در نشست گروه بینالملل اندیشکدۀ حکمرانی شریف، با عنوان "رابطهی متقابل اقتصاد و سیاست خارجی در جمهوری اسلامی ایران"، روز یکشنبه 23 دی ۱۴۰۳، دکتر عباس ملکی، معاون اسبق وزارت امورخارجه و استاد دانشگاه شریف، و دکتر سهراب شهابی، اقتصاددان و مدیرکل اسبق دفتر مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت امورخارجه و استاد دانشکده روابطبینالملل، به ایراد سخنرانی پرداختند.
دکتر عباس ملکی، معاون اسبق وزارت امورخارجه و استاد دانشگاه شریف، بیان داشت: کاهش درآمد ارزی، محدودیت در توسعه زیرساختهای انرژی، سیاستهای ناکارآمد پولی و مالی، فساد اقتصادی و ناکارآمدی مدیریتی، انزوا و فقدان شفافیت و تحریم، بیکاری و بحران نیروی کار، تغییرات اقلیمی و کمبود آب، چالشهای برآمده از تلاقی سیاست خارجی و اقتصاد کشور هستند.
همچنین در ادامه عنوان کرد: ساکت و آرام ماندن، بهینهترین استراتژی برای ایران در قبال تحولات خاورمیانه است. این میزان اظهارنظر از سوی مقامات نظامی در تضاد با سیاست خارجی ماست. در این چارچوب، ایران باید مدتی از اعراب منطقه فاصله بگیرد. رابطه با عربستان سعودی را دنبال کنیم. به نظر میرسد ولیعهد عربستان در تنشزدایی با ایران جدی است. ایران در حالیکه یک درصد جمعیت جهان و یک درصد سرزمین جهان را دارد هفت درصد منابع جهان را در اختیار دارد و در مجموع منابع نفت و گاز در جهان اول است پس باید بیشتر در بخش انرژی فعال شود. اصرار ما بر اورانیوم که رتبه هفتادم جهان هستیم، بیمعنی است. همسایگان جبر جغرافیایی ما هستند و قابل تغییر نیستند. باید بی توجه به شبکههای اجتماعی، روابط خودمان با همسایگان را بهبود ببخشیم.
دکتر ملکی افزود: تمرکز بر بخش خدمات و شرکتهای کوچک و متوسط مزیت ما در اقتصاد خواهد بود. میتوانیم از رابطهی هند با ایالات متحده درس بگیریم. هند بخاطر آزمایش هستهای، توسط آمریکا تحریم شد اما ظرف سه سال، واشنگتن مجبور شد پیمان جامع همکاریهای علمی و فنی با هند امضا کند چون نمیتوانست محققان هندی را در آزمایشگاههای خودش تحریم کند. ایران در سیاست خارجی با معرفت است و منفعتهای کوتاهمدت، سیاست اصولیاش را تغییر نمیدهد. حضرت امام (ره) به هیأت کشورهای اسلامی در زمان جنگ که مدعی بودند مناقشههای مرزی میان ایران و عراق بعنوان دو کشور اسلامی اهمیتی ندارند، فرمودند برای حفظ یک وجب از خاک ایران، خون هزاران شهید ارزش دارد. سیستم هوشمند تحریم آمریکا علیه ایران، توسط شبکهای از نهادهای غیردولتی اعمال میشود. حکمرانی و دموکراسی ما کوتاهمدت و موقتی است. چیزی شبیه سنا میتواند به حکمرانی تداوم و استمرار ببخشد.
استاد دانشگاه شریt تصریح کرد: آقای روحانی در اول دولتش صدهزار بیست و پنج میلیون تومان از مردم گرفت که عملاً به سود تقویت مافیای خودروسازی تمام شد. کشور هفت هزارسالهی ایران با انزوای ذاتی تاریخی و این حجم از فداکاریها را باید حفظ کرد. برخی مسئولین اصلا متوجه نیستند چه وظیفهی خطیری در قبال کشور دارند. وزیر امورخارجه و معاونانش اصلا نباید در پایتخت باشند. آنها باید شبانهروز دیپلماسی را جلو ببرند. دکتر علی لاریجانی گزینهی خوبی برای پیشبرد مذاکرات با آمریکا است.
