الف تا ی تنظیم‌گری آموزش تنظیم‌گری آموزش در ایران: راهکار عبور از دوگانۀ تصدی‌گری-حکمرانی‌زدایی

الف تا ی تنظیم‌گری آموزش تنظیم‌گری آموزش در ایران: راهکار عبور از دوگانۀ تصدی‌گری-حکمرانی‌زدایی

اخبار و رويدادها


حوزه سیاستی : تنظیم‌گری
تاریخ رویداد 13 دی 1402



متن گزارش

تنظیم‌گری آموزش، مبهم و مناقشه برانگیز

نشست «الف تا ی تنظیم‌گری آموزش» در روز چهارشنبه 13 دی ماه در سالن دکتر روستاآزاد اندیشکده حکمرانی شریف توسط باشگاه تنظیم‌گری ایران برگزار شد. رضوان حکیم‌زاده، دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، عباس عباسپور، استاد مدیریت دانشگاه علامه طباطبائی، غلامرضا سلیمی، معاون ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان سخنرانان این نشست و مهدی رضایی، دانشجوی دکتری فسلفه تعلیم و تربیت به عنوان دبیر نشست حضور داشتند.

خصوصی یا دولتی؟! مسئله قدیمی آموزش در ایران

دانشیار دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران سخنانش را با طرح یک پرسش آغاز کرد: شاید بهتر باشد ابتدا به این سوال پاسخ دهیم که تنظیم گری دربرابر چه چیزی قرار می‌گیرد؟ درباره کدام دوگانه صحبت می‌کنیم که به واژه تنظیم گری می‌رسیم؟

ما با دو مسئله تصدی گری یا واگذاری سر و کار داریم. در مقابل این دو مفهوم، ما با تنظیم‌گری مواجه‌ایم که موافق دخالت متعادل دولت در امور است.

تنظیم‌گری یعنی دولت دست از سیاست‌گذاری در عرصه حکمرانی بر ندارد اما در مرحله اجرائیات کار برون سپاری داشته باشد.

آموزش در دوران مدرن به مسئله‌ای حاکمیتی تبدیل شده و پیش از آن ربطی به دولت‌ها نداشته است.

بنظر من در خصوص آموزش سه بخش مشخص وجود دارد؛ یک، مسئولیت دولت در بودجه و پرداخت هزینه‌های آموزش، دو، مدیریت آموزش و نیروی انسانی و سوم، محتوا و شکل و شیوه و سیاست‌های آموزشی.

دولت‌ها در هر کدام از این سه بخش، به نحو متفاوتی عمل کرده‌اند.

آموزش پرورش محل رشد و شکوفایی اعضای جامعه باید باشد

حکیم‌زاده در ادامه گفت: ابتدا باید توضیح بدهیم چرا مسئله آموزش یکی از مهم‌ترین مسائل حکمرانیست. دلیل اجباری بودنش برای عموم و اهمیت زیاد آن برای حاکمیت چیست؟!

ما به طور مشخص در آموزش اهدافی نظیر ایجاد انسجام و هویت بخشی، حفظ ارزش‌های جامعه و برقرار کردن نظامی که افراد در آن به رشد و شکوفایی دست یابند را دنبال می‌کنیم.

در سال‌های گذشته همیشه این سوال مطرح بود که حدود دخالت دولت در آموزش و پرورش باید چقدر باشد.

باید ابتدا در مورد این صحبت کرد که دولت چه مسئولیت‌هایی را در مورد این مسئله داراست و چه مسئولیت‌هایی را نه.

نظام‌های آموزشی موفق، که در معیارهای جهانی آمارهای خوبی دارند، بخش مختلف نظام آموزشی را از یک دیگر تفکیک کردند و هر کدام را به بخشی سپرده‌اند. اما در کشور ما، از صفر تا صد، حتی توضیع کتب درسی توسط دولت انجام می‌گیرد‌.

مدیریت و منابع انسانی آموزش و پرورش هم کاملا در دست دولت است.

اما وقتی به بحث بودجه می‌رسد، در محافل به نحوی صحبت می‌شود که انگار می‌توان به راحتی این بار را از روی دولت برداشت.

ما دقیقا بر عکس کشورهای پیشرو دنیا عمل کردیم، دقیقا جایی که دولت تنها باید چارچوب‌ها را تعیین می‌کرده و انجام دیگر امورات را واگذار می‌کرده، چنین نکرده و در جایی که باید مسئولیت را تمام و کمال می‌پذیرفته تا آموزش با کیفیت ارائه شود، حضور نداشته است.

در کشورهای با درآمد  بالاتر، سهم بودجه آموزشی بسیاری بیشتر از کشورهای با درآمد کمتر است. در آن کشورها هر چقدر آموزش دولتی است و بودجه‌اش از طرف دولت تامین می‌شود، در کشورهای کم درآمدتر آموزش خصوصی‌ است.

نگرانی‌ای که در حال حاضر وجود دارد، آن است که دولت امکان فراهم کردن آموزش با کیفیت برای همه را نداشته باشد و تنها کسی که توانایی و تمکن مالی دارد، بتواند به آموزش باکیفیت دست یابد. در این صورت، جا به جایی طبقاتی بوجود نمی‌آید و نظام آموزش و پرورش نیز به بازتولید همین نظام طبقاتی موجود خواهد پرداخت.

از طرفی، دولت باید در حوزه محتوای آموزش چارچوب و اصول را مشخص کند و در ادامه کار را به دیگران واگذاری کند. نظیر همین کسانی که کتب کمک آموزشی را که اتفاقا مسئله مخربی نیز هست، تولید و توضیع می‌کنند. رقابت آموزشی باید به این سمت بیاید‌.

