متن خبر
کاهش سرمایه اجتماعی و حکمرانی معلق
روز چهارشنبه، پنجم فروردین ماه 1403، علی سعد، مدیر اندیشکده حکمرانی شریف با حضور در برنامه رادیویی «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» رادیو گفتگو به صحبت و بحث پیرامون «نقش سرمایه فرهنگی در سیاستگذاری فرهنگی» پرداخت.
سعد در ابتدای صحبت خود به معرفی مفهوم سرمایه اجتماعی و کارکرد آن پرداخت و گفت: «مفهوم سرمایه اجتماعی، مفهومیست که سابقه زیادی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی ندارد. پیشینه این مفهوم به اوایل قرن بیستم برمیگردد که آقای بانیفان این بحث را مطرح کرد و از آن به عنوان سرمایه نامرئی یادکرد. سرمایهای که اگر وجود نداشته باشد، هیچکدام از سرمایههای بشر به سرانجام و نتیجه خود نمیرسد.»
وی با طرح این سوال که چرا سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی کشورها مهم است اظهار داشت: «سرمایه اجتماعی به عنوان یک ماده لغزنده بین سه ضلع دولت، نهادهای مدنی و بخش خصوصی اقتصاد قرار میگیرد و کمک میکند که همکاری بین این سه ضلع، روانتر و سلیستر انجام شود.
مدیر اندیشکده حکمرانی شریف در ادامه به سایر نظراتی که حول سرمایه اجتماعی در یک قرن اخیر شکل گرفته است اشاره کرد و گفت: در حوزه سرمایه اجتماعی بعد از بانیفان اشخاص دیگری نیز این بحث را توسعه دادند که از جمله آنها میتوان به دانشمند مشهور فرانسوی پیر بوردیو اشاره کرد. بوردیو سرمایه اجتماعی را به سه بخش تقسیم میکند که شامل اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و تعلق اجتماعی است. او تعریف میکند که سرمایه اجتماعی، مجموعه منافع بالفعل و موارد بالقوه ای است که دردسترس فرد یا گروهی با شبکه ای نسبتاً بادوام و مستمر از ارتباطات نهادینه شده قرار دارد.
این پژوهشگر حوزه ارتباطات اجتماعی، نقش سرمایه اجتماعی در کیفیت حکمرانی را پر اهمیت و حیاتی دانست و بیان کرد: همانطور که اشاره شد سرمایه اجتماعی چون میتواند روابط بین دولت، نهادهای مدنی و بخش خصوصی را روانتر کند، کمک میکند هزینه اداره جامعه و سیاستگذاری در آن، کاهش پیدا کند. بر اساس مطالعات انجام شده در حوزه ارتباط سرمایه اجتماعی و حکمرانی، جامعهای که سرمایه اجتماعی بالاتری دارد، سیاستگذاری در آن جامعه موثرتر و سهلتر است و با همکاری و حمایت مردم به پیش میرود. جامعهای نیز که سرمایه اجتماعی پائینتری دارد، سیاستها با ممانعت و مخالفت و با هزینه و سختی بیشتری جلو میروند. بر این اساس، موضوع سرمایه اجتماعی یک بحث خیلی مهم در حوزه سیاستگذاری است و باید به این مسئله توجه ویژه کرد.»
سیاستگذاری غلط دولتها و کاهش سرمایه اجتماعی
او در ادامه افزود: «در ادبیات کلاسیک، حکمرانی خوب را با شش شاخص میسنجند. البته حتماً میتوان نقدهایی هم به این چارچوب شاخصها وارد کرد. این شش شاخص به این شرح است: حق اظهار نظر و پاسخگویی، ثبات سیاسی و عدم خشونت، کارایی و اثر بخشی، کیفیت مقررات و تنظیمگری، حاکمیت قانون و کنترل فساد.
مدیر اندیشکده حکمرانی شریف در توضیح ارتباط شاخصهای حکمرانی خوب با سرمایه اجتماعی اظهار داشت: همه این موارد تنها در حالی که به صورت درستی در جامعه اجرا شوند، میتوانند سرمایه اجتماعی بین دولت، مردم و بخش خصوصی را افزایش دهند. اگر در این موارد مشکل، خلل و یا نارساییهایی داشته باشیم، عملا میتواند منجر به کاهش سرمایه اجتماعی شود.
وی افزود: سرمایه اجتماعی و حکمرانی یک رابطه بسیار نزدیک و منسجمی دارند و میتوان گفت حکمرانی خوب افزاینده سرمایه اجتماعی است و سرمایه اجتماعی بالا نیز به حکمرانی بهتر کمک میکند. حالا اگر این دور تسلسل دچار یک نقیصهای بشود، میتواند به همین منوال تاثیر معکوس بگذارد. یعنی حکمرانی بد منجر به کاهش سرمایه اجتماعی شود و سرمایه اجتماعی کم منجر به حکمرانی بد شود.
