از صندوق رأی تا صندلی مدیریت سیاسی

از صندوق رأی تا صندلی مدیریت سیاسی

گزارش , اخبار و رويدادها


حوزه سیاستی : مطالعات پارلمان
تاریخ رویداد دوم مرداد ماه 1403




نشست «از صندوق رأی تا صندلی مدیریت سیاسی» در تاریخ دوم مرداد ماه ۱۴۰۳ در اندیشکدۀ حکمرانی شریف برگزار شد. این نشست در ادامه پروژۀ دو سالۀ اندیشکده حکمرانی شریف حول مسئله «تربیت نیروی سیاسی و بازتولید نخبگان سیاسی» بود. در این نشست با حضور دکتر علی سرزعیم (هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی) و دکتر پرویز امینی (هیئت علمی دانشگاه شاهد) تلاش شد تا در قالب گفتگویی دو ساعته  مفهوم تربیت نیروی سیاسی و نقش نهادهای تربیت نیروی سیاسی در انتخابات و اداره کشور مورد بحث و مداقه قرار گیرد.

     ابتدا دکتر سرزعیم در پاسخ به این سوال که تربیت نیروی سیاسی در ایران چگونه است به تفاوت میان سیاستمدار و کارشناس برحسب کتاب «پوپولیسم ایرانی» از سه جنبه اشاره کرد. به عقیدۀ  ایشان در حوزۀ  تصمیم­گیری و ریسک­پذیری، کارشناس به دنبال شناسایی مشکلات و نقاط قوت و ضعف هر سیاست و راهبرد بوده و به طور کلی به دنبال یک زندگی بدون ریسک است. در مقابل سیاستمدار در قامت یک تصمیم‌گیر، ریسک تصمیم‌گیری را به جان می‌خرد و در فضایی تربیت می‌شود که همیشه با مخالفان و آرای گوناگون مواجه است. جنبۀ دوم به توانایی پیش­بینی بازمی­گردد؛ کارشناس معمولا در حیطۀ امور سنجش­پذیر و کمی عمل می­کند در حالی که سیاستمدار درمورد کشش یک جامعه در پذیرش تغییرات و همراهی آن­ها با اتکا به شم سیاستمداری شرایط و امور غیرقابل سنجش را پیش­بینی می­کند. سومین مورد به بحث ارتباط و شبکۀ روابط هر یک از این افراد بازمی­گردد؛ یک کارشناس اغلب به صورت فردی عمل می­کند در حالی که سیاستمدار به رفت و آمد­های مکرر با گروه­های گوناگون جامعه و ارتباط چهره به چهره با آن­ها می­پردازد. به زعم ایشان این ارتباطات امکان شناخت فرارسانه ای از دیگر سیاستمدران را برای مدیران سیاسی ایجاد می کند.

    در ادامۀ بحث به نقش پررنگ احزاب در تربیت نیروهای سیاسی در غرب اشاره شد و این سوال مطرح شد که سیاستمدار از چه طریقی در جمهوری اسلامی وارد کنش سیاسی می‌شود؟

    دکتر امینی در پاسخ به این سوال ابتدا به نقش برخی نهادها از قبیل انجمن­ها، نهادهای دانشجویی و نهادهای آموزشی همچون مدارس به عنوان نهادهای فرعی که بخشی از آموزش سیاسی را برعهده دارند اشاره کرد؛ این نهادها درمورد مراتب پایین نقش­های سیاسی همچون ادارۀ یک محل می­توانند کارآمد باشند اما در سطوح بالای سیاسی همچون ریاست جمهوری نهاد اصلی در پرورش یک نیروی سیاسی بستر «حزب» است. به گفتۀ دکتر امینی اگر نظم سیاسی دموکراتیک شد، تدبیر امور با دخالت مردم انجام می‌گیرد و نهاد انتخابات روی کار می‌آید؛ وقتی نهاد انتخابات بخواهد کار کند باید نیرویی سیاسی­ در صحنه باشد که رقابت را به ارمغان بیاورد؛ اینجا ضرورت شکل­گیری و فعالیت حزب احساس می­شود. احزاب مجموعه‌ای منسجم هستند، کم و بیش غایت مشخصی دارند، معطوف به قدرت عمل می­کنند و خواهان مشارکت یا تغییر نهاد سیاسی هستند. در یک جامعه اگر  به لحاظ ایدئولوژیک و زمینه‌های اجتماعی، نهاد حزب مختل شود، تربیت نیروی سیاسی نیز انجام نمی‌گیرد؛ چنین امری مصداق وضعیت فعلی جامعه ی ایران است؛ کاندیداهای ما نیرویی سیاسی­ که بتوانند عهده‌دار مسئولیت سیاسی باشند نیستند؛  بر همین اساس پس از نسل اول نیروهای سیاسی، همچون شهید بهشتی، آیت الله هاشمی رفسنجانی و آیت الله خامنه­ای، در وضعیت خلاء نیروی سیاسی به سر می­بریم.

