتب به مدرسه بروند و خانواده خواهان دریافت مراقبت سلامت پیشگیرانه باشد. خانوادههایی که فرزند دبستانی دختر داشتند، در مقایسه با خانوادههای با فرزند دبستانی پسر، پول بیشتری دریافت میکردند. برای اینکه این برنامه ازنظر سیاسی موردپذیرش قرار گیرد، هنگامیکه فرزند بهجای کار کردن به مدرسه میرفت، پرداختها بهعنوان «جبران هزینه» بابت دستمزد ازدسترفته، به خانواده ارائه میشد. اما درواقع هدف برنامه این بود که با واردکردن هزینه به خانوادههایی که در فرستادن فرزندانشان به مدرسه کوتاهی میکردند، مستقل از نگرش آنها به تحصیل، تلنگر بزند. در اینجا لازم به ذکر است که ترکیب آزمایشات مختلف با آموزههای علوم رفتاری در قالب «تلنگرها» میتواند اثربخشی مداخلات را افزایش داده و موفقیت سیاست را تضمین کند.
در ادامه لوی متوجه شد که «هر رئیسجمهور جدید پیش از آغاز برنامههای خویش، معمولاً تمامی برنامههای رئیسجمهور پیش از خود را لغو میکند، بنابراین او سعی داشت مطمئن شود که در صورت تغییر دولت، این پروژه ادامه خواهد یافت، لذا پروژهای مقدماتی تنظیم کرد که تنها در گروهی از روستاهای تصادفی انتخابشده ارائه میشد و این امکان را فراهم میکرد تا بتوان بهدقت بروندادها را در روستاهای انتخابشده و انتخابنشده مقایسه کرد. این برنامه مقدماتی نشان داد چنین برنامهای بدون تردید میزان ورود به مدرسه را بهویژه در سطح دبیرستان بهطور محسوسی افزایش میدهد. نرخ نامنویسی در دبیرستان از ۶۷ درصد به ۷۵ درصد برای دختران و از ۷۳ به ۷۷ درصد برای پسران افزایش یافت. این برنامه نخستین بازنماییهای قدرت مجابکننده آزمون تصادفی موفق بود» که در دولتهای بعد تغییر نام داد.
از آن زمان تاکنون مطالعات بسیاری بر این اساس صورت گرفته است و نهادهای بینالمللی همچون بانک جهانی آزمایشهای مختلفی را با روش RCT انجام دادهاند. ارزیابی مداخلات در حوزه علوم اجتماعی و بهطور خاص در اقتصاد توسعه اهمیت بسیاری دارد، چراکه در سادهترین حالت آن توان پاسخگویی به این سؤال را دارد که آیا این تصور شهودی سیاستگذار از میزان اثربخشی یک سیاست واقعی بوده است یا خیر. علاوهبراین، عدم انجام یک ارزیابی صحیح باعث میشود تا نتوانیم به برخی از سؤالات پاسخ دهیم، سؤالاتی از قبیل آنکه آیا ادامه سیاست فعلی ضروری است؟ و درنتیجه (۱) امکان نسبت دادن هرگونه تغییر رفتار به سیاست فعلی با مشکل مواجه میشود؛ (۲) نمیدانیم که چرا یک سیاست توانسته بهخوبی پاسخ دهد؛ (۳) نمیدانیم که چگونه نوآوریهای آینده را بهبود ببخشیم (ازلحاظ کارایی و اثربخشی)؛ (۴) به سیاستهای ناکارآمد ادامه خواهیم داد و درنهایت (۵) از ذینفعان خارجی انتقاد خواهیم کرد.
فرآیند آزمایش کنترلشده تصادفی
منتشر شده در دنیای اقتصاد در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۳۹۷.