متن خبر
ترقی تشریح کرد:
تجربه فعالیت تشکیلاتی از مبارزه تا برپایی نظام
به گزارش روابط عمومی اندیشکده حکمرانی شریف، در روز یکشنبه دوم آذر ماه، حمیدرضا ترقی، قائم مقام دبیرکل حزب موتلفه، به شرح تاریخچه حزب موتلفه پیش و پس از انقلاب اسلامی پرداخت. وی ضمن شرح اینکه چه ذهنیتی در اعضای حزب پیش از انقلاب وجود داشت، گفت: هدف ما، شکل گیری یک نظام اسلامی بود، اما اینکه نظام اسلامی باید چه ویژگیهایی داشته باشد را از رهبری آموختیم. دیدگاه حضرت امام هم نسبت به مسائل کشور، ذهن ما را روشن میکرد که باید چکار کرد. قبل از جا افتادن مرجعیت امام، اکثر مبارزین با رژیم سابق، در خانههایشان عکس چگوارا بود. چگوارا را مظهر نیروی انقلابی و مبارز میدانستند. فعالیتهای سیاسی عمدتا در مرکز کشور فعال بود. در استان ها و شهرستانها فعالیتها به صورت گسترده و زیاد نبود. گروههای مجاهدین خلق و چریکهای فدائیان خلق جزو گروههای کمونیست فعال بودند. نیروهای مذهبی هم در سختگیری بسیار زیادی بسر میبردند و عمدتا نیروهای فعال در دهه های چهل و پنجاه، زندانی میشدند.
زندان شاه، کلاس جریان شناسی مبارزه بود!
ترقی در ادامه بیان کرد: وقتی ما را بخاطر مقابله و مخالفت با حزب رستاخیز دستگیر کردند، در زندان با بسیاری از فعالین و گروههای سیاسی آشنا شدیم. سران منافقین از احمد حنیفنژاد و سعید کاشانی و مهدی ابریشمچی و... . اینها در زندان مشهد بودند و واقعا فعال بودند. مباحثههای زیادی داشتیم. در کنار اینها از فدائیان خلق و حزب طوفان و عوامل باقی مانده از حزب توده که به مشهد تبعید شده بودند. در آنجا بستر یک جریان شناسی کامل و شناسایی تاریخچه گروههای فعال سیاسی برای ما شکل گرفت.
وی ادامه داد: در آنجا با گروه موتلفه که جناب عسگراولادی و لاجوردی و حاجی حیدری را شامل میشد نیز آشنا شدیم. که در ادامه، به این جمع پیوستیم چون از نظر فکری بهم نزدیکتر بودیم. در ادامه، بحثهای ما با مجاهدین بالا گرفت. این بحثها باعث شده بود برخی از اعضای آنان، از مجاهدین جدا شوند و به همین علت، صحبت کردن با ما را تحریم کرده بودند. محیط زندان در آن زمان واقعا محیط اندیشه ورزی بود. ما خودمان در آن زمان روی قرآن کار میکردیم روی نهجالبلاغه کار میکردیم و روزنامهها را بررسی میکردیم. محیط زندان، به محیط پرورش نیروی انسانی تبدیل شده بود. دوران زندان، به لحاظ فکری دوره استخوان ترکاندن نیروها بود. فرقی هم نمیکرد چپ باشد یا راست، مذهبی باشد یا سکولار.
پایان زندان، آغاز مبارزه تشکیلاتی
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی ضمن تشریح فعالیت احزاب پیش از انقلاب، گفت: تجربه زندان، باعث شد پس از آزادی، یعنی سال ۵۵، وارد فاز مبارزه تشکیلاتی شویم. سعی میکردیم نیرو بسازیم. سال ۵۳، آقای روحانی سرباز وظیفه بود. روزها لباس معمولی میپوشید و در مدرسه تدریس میکرد. شبها هم لباس روحانیت میپوشید و ما به مسجد میآوردیمش تا برای جوانان صحبت کند.
ترقی در ادامه به فعالیتهای تشکیلاتی در زمان شاه اشاره کرد و گفت: در آن زمان، نگاه مثبتی به احزاب وجود نداشت، زیرا احزاب چندان پیوندی با مذهب نداشتند. اگر کسی واژه حزب را بکار میبرد، دیگران یاد حزب نهضت آزادی و حزب توده و حزب ایران نوین و ... میافتادند. اینها هم سابقه چندان خوبی در ذهن مردم نداشتند. البته، تفکرات امام، رهبری، شهید بهشتی یا شهید مطهری، تفکرات تشکیلاتی بود. پیش از انقلاب، همه گروهها، متفق القول موافق با برداشتن رژیم شاه بودند. اما پس از انقلاب، هر کدامشان یک چیزی میخواستند.
وی شکل گیری جمعیت موتلفه را بر اساس راهنمایی امام دانست و اظهار داشت: سه هیئت وجود داشت که هر کدام به فعالیتهایی میپرداختند. فعالیتهای سیاسی مذهبی، تربیت نیرو و... . امام، پیش از قیام ۱۵ خرداد، این سه هیئت را دعوت کرد و از آنان خواست به شکل تشکیلاتی و سازمان یافته به فعالیت بپردازند. این سه هیئت، جمعیت موتلفه اسلامی رو تشکیل دادن. حزب موتلفه نفوذ بسیاری نیز داشت. بسیاری از افراد در مجلس، در دولت، رفت آمد داشتند و بسیاری از مسائل را به گوش امام میرساندند.
حزب جمهوری به دلیل اختلاف نظر نیروهای انقلاب منحل شد
ترقی به شکلگیری اختلافات در میان مبارزین سابق اشاره کرد و گفت: تا وقتی شهید بهشتی بودند، ایشان سعی داشتند اختلافها را با رو به رو ساختن افراد برطرف کند. اما به مرور و پس از شهادت شهید بهشتی، اختلافات عمیقتر شد. آقای مهندس موسوی که از اعضای حزب بود، به واسطه حمایت پارلمان و نخست وزیر بودنش، با حزب همراهی نمیکرد. در چنین شرایطی اختلاف بالا گرفت. آن موقع هم کشور در وضعیت جنگ به سر میبرد و امام ترجیح دادند که حزب کوتاه بیاید.
وی ادامه داد: در سومین کنگره حزب، تفاوت نظر آقای هاشمی و رهبری مشخص شد. آقای هاشمی معتقد بودند حزب باید متشکل از ملی گرا و مذهبی و ... باشد. اما رهبری معتقد بودند که هدف این افراد متفاوت است و نمیشود آنان را یک جا جمع کرد.و به همین دلایل، حزب کم کم رو به تعطیلی و خاموش شدن رفت. ایده اصلی حزب موتلفه، این بود که بدون تبعیت از رهبر دینی، فعالیت سیاسی میتواند منحرف شود.