* کشور در خلاء نیروی سیاسی است.

دکتر امینی در ادامه درمورد ویژگی­های یک نیروی سیاسی برآمده از حزب بیان کرد:

   لازمۀ یک نیروی سیاسی کارآمد این است که قدرت حل و فصل تعارضات را داشته‌یاشد؛ چراکه سیاست عرصه تضاد منافع است و نیروی سیاسی برای ایجاد انسجام و نمایندگی اکثریت جامعه باید بتواند کلان‌نگر باشد. یک نیروی سیاسی به منظور حفط انسجام به گفتگوی مداوم با جامعه و تعامل سازنده با حاکمیت نیاز دارد. آنچه که در یک دیدگاه تخصصی از آن تحت عنوان نیروی سیاسی یاد می­شود در بستر جمهوری اسلامی ایران اغلب به دوران پیش از انقلاب برمی­گردد؛ این نیروهای سیاسی در جریان مبارزات انقلابی برای استقرار نظم جدید پرروش یافتند؛ پس از انقلاب نیز به کمک حزب جمهوری و در جریان حضور معارض­ها شکل­گیری نیروهای سیاسی قابل مشاهده است اما این روند به تدریج با تک بعدی شدن حزب و حذف تعارض­ها سیری نزولی داشته­است.

* تربیت نیروی سیاسی در کانون امر سیاسی اتفاق می­افتد چرا که یک فرد در کانون امر سیاسی از آن رمزگشایی می­کند و منافع و تضادها آشکار می­شود.

    به گفتۀ دکتر امینی امروز ما در سیستم فعلی پارلمان داریم، اما نیروی سیاسی نداریم؛ اقتصاددانان، حقوق‌دانان، معلم دانشگاه و سایر اقشار نمی‌توانند صرفا به پاس تحصیلات خود در پارلمان کنش کنند چراکه شناخت منافع و تضادها امری فراتر از تحصیلات آکادمیک است؛ تربیت نیروی سیاسی در کانون امر سیاسی اتفاق می­افتد چرا که یک فرد در کانون امر سیاسی از آن رمزگشایی می­کند و منافع و تضادها، آشکار می­شود.

    نیروی سیاسی در حزب آموزش می‌بیند و کم کم خرد جمعی شکل می‌گیرد؛ در  نظم سیاسی دموکراتیک حزب دو کارکرد مهم دارد: اولا ایده‌های آلترناتیو برای اداره جامعه به ارمغان می­آورد؛ دوما  نیروی سیاسی برای جامعه تربیت می‌کند. در کنار این وظیفۀ بسیج اجتماعی و جامعه‌پذیری سیاسی هم بر عهده دارد. کشور از این نبود نیروی سیاسی خسارت می‌بیند. زمانی که حزب عهده‌دار پارلمان می­شود ایده اکثریت را می‌گیرد و آن را تبدیل به قانون می‌کند و آن را پیش می­برد. در صورت ناکارآمدی آن ایده، حزب روبه­رو ایدۀ آلترناتیو به منظور بهبود اوضاع طرح می­کند. در وضعیت فعلی ما، ایده در حاکمیت شکل می‌گیرد و زمانی که کارکرد ندارد امکان حذف آن وجود ندارد؛ این در حالی است که در صورت ایده­پردازی حزب، روند جایگزینی آن تسهیل می­شود. در کنار این بسیج اجتماعی و فراخواندن افراد به منظور مشارکت در انتخابات در حوزه وظایف حزب قرار می­گیرد. وقتی نهادی مانند رسانۀ ملی که باید مسئول اطلاع­رسانی باشد سعی بر بسیج اجتماعی کند نه تنها موفق نخواهدشد بلکه کارکرد اطلاع­رسانی آن نیز تحت شعاع قرار می­گیرد. اگر حزب نباشد محافل تصمیم‌گیری می‌کنند و این به معنای ابتذال امر سیاسی است.