دکتر سهراب شهابی، اقتصاددان، مدیرکل اسبق دفتر مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت امورخارجه و استاد دانشکده روابطبینالملل، نقطه نظرات را خود را بیان داشت و چنین گفت: برای مدت طولانی، اقتصاد در ایران برای سیاست خارجی هزینه شدهاست و در حال حاضر دیگر اقتصاد کشور این توان را ندارد. زمان آن فرا رسیدهاست که سیاست خارجی برای اقتصاد هزینه بپردازد. با فعال شدن مکانیزم ماشه، شرایط ایران به مراتب سختتر میشود وتنش بالا میگیرد. غرب بدون دستاورد از این فرصت دست نمیکشد. طبقهی متوسط بر اساس میزان درآمد تقلیل رفته ولی بر اساس معیار فرهنگی هنوز در عرصه سیاست ایران نیروی موثری است. با بهرهگیری از چهارچوب نظریه کاردوزو ، حکومت توسعهگرا ، چنانچه در داخل کشور با طبقه متوسط دارای شکاف نباشد و محیط بینالمللی بدون تنشی را تجربه کند، شانس خوبی برای رشد و توسعه اقتصادی دارد. شرایط داخلی مناسب، حکمرانی خوب و سیاست خارجی بدون تنش برای پیشرفت اقتصادی لازم است. این مدل، دلایل شکوفایی اقتصاد ایران در سه مقطع نیمه دوم دههی چهل، برنامهی سوم توسعه در دوران اصلاحات و مدت کوتاهی پس از برجام را به خوبی توضیح میدهد. به نظر من در عرصه داخلی آقای پزشکیان با انجام اقدامات عملی و ملموس برای مردم خوب جلو رفته است (نظریه پنجره های شکسته) و چنانچه با یک سری کارهای مثبت و ملموس دیگر سال جاری را به پایان برساند، بدون شک تقلیل شکاف جامعه و حکومت در ابتدای سال آینده قابل انتظار خواهد بود. از نظر تنشزدایی ما هم اکنون با جهان چند قطبی و دوران گذار روبرو هستیم.
هماکنون برای بهبود شرایط خارجی ایران دیدگاههای متفاوتی بیان میشود: 1) اعلام بی طرفی: ما در حال حاضر طرف جنگ با اسراییل هستیم، سیاست بیطرفی بنظر غیرعملی است. بیطرفی خود الزاماتی دارد از جمله باید با موافقتنامههای بینالمللی مورد پشتیبانی قرار گیرد و مورد قبول باشد. نهایتا تاریخ معاصر ما نیز دوبار نشان دادهاست سیاست بیطرفی سیاست موفقی نبوده است.
2) هستهای شدن: اولا، هزینههای احتمالی هستهای شدن برای ما مشخص نیست و ممکن است بیش از ظرفیت کشور باشد و خطر درگیری نظامی را هم دارد. ثانیا با رفتن به سمت چنین سیاستی قطعا اجماع جهانی علیه ما بیشتر میشود و تحریمها گسترده تر از آنچه امروز هست می شود و شرایط اقتصادی به مراتب از امروز بدتر میشود. ثالثا هستهای شدن ممکن است تهدید وجودی را از بین ببرد اما سایهی جنگ را از سر کشور برنمیدارد. روسیه و رژیم صهیونیستی هر دو اتمی هستند و بیش از یکسال است که در جنگ گرفتارند. رابعا بنظر میآید با پیگیری چنین سیاستی با توجه به تجربه گذشته و آنچه تحلیل میشود حتی روسیه و چین چندان واکنش مثبتی نشان نمیدهند.
3) توافق جامع با غرب: واقعبینانه با توجه به شرایط داخلی ایران و امریکا و سطح اختلافات بنظر من توافق جامع با غرب در حداقل کوتاهمدت، غیرممکن است اما باید تنش را کم کنیم و زمینههایی برای این منظور، وجود دارد. پیام های رد و بدل شده و اظهارات نشان میدهد هر دو طرف مذاکره را بر هر حرکت دیگری مقدم میدارند و به دلایل دیگر کمی خوشبینی بیشتر میشود. مدیریت تنش با غرب میتواند کمک موثری برای ثبات و بهبود شرایط اقتصادی ایران باشد. بهر صورت علیرغم تنزل قدرت هژمونی امریکا ، بازارهای مالی هنوز بیشتر تحت نفوذ غرب است. برای مثال در مقایسه با دلار که بطور متوسط حدود 60 درصد ذخایر ارزی کشورها را تشکیل میدهد این آمار برای یوآن کمتر از 5 درصد است.
4) روابط بیشتر با چین: چین کشوری قدرتمند و با آیندهای بهتر است و داشتن رابطه با آن چنانکه تا کنون برقرار بوده، حتما خوب است. ولی این رابطه شاید باید رو به آینده باشد. برای مثال رابطهی ما با چین باید از تجارت عبور کرده و به جذب سرمایهگذاری بخصوص در زیربناهای کشور برسد. در ضمن ما در دوران چند قطبی و دوران موازنه باید سعی کنیم از یک سویه شدن تجارت خود جلوگیری کنیم و برای این منظور هند، برزیل و ژاپن باید بعنوان متوازنکننده روابط تجاری ما با چین به کار گرفته شوند.
همچنین ما نباید انتظار داشته باشیم چین با وجود تجارت بیش از 500 میلیارد دلاری با آمریکا و 350 میلیاردی با منطقه و تجارت حدود 15میلیاردی با ما، از ما پشتیبانی نظامی و امنیتی بکند. چین همانطور که در سالهای اخیر و در طول جنگ غزه دیدیم بیشتر در منطقه به صورت دیپلماتیک و با ملاحظه عمل میکند . چین ممکن است چنانچه بعضی از تحلیلگران غربی اشاره میکنند ضعف بیش از حد ایران در منطقه را تحمل نکند نه بیشتر.