سعد ادامه داد: در همه کشورهای دنیا ما شاهد یک بیاعتمادی از سمت مردم نسبت به نظامهای حکمرانی هستیم که دلایل مختلفی دارد و لزوما محدود به کشور ما ایران نیست. در چند دهه اخیر ارتباطات سنتی و عمودی متحول شده و به ارتباطات افقی بین همه مردم تغییر شکل داده است. ما شاهد گروهها و دستههایی هستیم که خارج از چارچوب قبلی (احزاب و تشکلهای سیاسی) در حال نقش آفرینی و اثرگذاری هستند. معنای نخبگی و جامعهمدنی دچار تغییرات جدی شده است. بر همین اساس کاهش اعتماد بین نظام حکمرانی و مردم تشدید شده است. در این شرایط، دولتها و حکومتها باید مراقبت کنند که اقداماتشان، کاهنده سرمایه اجتماعی نباشد. یعنی کاهش صورت گرفته را جبران کند و از تشدید آن جلوگیری کند».
گشت ارشاد، به سرمایه اجتماعی ناشی از حمله به اسرائیل را ضربه زد
مدیر اندیشکده حکمرانی شریف شرح داد: در ارتباط با سرمایه اجتماعی، بین مردم و دولت، هر اقدامی که سیستم حکمرانی را مختل کند، ضد سرمایه اجتماعی و کاهنده آن است. حالا اجزای مختلف حکمرانی که یک بخشی از آن نیروی انتظامی و پلیس است، به طور ذاتی باید کارکرد افزایش سرمایه اجتماعی داشته باشد. از آن جهت که دعواها، اختلافها و نگرانیهای مردم را حل و فصل میکنند. حال اگر نظام حکمرانی از این ابزار خود که عاملی برای جلوگیری از خشونت و اختلاف در جامعه است، در مسیری استفاده کند که کارکرد اصلی و ذاتی خود را نداشته باشد، این میتواند یک اقدام کاهنده سرمایه اجتماعی در جامعه و اعتماد بین دولت و جامعه مدنی باشد.
وی ادامه داد: یک مصداق از این مسأله میتواند به اقدامات هفته گذشته برگردد که دقیقا زمانی که کشور حمله تاریخی و غرور آفرین خود را به رژیم صهیونیستی انجام داد، در همان روز حمله، به صورت رسمی اعلام بازگشت گشت ارشاد به سطح خیابانها شد. در حالی که در یک سال گذشته مدام بیان میشد که گشت ارشاد برنخواهد گشت و ابزارهای و روشهای دیگری جایگزین آن خواهد شد.
این پژوهشگر حوزه ارتباطات اجتماعی اظهار داشت: وقتی در کارکرد اجزای نظام حکمرانی خللی وارد شود، سرمایه اجتماعی هم به تبع آن کاهش مییابد. مثال پیشین اشارهای به اهمیت تصمیمگیریها در کاهش یا افزایش سرمایه اجتماعی بود که اگر اقدام ما در راستای کاهش سرمایه اجتماعی باشد، در سیاستگذاریهای بعدی نیز ما از سرمایه اجتماعی کمتری برای همراهی مردم برخوردار خواهیم بود. به نظر میرسد یک راهنمای مهم برای انتخاب و اولویتگذاریهای سیاستی میتواند نظرسنجیهایی که توسط مراکز مختلف در کشور به صورت دورهای انجام میشود، باشد.
برخی مسئولان شجاعت تصمیمگیری را ازدست دادهاند
سعد در ادامه بیان کرد: طرح این مثال به این دلیل است که در حال حاضر در چند مسئله خیلی مهم ما دچار عدم شجاعت برای تصمیمگیری یا حتی نوعی «بیتصمیمی» شدهایم. تصمیمات مهمی که در حوزه اقتصاد معلق مانده است ناشی از نگرانی از وضعیت سرمایه اجتماعی است. در چنین وضعیتی، باید ارتباط مردم و نظام حکمرانی تا حد ممکن تقویت شود و شرایط برای تصمیمات مهم مهیا شود. تداوم چنین وضعیتی بیشتر به عدم تصمیمگیری و ناتوانی در سیاستگذاری میانجامد و کشور را به شرایط بحرانی میکشاند و همین مسأله در یک دور تسلسل منجر به کاهش بیشتر سرمایه اجتماعی منجر میشود و تصمیمات آتی را سخت و سختتر میکند.
مدیر اندیشکده حکمرانی شریف اظهار کرد: به عنوان کشوری که از منابع غنی نفت و گاز سرشار هستیم در سال گذشته بیش از 2 میلیارد واردات بنزین و گازوئیل داشتهایم. چرا ما نمیتوانیم تصمیم بگیریم؟! چون سرمایه اجتماعی وضعیت مناسبی ندارد و مسئولین به همین دلیل و به علت تبعات اجتماعی، از زیر بار تصمیمگیری شانه خالی میکنند و انجام آن را به تعویق بیاندازند.
این پژوهشگر حوزه ارتباطات اجتماعی گفت: از نظر من، تصمیماتی که به خصوص در حوزههای فرهنگی و اجتماعی اتخاذ میشود اگر کاهنده سرمایه اجتماعی باشد، به تصمیمات در حوزههای دیگر از جمله اقتصاد، سیاست و ... نیز ضربه میزند و نظام حکمرانی را با بحران ناتوانی در تصمیمگیری مواجه میکند.