در ادامه دکتر سرزعیم برحسب تجربیات سال­های اخیر به تشریح امر سیاسی پرداخت

* بعد از انقلاب عرصۀ سیاسی روز به روز تنگ­تر شد تا جایی که گفتیم رئیس جمهور یک شخصیت سیاسی نیست بلکه یک مدیر اجرایی است.

* عبارت من حزبی نیستم چیز بدی است یعنی من موضع ندارم تو باید موضع داشته‌باشی حزبی در جامعه بد جا افتاده­است.

* مجلس پر از آدم­های غیرسیاسی است که منافع فردی طلب می­کنند.

   ایشان بیان نمودند که در عرصۀ سیاسی، بسیج نیروها امری حائزاهمیت است؛ سیاستمدار از طریق بسیج ارادۀ، جمعی را به منظور تشویق تغییرات به کار می­اندازد. در دوره­های مختلف به ویژه اختلافات داخلی سال­های ابتدایی پس از انقلاب۵۷ و فشارهای خارجی ناشی از جنگ هشت ساله از کار جمعی افراد تا حدی جلوگیری شد؛ چراکه کار جمعی به معنای قوی شدن و ایجاد تهدید برای قدرت مرکزی بود؛ این امر به تدریج سیاست را به سمت فردی شدن می­برد. امروز، نمایندگان مجلس آدم‌های فردی خوبی اند اما در صورتی که گرایش سیاسی نداشته‌باشند شانس تایید صلاحیتشان بیشتر است. مجالس پر از آدم غیرسیاسی است که منافع فردی طلب می‌کنند. این امر امکان امر سیاسی و پیگیری قوانین را مختل می­کند. عرصۀ سیاست عرصۀ کار جمعی است؛ مهمترین ویژگی سیاستمدار ارتباط  با گروه­های متعدد به منظور تقویت قدرت اقناع است. مدیر سیاسی اگر نتواند در مسائل مختلف، گروه­های مختلف مردم را اقناع کند کار به خشونت می­کشد.

دکتر امینی درمورد نقش گروه­ها و نهادهای دیگر در تربیت نیروی سیاسی گفت:

* دموکراسی می‌گذارد حاکمیت بهتر شود، الان فرد بهتر شدنی را حس نمی کند. پس با خود می گوید برای چه رای دهد. صندوق امر ذاتی نیست که بتواند اوضاع را بهتر کند.

اگر نیروی اجتماعی همچون یک مداح را تبدیل به نیروی سیاسی کردیم کارکرد قبلی را هم از دست میدهد؛ نظام انتخاباتی باید نظام حزبی شود تا حزب تبدیل به وضعیت حقوقی شود؛ قدرت باید از طریق روندهای غیرشخصی و عام کار کند.

در پایان بحث، اشاره­ای به تفاوت سیاستمدار حزبی و سیاستمدار تکنوکرات در کشورهای غربی شد که به عقیدۀ دکتر سرزعیم عرصۀ سیاست در غرب به سمت تکنوکرات­ها می‌رود زیرا با پیچیده­تر شدن جوامع نیاز به تکنوکرات­هایی که فهم سیاسی دارند رو به فزونی می­گذارد.

 

گزارش تصویری