در ایام کرونا، خود معلم‌ها تولید محتوای درسی می‌کردند و بسیاری از آنها خلاقانه عمل کرده و موفق بودند. زمانی که به ایشان اختیار داده شد، خلاقیتشان مشخص شد.

آموزش پرورش نباید به ساختمان سازی برای مدرسه مشغول باشد. نباید درگیر امور این چنینی شود.

آموزش و پرورش باید با گرفتن اختیاراتی، به خود مسئله آموزش بپردازد.

بلاتکلیفی بین تمرکزگرایی و تکثرگرایی

استاد دانشگاه علامه طباطبایی، ضمن شرح سابقه خود درمورد آموزش، بیان داشت: اینجانب حدود ۴ دهه سابقه معلمی و کار در آموزش و پرورش را دارم. سوابق اجرایی در سطوح بالای اجرایی را داشتم و با تمام مقاطع آموزشی درگیر بوده‌ام.

تنظیم‌گری در معنای عام و تنظیم گری در معنای خاص، مفهومی اولا مناقشه بر انگیز، دوما مبهم و سوم چند وجهی است.

این موضوع اخیرا برای آموزش پرورش هم دغدغه شده در حالی که پیش از این چنین دغدغه‌ای مطرح نبود.

درکی از تمرکز گرایی و عدم تمرکز گرایی در سیستم ما وجود نداشته است. هیچ وقت رابطه منطقی بین این دو ترسیم نشده و همیشه یا اینطور بوده که تمرکزگرایی ایجاد کنیم یا اینطور که به سمت عدم تمرکزگرایی حرکت کنیم.

بخش عمده‌ای از مسائل و مشکلات آموزش و پرورش فرایندی است. متاسفانه ساختار ستون فقرات آموزش و پرورش را خورد کرده است.

بنظر می‌رسد که در حال حاضر دولت تنظیم‌گر بلامنازع در مسئله آموزش است.

این مسئله سبب شده کنشگران آموزش و پرورش نتوانند در حد لازم از خود کنشگری نشان بدهند.

من فکر می‌کنم تنظیم‌گری در آموزش، امری برای تنظیم ریسک است. در حال حاضر هر یک از کارکردهایی که می‌توان برای آموزش در نظر گرفت، در مخاطره جدی قرار دارد. اعم از کارکردهای محافظه کارانه و یا کارکردهای تحولی آن.

زمانی که کنترل اجتماعی از سمت آموزش و پرورش به درستی اعمال نشود، در مراحل بعدی این نظام قضایی است که برای این کار ورود پیدا می‌کند.

در حال حاضر در مورد کتب درسی، آیا اهمیت این کتاب‌ها به اندازه ۲۰ سال پیش است؟! آیا مولفین این کتاب‌ها صلاحیت و شایستگی نوشتن این کتاب‌ها را دارا هستند؟

آموزش و پرورش فقیرانه اداره می‌شود!

عباسپور در ادامه، به مشکل مدیریت آموزش و پرورش اشاره کرد و موانع تنظیم‌گری آموزش در ایران را برشمرد: در کشورما، آموزش و پرورش فقیرانه مدیریت می‌شود. ما اصول و منطق درست در مورد هزینه‌ کردن برای آموزش نداریم.

چند مانع برای تنظیم‌گری آموزش وجود دارد.

اولین مانع، مانع استراتژی است. آیا آموزش و پرورش سند راهبردی دارد؟ آیا پیرامون آن وضوح و شفافیت لازم وجود دارد؟! آیا همه آن را پذیرفته‌اند؟

مانع دوم، ساختار است. ساختار آموزش و پرورش معیوب است.

مانع سوم و بسیار مهم، مانع فرایندی است. امروز آموزش و پرورش روی قاعده شانس و تصادف اداره می‌شود. فرایند یعنی رابطه کل و جز. یعنی درک عمیق داشتن از نقشه کلی آموزش و پرورش.

مانع بعدی مشوق‌هایی است که قرار دادیم. آیا مشوق‌های ما، در راستای منافع آموزشی ما است یا بر علیه آن؟

ما اگر ظرفیت نیروی انسانی‌مان بهینه نباشد، نمی‌توانیم عملکرد ایده‌آلی که می‌خواهیم را در حوزه آموزش داشته باشیم.

نیازمند به پشتوانه نظری قوی هستیم

معاون ستاد علم و فناوری شورای عالی انقلاب فرهنگی، با تاکید بر نیاز به پشتوانه قوی نظری برای سیاست‌گذاری، گفت: تنظیم‌گری در ایران و دنیا مفهومی جدید به حساب می‌آید. حکمرانی نیز یعنی فرایند و چگونگی حکومت کردن.

شما می‌بینید که در ابتدای انقلاب شیوه آموزش دولتی مطرح بود اما در ادامه شیوه‌ها تنوع و تکثر بیشتری پیدا کرد.

ما باید با پشتوانه نظری قوی، به عملگرایی در عرصه آموزش رو بیاوریم. باید بفهمیم از آموزش و پرورش به دنبال چه چیزی هستیم؟

ما باید یک نظریه «توسعه آموزشی» داشته باشیم تا اولویت‌هایمان را مشخص کرده و آن‌ها را به درستی پیگیری کنیم.

حاکمیت دیگر به تنهایی با ابزار سلسله مراتب و دولت نمی‌تواند از پس مسائل بر بیاید. دولت باید با استفادع از سایر بازیگران به حکمرانی بپردازد. که یک بخشی از آن بخش خصوصی و دیگری آن مردم و نهادهای مردمی است.

در مورد تنظیم‌گری آموزش و پرورش، ابتدا باید سیاست‌های کلی نظام مشخص بشود. باید ریل گذاری لازم برای دیگر بازیگران و مشارکت‌کنندگان بوجود آید.